English Version
English

خداوند را برای داده‌ها و نداده‌ها، شُکر

خداوند را برای داده‌ها و نداده‌ها، شُکر

«بسم الله الرحمن الرحیم»

با قوت گرفتن از قدرت مطلق «الله»

با سلام و سپاس؛ نگاه و حضور حاضر، مهربان و بهاری شما عزیزان را به‌ خواندنِ خلاصه سی‌دی هفته «اشراق» دعوت می‌کنیم.

سخنان ماندگار آقای مهندس دژاکام عزیز: «رسول خدا، خُلق عظیم و اخلاق بسیار نیکویی داشتند.»

سلام دوستان مهسا هستم همسفر حمید 
پیام مربوط به تاریخ ۱۳۷۵/۰۳/۰۶ است: «در یک حوض که لجن و یا آبِ بسیار تیره و کثیف داشته باشد و یک حوض بسیار تمیز که از چشمه‌ای روان سیراب می‌شود، فرق بسیاری است!» دقیقاً این موضوع تمثیل ما انسان‌ها است که ما انسان‌ها کدام یکی هستیم؟ حوضی که لجن است و آب کثیف دارد یا حوض بسیار تمیز که از چشمه‌ای روان سیراب می‌شود؟ فرقی بسیار بین این دو است.

چشم خودش را نمی‌تواند ببیند، مگر در آینه! انسان هم همین طور است، تمام بدی‌ها را می‌بیند؛ ولی بدی‌های خودش را نمی‌بیند! مهم‌ترین چیزی که در راس همه این‌ها قرار دارد، خُلق و خوی انسان است؛ رسول خدا خُلق عظیم و اخلاق بسیار نیکویی داشتند؛ آنانی که خلق نامناسبی دارند، در رنج و عذاب هستند و درست مثل همان حوضِ آب کثیف هستند، چنین افرادی بسیار خودبین، یک دنده، متکبر و دارای منیت هستند، این‌ها صفاتی بسیار زشت است! خُلق نیکو احتیاج به دیپلماسی دارد. شخصی که انسان‌ها را دوست ندارد، نمی‌تواند خلق عظیمی داشته باشد. باید دارای فهم، شعور و آگاهی باشد، به دانایی و شناخت رسیده باشد، در این صورت قادر به درک انسان‌ها خواهد بود و در مقابل اشتباهاتِ دیگران به گونه مطلوبی رفتار می‌کند.

یکی از مواردی که باعث تخریب انسان می‌شود: دروغگویی است «وَیلُ لِلمُکَذِبین» وای بر دروغگویان! دروغگویی؛ مادرِ تمام بدی‌ها است و تمامی صفات بد، باعث آلوده شدن خلق و خوی انسان می‌شود؛ در کنگره۶۰، در هر مقام و جایگاهی که هستیم، مهم‌ترین مسئله خلق و خوی نیکوی ما هست. همان‌گونه که آب زلال و آب کثیف به سادگی قابل تشخیص است، انسانی که خلق نیکو دارد با انسانی که خلق نیکویی ندارد، هم قابل تشخیص است و این مسئله عریان است.

«جهان و جهان‌های زیر، با اِشراق دارای ماهیت‌های گوناگون می‌باشند، از اشراق به بالا، دیگر سَدی وجود ندارد، عرصه عمل در قسمت پایین، ظلمانی و سخت است.»

اِشراق از شَرق می‌آید، به معنای نور و روشنایی؛ شیخ شهاب الدین سهروردی، ملقب به شیخ اشراق بود؛ چون در رابطه با انواع و اقسام نورها صحبت می‌کند.
البته اشراق، مثل جهان فیزیک نیست، جهانی از نور است. ما یک دود داریم و یک نور، نور آتش همراه با دود است! اما نورِ خورشید، تمیز و پاک است.

ما انسان‌هایی که در جهان زیرین قرار داریم، دود هم داریم! وقتی تبدیل به نور شویم، وارد جهانِ اشراق می‌شویم؛ پس جهانِ ظلمانی، جهان فیزیکی است و ما اگر بخواهیم به آسایش و آرامش برسیم، باید روان، زلال و تمیز باشیم؛ پس تمامی صفات بد، باعث تخریب انسان می‌شود!

«ما برای آن‌چه می‌گذرد، جز بیانِ حق، سخنی نداریم؛ زیرا فرمان صادر شده و ما طبق آن فرامین به ادامه راه خود می‌پردازیم تا در این مسیر به آن‌چه می‌کاریم، مطلوب‌ترین آن به دستمان داده بشود و در همان راه به مصرف می‌رسانیم.» می‌خواهیم بدانیم حقیقت کدام است؟ دستورات و فرامین الهی به گونه‌ای هستند که عقل سلیم، هرگز با آن مخالفت نمی‌کند، در کتب آسمانی، خداوند  فرامین صادر کرده است؛ تمام آن‌چه که خداوند در کتب آسمانی از آن به نیکی یاد کرده، صفات مثبت و نیکو و تمام آن‌چه ناپسند بیان نموده، صفات منفی هستند! آیا خداناباوری داریم که بگوید: دروغگویی، کم فروشی و تقلب خوب است؟! خداناباور هم معتقد است دروغگویی خوب نیست.

گاهی اوقات وقتی یک گوهر گرانبهایی هست، ممکن است دزدانی بخواهند آن را به سرقت ببرند یا رسوبات زیادی روی آن گوهر بیاید، فرامین الهی هم همین‌طور هستند، گاهی ممکن است تحت تاثیر مسائل شخصی یا غرض‌های خاصی قرار بگیرند و این یک امر جدا است! ما برای آن‌چه می‌گذرد جز بیانِ حق سخنی نداریم؛ زیرا فرمان صادر شده و مشخص است و طبق آن فرامین به ادامه راه خود می‌پردازیم، ما طبق فرامین عمل می‌کنیم، دروغ نمی‌گوییم، کم فروشی نمی‌کنیم و... تا در این مسیر به آن‌چه می‌کاریم، مطلوب‌ترین آن به دستِ ما داده بشود؛ یعنی آن‌چه که می‌کاریم، برداشتش دست خودمان نیست! می‌گوید: «از تو حرکت از خدا برکت» وقتی ما زحمتی می‌کشیم، باید به ما کمک هم داده بشود.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همان‌طور که ما می‌کاریم، باید یاری خداوند هم باشد تا به برداشت مطلوبی برسیم، پس در کنار زحمت ما، یک پارامتر دیگر هم هست که به آن خیر و برکت می‌گویند؛ «خداوند تبارک و تعالی است که انتخاب این مسیر را می‌نماید» این‌که مسیرِ صراط مستقیم کدام است؟ چه چیز درست است؟ را خداوند مشخص می‌کند «در این مقولات همیشه راه نمایان بوده و آن‌چه حق بوده، نام آن جاویدان شده» راه مشخص است، کسی نمی‌تواند بگوید در مسیر زندگی، راه نامشخص است. راهِ درمان اعتیاد مشخص نیست؟! ولی راه درست زندگی کردن، راه صالح بودن، راه صراط مستقیم مشخص است و آن‌چه حق بوده، نام آن جاویدان شده، راستی و درستی نامش نیک و جاویدان است و آن‌چه ناحق است، در خصوص خود به کارها و عملکردهای شیطانی پیوسته و عاقبت جزء راه گم کردگان گردیده است.» آن‌چه ناحق است و عملکردش غلط است، به نیروهای شیطانی می‌پیوندد! اگر رفتارمان با دیگران ناپسند باشد و خُلق خوبی نداشته باشیم، با نیروهای شیطانی پیوند می‌خوریم و راه را گم می‌کنیم! نیروهای الهی و انسان‌های درست، مثل حوضِ زلال و شفاف هستند؛ وقتی با آن‌ها روبرو می‌شویم، از آن‌ها انرژی می‌گیریم، از آن‌ها خسته نمی‌شویم.

«ما سعی و کوشش می‌نماییم که در مسیر درستی به آن‌چه خود ایمان راسخ داریم، به بندگانِ تسلیم خداوند اهدا نماییم.» تمام اعضای کنگره‌،۶۰ آن‌ها که خدمت می‌کنند، خصوصاً راهنمایان، سعی و کوشش می‌کنند در مسیر درست به آن‌چه خودشان ایمان راسخ دارند، به بندگان تسلیم خداوند اهدا نمایند.

