English Version
English

وادی دوم وادی امید و ناامیدی است

وادی دوم وادی امید و ناامیدی است

سومین جلسه از دوره نوزدهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 ؛ نمایندگی گنجعلی خان کرمان ؛ با استادی راهنما مسافر رضا ؛ نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " وادی دوم و تاثیر آن روی من" پنجشنبه 6 اردیبهشت ماه 1403 ساعت 17آغاز بکار کرد .

سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم مسافر.دستور جلسه امروز وادی دوم و تأثیر آن روی من است کتاب چهارده وادی کتابی جامع و کامل است برای تمام انسان‌هایی که می‌خواهند از هرگونه ضد ارزش از هرگونه بدی یا هر چیز دیگری که درگیرش هستند حالا می‌تواند اعتیاد باشد می‌تواند خیلی مسائل ویژه باشد دوری کنند و آن‌ها را به یک زندگی بهتر و باکیفیت‌تر برساند وادی یا همان راه‌نشان دهنده راه است یک تابلوهایی در مسیری که ما بخواهیم حرکت کنیم وجود دارد و آن‌ها تابلوها وادی‌هایی هستند که آقای مهندس به ما ارائه دادند.

وادی اول که وادی تفکر بود وادی دوم وادی امید و ناامیدی است در این وادی آقای مهندس ابتدای وادی از جنگ نرم میگویند خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه می‌دهید جنگ نرم یعنی جنگی که من قرار نیست سلاح به دست بگیرم و با آن چیزی که با آن مواجه هستم حالا گفتم می‌تواند اعتیاد باشد می‌تواند دروغ گفتن باشد می‌تواند اضافه‌وزن باشد می‌تواند هر مسئله‌ای را که می‌خواهیم حلش کنیم قرار نیست سلاح بردارم و با آن مقابله کنم مهم‌ترین چیزی که وجود دارد با آموزش گرفتن و یادگرفتن این‌که چه جوری با آن‌ها مقابله کنیم در وادی می‌گوید اگر کاری را می‌خواهم انجام بدهم تلاش و کوشش و زحمت خودم را انجام می‌دهم ولی نتیجه جوری باید باشد که در کارهای من در توانایی‌های من هیچ خللی ایجاد نکرده یعنی چی یعنی من اگر می‌خواهم کاهش وزن انجام بدهم نباید   نتیجه‌اش این شود که من دچار مشکلات متعدد شوم این می‌شود نتیجه خوب در توانایی‌هایم خلل ایجاد نشود اگر آمدم اعتیادم را درمان کنم در کنگره60 است راهی است که من به نتیجه‌ای می‌رسم که در توانایی‌هایم خلل ایجاد نمی‌شود یک فرد سفر دومی یا همان سفر اولی حتی به‌راحتی کارش را انجام می‌دهد مسائل زندگی‌اش را به‌خوبی پیش می‌برد و روزمرگی‌اش را انجام می‌دهد و به بهترین شکل زندگی می‌کند این می‌شود نتیجه‌ای که می‌گیریم و این وادی است که به من امید می‌دهد که پایان شب سیه سفید است یعنی من آن رهجوی سفر اولی بودم که وقتی از درب کنگره وارد شدم غرق در تاریکی‌ها و ناامیدی بودم هیچ‌چیز سفیده برایم وجود نداشت و با حضور پیدا کردن سر ساعت آمدن سی دی نوشتن به‌فرمان راهنما بودن باعث شد که من در کنگره به‌راحتی به رهایی برسم من وقتی با دوست‌هایم صحبت می‌کنم میگویم اصلاً متوجه نشدم چطوری رها شدم ولی خیلی از مسائل و مشکلات وجود دارد مهم این است که من ناامید نشوم هر وقت برایم یک اتفاق بد مای افتد یک مشکلی در زندگی‌ام به وجود می‌آید به‌جای اینکه از زیر بار آن مشکل شانه خالی کنم مهم‌ترین کار برای من این است که من درصدد حل آن مشکل  باشم یعنی جلوی آن مشکل ایستادگی کنم و شروع کنم به حل کردن آن مشکل و این کار چیزی است که در وادی می‌گوید در آرامی اگر می‌خواهی درست‌بشوی به‌آرامی سازندگی را در قسمت جسم روان و جهان‌بینی‌ات استفاده کن و مطمئناً بهترین نتیجه را می‌گیری ممنون که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش دادید ممنون.

لژیون خدمتگزار:لژیون هفتم

عکس:راهنمای تازه واردین مسافر محمد

ویرایش و ارسال :  مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .