جلسه هفتم از سری پنجاه و چهارم کارگاههای آموزش عمومی کنگره۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی دیدهبان محترم مسافر مهدی، نگهبانی موقت مسافر مصطفی و دبیری موقت مسافر علی با دستور جلسه جهان بینی 1 و 2 سه شنبه 18 اردیبهشت ماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزارم از فرصتی که در اختیار من قرارداد تا در شعبه سلمان فارسی در کنار شما عزیزان باشم.
قطعاً هر قدمی که برداشته میشود برای رشد و تعالی خود شخص و کنگره60 میباشد، همه ما در کنگره60 میزبان هستیم و احساس غربت نمیکنیم.
از اینکه زایندهرود جاریشده است لذت بردم، بنده اصفهان را به این زیبایی ندیده بودم و نعمت بزرگی دارید، قدر آن را بدانید، امیدوارم همیشه مهر و محبت نیز در دل شما جاری باشد. امروز یک اتفاق دیگری هم در شعبه سلمان فارسی میافتد که این نشانه خوبی است، همیشه ما در کنگره۶۰ میگوییم رفتنها و آمدنها چه از یک مسافر سفر اول که جهت درمان اعتیاد میآید، چه یک خدمتگزار که جایگاه خدمتیخود را به فرد دیگری میسپارد، نشانه رشد اوست. در کنگره ۶۰ حرکت بهصورت مستقیم انجام نمیشود، بلکه حرکت بهصورت حلقههای نور انجام میگیرد و هرچه جلوتر میرویم این حلقهها گستردهتر میشوند.
همانطور که در شعب مختلف میبینیم خدمتها در حال چرخش هستند، افراد جدیدی میآیند و انرژی جدید میآورند، افراد قبلی پختهتر میشوند و جایگاه خدمتی بالاتری را تجربه میکنند و همه اینها پلههایی است که به سمت تعالی، یک شعبه باید طی بنماید. امروز در شعبه ایجنت محترم آقای رضا رئیسیان جایگاه خدمتی خود را به آقای میثم صانعی تحویل میدهند.
این را به فال نیک میگیریم و به هر دو تبریک میگویم. دستور جلسه در مورد مبحث جهانبینی1و2 میباشد، درمان اعتیاد دارای سه رکن اصلی میباشد: شامل جسم، روان و جهانبینی که هرکدام از اینها اگر بهتنهایی در درمان اعتیاد دیده و مدنظر گرفته شود مسلماً درمانی شکل نخواهد گرفت، اضلاع این مثلث باید به شکل مساوی رشد کند.
اگر جسم، روان و جهانبینی رشد نکند قطعاً آن سطحی که سطح درمان است از بین میرود و تبدیل به یک خط میشود و نظم درمان به هم میریزد و اصلاً درمانی اتفاق نمیافتد؛ زیرا نیک میدانیم زمانی که وارد عرصه اعتیاد و مصرف مواد مخدر میشویم به هر سه ضلع ضربه وارد میکنیم.
بعضاً ضلعجهانبینی، جسم و سیستم ایکس من قبل از اعتیاد نیز مشکل داشته است و یا روان من چه در دوران مصرف چه قبل از دوران مصرف دچار اختلال بوده است، وقتی میتوانیم بگوییم شخص درمان شده است که این نقطه تعادل حفظ بشود. ما اگر درمان را بهعنوان یک نقطه در مرکز این مثلث در نظر بگیریم، مثلث درمان از یک ضلع به ضلع دیگر تغییر میابد و تعادل درمانی صورت میگیرد.
اگر در طول سفر درمان و بعد از سفر اول به مبحث جهانبینی فکر نکنیم هیچگاه نمیتوانیم پرونده خود را با بیماری اعتیاد بهطور کامل ببندیم.
همه ما با خماری جسم آشنا هستیم و زمانی که مواد مخدر به جسم من مصرفکننده نرسد دچار خماری میشوم؛ اما اگر به خماری روانی فکر کردهایم اما به آن توجه نکردهایم، جسم به لحاظ سیستم بیوشیمی درمان شده اما درک درستی از مسئله جهانبینی وجود ندارد و همیشه با این موضوع درگیر و در تعامل خواهیم بود. در هرزمانی که با آن مواجه میشویم از درون درگیر هستیم.
زمانی که درگیر و استرس دارید احساس خیلی بد و حالت تهوع دارید نمیتوانید خشم خود را کنترل کنید و بههمریخته هستید، سیستم ایکس تا یک مقطعی خوب کار میکند و ازلحاظ روان تمام تأثیر خود را در شهر وجودی من میگذارد. جهانبینی بهصورت آسان یعنی جهان خود را چگونه مشاهده میکنید؟ طرز نگاه به خانواده، به جامعه، اتفاقهای اطراف، معضلات، اتفاقات، مسائل و مشکلات را چگونه و از چه دیدی میخواهید حل کنید.
ما یک جهان درونی و یک جهان بیرونی داریم، این جهانبینی شامل جهان بیرون نمیشود و جهان درون من درد خماری را به من میگوید، درد کمر وپاهای من و غیره صرفاً به من میگوید که برای تسکین دردهایت، سمتوسوی مصرف مواد مخدر برو و این عمل که اتفاق میافتد جهانبینی درون من دچار دگرگونی میشود.
زمانی که از درون به من فشاری وارد شود و این فشار را به روی اطرافیان خالی کنم، جهانبینی من دارای اشکال است، از درون فکر و تصور کنم که هیچ انسانی بهاندازه من درد و رنج ندارد، به او ظلم نشده یا بهاندازه من مورد تبعیض قرار نگرفته، حال خرابی دارم، اگر سفر اول را نیز طی و قطع مصرف هم کنم.
باز در موقعیت مشابهی که قرار بگیرم درگیر حال خرابی میشوم. زمانی که ازلحاظ جسمی خوب بودم و به سمت مصرف مواد مخدر رفتم، جهانبینی ناقص من بود که باعث شد مصرف مواد را آغاز کنم که شادمانی و حال خوب من، توان صحبت کردن من و غیره با مصرف مواد مخدر اتفاق بیافتد و شخصیت من در محافلی که مواد مصرف میشود شکل بگیرد، وقتی هویت من شکل میگیرد و حتی با درمان جسم در یک جامعهای زندگی میکنم مشابه جامعه قبل، افرادی که با من برخورد میکنند همان افراد هستند و انسان درون من نیز همان انسان هست.
از درون من ندایی میآید که اگر میخواهی حقت را بگیری و به آرامش برسی، باید به یادآوری و به عقب برگردی و بدانی به میزان اهمیت درمان جسم، میبایست جهانبینی نیز درمان شود. باید درک کنم که در چه موقعیتی قرار دارم، پذیرای خود باشم و ترس، منیت و جهالت خود را اندازهگیری کنم و بسنجم.
زیرا هیچ فردی بهاندازه خود من با خودم صادق نیست ویا هیچکسی بهاندازه خود من نسبت به من دروغگو نیست و اینیک تضادی است که وقتی در جهالت هستم به خودم دروغ میگویم و خودم را گول میزنم. هیچ کار شری انجام نمیگیرد مگر به آن لباس خیر پوشانده شود و چطور میگوییم عقل فرمان غلط نمیدهد ولی بااینوجود، حاکم درونم به سمت افعال ضد ارزشی میرود؟
زیرا خودم باعث گیر افتادن در مثلث جهالت شدهام و تا زمانی که در این مثلث باشیم، حرکت ما به سمت تاریکی دائماً بهصورت دورانی و گسترده شونده است.
هرچه داخل مثلث دانایی حرکت کنیم این مثلث بزرگتر و ابعاد بیشتری از زندگی من را در درون خود قرار میدهد و هرچه در مثلث جهالت با همان باورهای غلط زندگی کنم و با منیت و پذیرش ترس، با ناامیدی زندگی کنم مثلث جهالت بزرگ و بزرگتر میشود، به همین دلیل دائماً در مثلث در حال چرخش و ضربه زدن به اضلاع مثلث هستیم و اینعمل باعث قویتر شدن و رشد آن میشود.
یکیاز مسائل کمککننده درمورد این مسئله، آموزش جهانبینی است. باید ظرفیت خود را افزایش دهیم و در مثلث دانایی حرکت کنیم، شرط اول آن رجوع به جزوه جهانبینی 1 و 2 میباشد. مفاهیم ابتدایی جهانبینی به ما آموزش میدهد مثلث جهالت مثلث دانایی چیست؟ هرچقدر درکنگره60 داروی درمان کم میشود باید به همان نسبت جهانبینی افزایش یابد، حال به چه شکل؟
قیقاً مانند آموزش دیدن اول دبستان برای نوشتن یک مشق میباشد که باید در ابتدا الفبا را آموزش دید، در صورت آموزش ندیدن این کار امکانپذیر نیست.
جهانبینی در کنگره60 دریچهای به روی ما باز میکند تا ادبیات و مفاهیم جهانبینی کاربردی در زندگی واقعی را بهخوبی درک کنیم. تمام علومی که ما در کنگره۶۰ ما به آن نیاز داریم برای ما بسیار سادهشده است. جهانبینی خیلی هم پیچیده نیست.
اگر شخصی درگذشته به من میگفت جهانبینی را چگونه تعریف میکنی از کتاب دینی دبیرستان برای او صحبت میکردم یا از یک فلسفهای دیگر برای او تعریف میکردم، زمانی که وارد کنگره60 شدم به من گفتند جزوه جهانبینی را شروع کن به خواندن متوجه شدم چقدر آسان و ساده میباشد، امروزه میتوانم بگویم که جهانبینی یعنی جهان درون و بیرون رو چگونه ببینم و چه برداشتی میکنیم.
زمانی که بنده لژیون داشتم هر رهجویی که وارد لژیون میشد باید ابتدا جهانبینی یک و دو را میخواند به دلیل اینکه سر لژیون از مثلث دانایی صحبت میکنیم و رهجو اصلاً متوجه این مبحث نمیشود.
باید به نقطهای رسید که اگر فرد از روی ناآگاهی کار ناشايست انجام داد بدانیم که آن شخص از روی جهل و نادانی مرتکب چنین عملی میشود. داشتن جزوه جهانبینی ۱و۲ در کنار رهجوی سفر اول و مرور آن برای درک مطالب واجب است.
یکی از اصول کار صیقل دادن ظرف خود است، در مثلث دانایی صیقل دادن و بزرگ کردن مثلث با درک مفاهیم امکانپذیر است و مفاهیم را با دانستن مبانی آن میتوان درک کرد. همیشه اینگونه نیست که همهچیز برای من در تعادل باشد، ما با جهانی ویران و دنیایی تاریک هم در درون و هم در بیرون خود وارد کنگره۶۰ شدیم.
زمانی مناظر زیبا را مشاهده میکردم اما از درون ویران بودم نمیتوانستم آنها را احساس کنم، کنار خانواده بودم اما حال خوش را نداشتم. با مرور خاطرات آن زمان را به یاد میآورم که از نگاه فردی از بیرون شرایط بسیار خوبی داشتم، اما از درون با مرور آن خاطرات حال بسیار بدی داشتم، علیرغم اینکه امکانات بسیار خوبی ازنظر مالی برایم فراهم بود.
با این درون از بین رفته وارد کنگره۶۰ میشوم تا آنرا درست کنم، زیرا در جامعهای زندگی میکنم که پستیوبلندیهای زیادی در انتظار من است. همه افراد بیماری، فشار اقتصادی، استرس، اضطراب و ضد ارزشهای زیادی بر جسم، روان و جهانبینی خود مشاهده میکنند، همیشه اینگونه نیست که در حال تعادل باشیم.
زمانی که در مشکلات قرار میگیریم جهانبینی کمک زیادی به ما میکند و باید نقطه تعادلی که درون من بالا و پایین میشود را به تعادل برسانم. زمانی که فردی سعی میکند حال من را خراب کند یا اضطرابی وارد کند سیستم ایکس به من کمک میکند و حال خوب را تجربه میکنم. زمانی حال خوبی نداشتم.
خوابم در حال به هم ریختن بود که سیستم ایکس ساپورت کرده و بهراحتی میخوابم و فردا به دنبال حل مشکلات به وجود آمده میروم. اینجا جهانبینی به کمک من میآید، یعنی با تصمیمات صحیح و حرکتهای درست حالم به لحاظ جسمی و سیستم ایکس عالی میباشد. تمام این موارد باعث میشود یک نفر سالم باشد. در جهانبینی و تعادل چه ارکانی وجود دارد؟
در کنگره۶۰ با تأکید آقای مهندس دژاکام ابتدا یادگیری آموزشها با نوشتن سی دیها، گوش دادن به فرامین، شرکت در جلسات، مشارکت در دستور جلسات، صحبت کردن و تبادلنظر امکانپذیر است. از رأس این مثلث از پایه و بنیان کنگره ۶۰ در حال آموزش گرفتن هستیم، دیدهبانان، راهنمایان، سفر دومی و سفر اولیها همه یک آموزش را دریافت میکنند، تفاوتی ندارد فقط کمک میکند این درخت قطورتر شود، حالم بهتر شود و بهمحض اینکه گفتید برای من کافی است، آن لحظهلحظه سقوط است زیرا کشش نیروهای منفی جاذبه دارد. آموزش من را رو به بالا میبرد و کنار آموزش، خدمت کردن است، اعتقاد کنگره۶۰ این است که به این جهان آمدهایم آموزش بگیریم و خدمت کنیم. یک سفر اولی جسم خودش را درمان میکند.
سپس شروع به آموزش گرفتن میکند و درسفردوم شروع به خدمت کردن میکند. هدف از خدمت کردن آموزش گرفتن است، من در جایگاه دیدهبانی احساس میکنم یک مسیر آموزش جدید برای خدمت من بازشده است امروز ما بزرگترین نعمت را در اختیارداریم که هر هفته صحبتهای آقایمهندس را بهصورت زنده میشنویم و آموزشهاییاز طرف آقای مهندس در اختیار ما قرار میگیرد.
در کنگره۶۰ به افرادی آموزش داده میشود که نیازمند خروج از تاریکیها هستند، زمانی که خدمت درست انجام بشود ناخالصیها از وجود ما بیرون میرود. ورزش کردن به راهاندازی سیستم ایکس و جهانبینی کمک میکند و درنهایت با جهانبینی کاربردی به انسانی میرسیم که با همه تلاطمهایی که در مسیر ما است مانند یک کشتی که در طوفان قرارگرفته بهخوبی راه خود را سپری میکند.
پیام مرزبانی: (مسافر جواد)
1) یکشنبه مورخ 23 اردیبهشت ماه 1403 لژیون سردار راس ساعت 15:00 برگزار میگردد.
2) سهشنبه مورخ 25 اردیبهشت ماه 1403راس ساعت 14:30 آزمون داخلی شعبه برگزار میگردد. منابع آزمون: جزوه راهنما و راهنمایی به همراه پروتکل.
مراسم پیمان و اهدا شال ایجنت جدید نمایندگی و تقدیر از ایجنت سابق
عکاس: مسافر مجید دولت آبادی لژیون 1
نگارش: حسین نریمانی ل17 ، رسول طباطبایی ل26، رضا کورنگی ل17
ویرایش: مسافر محمد دادگستر لژیون 10، مسافر مجید حسینی لزیون 21
کاور و تنظیم: مسافر سجاد سنابادی لژیون 23
از طرف خدمتگزاران سایت تقدیم نگاه زیبایتان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1817