«ما از خود نمی‌دهیم؛ زیرا فرمانی را اجرا می‌کنیم که باید بشود. خواص در این راه حتی از جزئیات بدن و اعضای جسمانی خویش می‌دهند. این انفاق‌های متعدد که با جسم ظاهری انجام می‌شود، نهایتِ گذشت، بردباری و صبر انسان است.» خواص در این مسیر حتی اعضای بدنشان، وقتشان، مالشان، انرژی شان را می‌دهند و هیچ کوتاهی نمی‌کنند؛ چون درک کرده‌اند و فهمیده‌اند که سیستم چه‌طور کار می‌کند. تا از خود نگذری به خود نمی‌رسی.

«باید در این خصوص، نگران و غمگین نباشید که از نظر صورت ظاهر به درجه دیگری می‌رسید. در عوض این اتفاق می‌شود که در نزد خداوند تقرب یابید؛ با از دست دادن پیکره‌های ظاهری، می‌دانید که چیزی از آن‌چه که هستید کاسته نمی‌شود.» پس با مرگ، چیزی از آن‌چه که هستیم کاسته نمی‌شود و هنگام مرگ، صفات زشت و صفات خوب، پابرجا هستند؛ اگر شخص دچار اعتیاد باشد، بعد از مرگ هم به آن دچار است! پس مرگ چیزی را در ما تغییر نمی‌دهد؛ تغییر فیزیکی و جهانی داریم، جسم ما از بین می‌رود و جسم بعدی ما که در خواب می‌بینیم بالا می‌آید.

«غم‌ها و اندوه‌ها همیشه سرچشمه بدی‌ها نیستند.» هر چیز دو قطب دارد؛ یعنی هر چیز بر مبنای ضدش شناخته می‌شود، راستی در مقابل دروغ، نور در مقابل تاریکی، در جهان یک قطب مثبت و یک قطب منفی است، نمی‌توان قطب منفی را از میان برد، در آن صورت زندگی دیگر معنا ندارد؛ «غم بزرگ انسان را می‌تواند به دو درجه پایین و یا بالاترین مقامِ خاصِ الهی سوق بدهد، سبب مهم نیست زیرا بیشترین علت‌ها به خواست توانای مطلق صورت می‌گیرد.» همان‌طور که یک محصل برای رسیدن به مقطع بالاتر باید امتحان بدهد، در سیستم کائنات هم هر موجود باید یک‌سری امتحانات را پس بدهد که به مرحله بالاتر راه پیدا کند؛ پس نباید غم را نشانه بدبختی بدانیم چرا که می‌تواند باعث پیروزی شود.

«ما این مسائل را تجربه نموده‌ایم، پیش از شماها؛ صبر داشته باشید به این مطالب ما، فکر می‌کنیم که قدری می‌باید از تفکراتی که می‌نمایید، فاصله بگیرید و اما درباره بحث و دیدارهای شما باید بگوییم که با استفاده از فرصت‌ها به خواسته نزدیک شده‌اید، وقت‌ها دوام ندارد و باید عرض نماییم که در این خصوص باید تعمق بیشتر نمایید، به تقدیر کاری نداشته باشید! خود جلو بروید، تقدیر هم عمل جداگانه‌ای دارد، در خصوص خصلت‌های ذاتی تجربه حاصل نمایید.» زمان خیلی سریع می‌گذرد، ما مثل قطره‌ای شبنم بر روی برگ گل هستیم، با طلوعِ آفتاب، شبنم از بین می‌رود! زندگی به سرعت می‌گذرد، پس قدرش را بدانیم و خداوند را برای داده‌ها و نداده‌هایش شکر کنیم.

«نیروهای خفته، همیشه فرشته‌های آرام و سفید جامه نیستند! در صدد پالایش و دور ساختن آن‌ها هم، فعالیت لازم است؛ شرط اول ذکر شده است.» نیروهای خفته هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی هستند. برای این‌که نیروهای منفی را دور کنیم، فعالیت می‌خواهد؛ شرطش پرهیزگاری و پرداختن به ارزش‌ها است.

منبع: سی‌دی «اشراق»  مهندس دژاکام

با سپاس بیکران از برداشت زیبای همسفر مهسا عزیز

----------------------

نویسنده، تایپ: همسفر مهسا، رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)

ویراستاران: همسفر نرگس، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم) و همسفر معصومه، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون یک)

تدوین عکس، ارسال: همسفر اعظم، رهجوی راهنما همسفر اعظم

همسفران نمایندگی شفا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .