هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد ما هیچ کدام به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، در اینجا منظور از هیچ مخلوقی فقط انسان نیست بلکه تمام جانداران و نباتات و حتی یک تکه سنگ هم بیهوده خلق نشده است برای مثال لاشخورها که اینقدر زشت هستند و عملی زشتتر که همان خوردن گوشت حیوانات مرده است را انجام میدهند بیهوده آفریده نشدهاند اگر این لاشخورها نباشند میکروب لاشههای حیوانات مرده باعث ایجاد بیماریهای مختلف میشوند و همه را نابود میکرد، لاشخورها با بزاق دهانشان زمین را ضدعفونی و تمیز میکنند و یا کرمها باعث ایجاد حفرههایی در خاک میشوند که اکسیژن به خاک برسد.
انسان اشرف مخلوقات و قطعا بیهوده آفریده نشده است ولی متاسفانه برخی از افراد با خود میاندیشند، اصلا چرا ما انسانها آفریده شدهایم که کار کنیم بخوریم و بخوابیم یا تفریح کنیم و بعد هم بمیریم، باید در جواب گفت خیر انسان رسالتی دارد و نماینده خدا در کره خاکی است، خالق هستی از روح الهی خود در ما انسانها دمیده و به ما عقل عطا فرموده است که آگاهی خودمان را بالا ببریم و از طریق ارزشها و دوری از ضد ارزشها به بالاترین درجات و به سمت روشنایی حرکت کنیم تا به اکتشافات و اختراعات نائل شویم و چون در وجود انسانها نور الهی نهادینه شده است و به سان چشمههای جوشانی هستند که میتوانند به بحر و اقیانوس برسند؛ بحر و اقیانوس تمثیل این است که میتوانند به بالاترین درجه انسانی و روشنایی برسند و صد البته که روشنایی مطلق فقط از آن قدرت مطلق یا خداوند است.
پس چرا تمام انسانها با وجود نیروهای الهی به سمت ارزشها نمیروند تا به آن درجات والا برسند و دقیقا نکته این جاست که در وجود ما غیر از نیروی الهی و مثبت نیروی دیگری بنام نیروی منفی و اهریمنی وجود دارد، که از قدرت بالایی برخوردار است تا مانع تفکر درست شوند تا در نهایت با قرار گرفتن برخی از افراد در مسیر غیر ارزشها انسان را از مسیر خود خارج میکنند.
ما برای یافتن خود یعنی پیدا کردن ارزشها راه بسیار مهمی در پیش داریم و باید به قدرتی برسیم که تواناییهای خودمان را باور داشته باشیم و به اعتماد بهنفس کافی برسیم تا ارزشها را پررنگ و ضد ارزشها را بیارزش بدانیم، ما برای مقابله با نیروهای منفی و اهریمنی باید به آگاهی لازم برسیم که برای رسیدن به این مقصود باید به جنگ نرم برعلیه نیروهای اهریمنی برویم، با رسیدن به دانایی و از بین بردن نادانی مانند، جنگ افکار و اندیشه و رسیدن به آگاهی است که در نهایت شهر درون را تبدیل به شهری آباد میکند.
بالاترین منبع روشنایی نور الهی است و قطعا نشانههای قدرت مطلق نشانگر منبع نور است، تواناییهای انسان آنقدر زیاد است که میتواند با تغییر شرایط و متمرکز شدن روی یک موضوع خاص یک انسانی را از یک وضعیت به وضعیت دیگر تغییر بدهد، داستان فرد دوچرخه سواری که سرطان میگیرد و از درمان خود ناامید میشود با خود میاندیشد من که دیگر کارم تمام است حداقل بروم دنبال قهرمانی دوچرخه سواری، با این تفکر به طور پیدرپی شش سال قهرمان جهان شده و همین روحیه باعث درمان او شد.
بنابراین انسان میتواند با مثبت نگری و تمرکز بر موضوعی خاص بر حل مشکلی بزرگ دست پیدا کند و بالعکس، با تفکرات منفی و حرکت در مسیر ضدارزشها مشکلاتی را بهوجود آورد و ایجاد بیماریهای جسمی و روحی زیادی کند پس بهتر است کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بگوییم که ما به جهت بیهودگی پا به عرصه وجود نگذاشتهایم، حال برای اینکه تا زمانی که حیات داریم فرمانروای لایق و با شهامتی بر کشور وجودی خودمان باشیم باید به آرامی سازندگی را در قسمت جسم و روان و جهانبینی خود بهوجود آوریم و خوب بدانیم که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
نگارش: همسفر اشرف، راهنما همسفر سپیده(لژیون سوم)
ویرایش: همسفر فاطمه، راهنما همسفر سپیده (لژیون سوم)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
46