لطفاً به رسم کنگره ۶۰ خودتان را معرفی نمایید؟
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک ۹ ماه و ۱۵ روز سفر کردم، راهنما آقای صداقت و ۱۵ سال است که آزاد و رها هستم.
لطفاً از رابطه مادیات و معنویات برایمان توضیح دهید؟
مقصود به ارض و مقصود به ذات بسیار مهم است یعنی زمین و آسمان، مادیات و معنویات و... در کنار هم هستند.
اگر سوار بر مادیات باشید نیمی از مسائل و مشکلاتتان حل میشود؛ اما اگر مادیات بر شما سوار باشد در زمین درگیر خواهید شد.
مادیات و معنویات رابطهی مستقیمی با یکدیگر دارند؛ اما اگر یکدیگر را قطع کنند و تنها معنویات بماند انسان زاهدی میشود که در غار زندگی میکند و زمین را قطع میکند و حتی بالعکس؛ اگر به مادیات توجه کند معنویات او قطع میشود.
اگر شما بر اساس آن چیزی که از ماده کسب میکنید، در جهت رسیدن به ذات و حقیقت خود هزینه کنید و مادیات مرکبی بشود برای رسیدن به معنویات، انسان به نتیجه میرسد.
ما در کنگره از وقت و زمان و مکان و کلاممان گذشت و انفاق میکنیم، در سبد پول میاندازیم، در گلریزان شرکت میکنیم و به همنوعان خود کمک میکنیم، یعنی از آن چیزی که در اختیار ما قرار داده شده نیمی از آن را میبخشیم و اینگونه حال ما خوشتر میشود و این کاملاً برای ما که در کنگره هستیم قابل لمس است.
در سفر دوم مادیات و معنویات هر دو برای ما فراهم هستند و این به معنای مکمل بودن است.
آیا داشتن توان مالی پایین علیرغم تلاش و خواست انسان، میتواند گاهی به دلیل شرایط و یا فرمان و یا تقدیر الهی باشد؟
همه چیز فرمان است و همه چیز تقدیر است، لحظهی قبل ما نامهی امروز ماست؛ اما وقتی از کلمه فرمان خداوند استفاده میکنیم یعنی خودمان را از یک چیزی که نداریم محروم میکنیم؛ برای مثال میگوییم: من پول ندارم و تلاش هم میکنم اما به دلیل فرمان به خواستهی خود نمیرسم.
همهی نفوس، همه انسانها و همه موجوداتی که در هستی و نیستی هستند اجازه دارند که خوب زندگی کنند.خواست زمین، مادیات است؛ یعنی اگر ما در زمین زندگی میکنیم باید وضعیت مالی خوبی داشته باشیم، حال اگر من از مادیات به مقدار کمی برخوردار هستم علت آن به وجود نیاوردن شرایط است و این موضوع از تفکر شروع میشود و به عمل و نتیجه ختم میشود.
گاهی خواستهی من خواستهی درستی نیست و اگرنه خواست خداوند زندگی زیبا برای تمام موجودات و انسانهاست.
خداوند وقتی بازی را شروع کرد نتیجه بازی بهشت بود، بهشتی که وعده آن را داده نقاشی آن با گل و بلبل و رود و رودخانه کشیده شده است و این برای همگان میباشد و برای یک سری انسانهای خاص طراحی نشده است.
حال چقدر حس و نگاه و نور و صوت من در بهشت است؟ به همان میزان که میفهمم
در کنگره این فهم وجود دارد، وقتی کج فهمی را وارد فهم میکنیم قرار است که فهم، کج فهمی را حل کند مهم این است که ما اصرار به اشتباه خود نبریم.
چون هزینه دادهایم و یک عمر یک تفکری را دنبال کردیم که این خود یک هزینه به حساب میآید، چون در مسیر آن حرکت کردیم و برگشت از این مسیر برای برخی بسیار ترسناک است، به اشتباه خود بسنده میکنند.
در صورتی که بزرگان میگویند از زمانی که به دنیا میآیی تا زمانی که از این دنیا میروی بیاموز!
بیاموز تا بتوانی تغییرات را بوجود آوری.
همه ی ما میتوانیم خوب زندگی کنیم؛ اما باید یاد بگیریم و باید بدانیم که نمیدانیم.
آیا شک در صراط مستقیم طبیعی است چگونه باید از شک گذشت؟
بله انسان همیشه مشکوک است؛ اما در سرزمین خداوند نباید شک کرد و نشانه دارد جناب مهندس نشانه را آتش و گلستان، گلستان و آتش میدانند،
زمانی که اول به تو داده میشود و در نهایت از تو گرفته میشود بدان که از گلستان به آتش رفتهای؛ اما زمانی که قبل از به دست آوردن پرداخت میکنی از آتش به گلستان میروی.
ساختار انسان با شک است و شک را خداوند در درون انسان تعبیه کرد که تشخیص بدهد.
برای مثال من به کنگره مشکوک هستم و این طبیعی است، زیرا به هزاران مکان رفتم و به من گفتند که بیا درمان میشوی؛ اما نتوانستند من را درمان کنند و یا شک میکنم که در خدمتهای مالی به کنگره کمک کنم یا نه؛ زیرا در برخی مکانها که کمک کردم دیدم پولی که کمک کردم صرف آن وعدهای که داده بودند خرج نشده بود.
کافی است که چشمانم را باز کنم و نظاره کنم که آخرت من در کنگره وجود دارد، فردای من برادر هم لژیونی من است که دیروز به کنگره آمده و میخواهد درمان شود.
برای گذشت از شک خود تحقیق میکنم، از سفر دومیهایی ک خدمت میکنند سؤال میکنم و کافی است تفکر کنم و آموزش ببینم و تجربه کنم، شک برطرف میشود و دانا میشوم به آن مسیری که طی میکنم.
هیچچیزی در سرزمین نادانی نمیروید؛ اگر هم رویشی پیدا کند، ریشه ندارد؛ اما در سرزمین فهم هرچیزی که رشد کند ریشه دارد.
از یک جایی فرمان است از یک جایی به بعد اختیار است و از یک جایی به بعد به اجبار است؛مرحله ی اجبار وارد شدن به سفر سوم است و آن فصل از زندگی همه چیز اجبار است و باید طی کنی و به آن جایی که باید برسی و تمام زمین و آسمان همه به یاری تو میآیند، کافی است به اختیار گوش کنی و در سفر اول و دوم آنچه را باید، انجام بدهی تا به سفر سوم برسی و به خداوند و نیروهای مافوق ایمان داشته باشی و آنها همه منتظر هستند که تو بخواهی و درست حرکت کنی، در این صورت به تو میدهد و به سرعت هم میدهد؛ اما ما ایمان نداریم، وقتی مبدأ و نیت برایمان روشن نیست و ایمان نداریم به مقصد نمیرسیم؛ اما در کنگره ما به ایمان میرسیم وقت خود را صرف مخلوق خداوند میکنیم و تغییرات بوجود میآیند
تو باید جام و ظرفی را از انفاق و محبت و بخشش بوجود بیاوری که خداوند درون آن بریزد.
به نظر شما در کنگره ۶۰ شخصی که به حال خوش رسیده است، میتواند به طور کامل شخص دردمند را درک کند؟
ما انسانها تا جایی میتوانیم یکدیگر را درک کنیم که حس مشترک داریم از آنجا به بعد دیگر قابل حس نیست؛ اما تا به اندازهای که احساس میکنی، خود را ملزم به کمک میدانی و به همین دلیل است که در کنگره فردی که به سفر دوم رسیده است، خود را ملزم به خدمت میداند و میخواند و آزمون میدهد تا راهنما شود یا کمک مالی میکند دلیل همه اینها حس مشترک است.
کسانی که حس مشترک دارند چه در زمین چه در آسمان دور هم جمع هستند
به طور قطع کمک به کنگره ۶۰ از جهت مالی میتواند شخص را در به وجود آوردن سلامتی و خوشحالی عده بسیاری سهیم کند، پس چرا در بعضی مواقع علل و دودلی اتفاق میافتد؟؟
این شک است و یکی از ابزارهای شیطان است برای آزمون انسان و ابزارهای دست نیروهای منفی، ترس، ناامیدی و منیت است. انسان از کم شدن مالش میترسد و تعلل میکند؛ اما در سیستم و قانون خداوند محبت و انفاق و گذشت اینگونه نیست. زمانی که وارد دنیای محبت میشوی هرچه میبخشی را با تمام وجود میبخشی، همانند فرزندی که پدرش او را به سمت آسمان پرتاب میکند و اطمینان دارد که وقتی به پایین بیاید پدرش او را میگیرد.
محبت ظرفی است برای بخشش و راضی هستی به رضای خداوند، خداوندا هر آنچه از خیر، از تو به من نازل میشود من به آن محتاجم.
آیا جایز است برای حضور در لژیون سردار پول قرض نماییم با اینکه از بازگرداندن آن مطمئن نیستیم؟
کنگره چیزی را به قرض میگیرد و انسانهای پولدار چیزی را با چک نمیخرند یعنی از اطمینان خود خرج میکنند و از پول خود مایه میگذارند. ما اگر بازی بخشش را بدانیم خیلی واقعی بازی میکنیم.
سال اول با داشته های خود بازی میکنیم و سال دوم میبینیم داشتههایمان بیشتر از سال اول است؛ اگر بلدباشیم با داشتهی سال دوم خود خوب بازی کنیم سال سوم رقم، کاملاً متفاوت خواهد بود.
اگر سال اول، دارایی تو صدهزار تومان است با صدهزار تومان بازی کن؛ اما بدان اگر این بازی حقیقی باشد دارایی بازی سال آینده دیگر این مقدار نیست و افزایش مییابد، این را من به شما قسم یاد میکنم که این بازی، بازی انفاق و گذشت است و این بزرگترین نام خداوند است.
به نام خداوندی که از روی مهربانی میبخشد.
همه دوست دارند که به خداوند برسند و خدا هیچ آدرسی ندارد، نه در زمین، نه در آسمان، ما اگر میخواهیم به خداوند نزدیک شویم و برسیم باید به صفات نیکوی خداوند نزدیک شویم و بزرگترین صفت نیکوی خداوند بخشش است و مابقی صفات خداوند زیرمجموعهی صفات دیگر است یعنی تو باید بسیار بزرگ باشی تا بتوانی در وادی چهاردهم عشق و محبت قرار بگیری.
آیا کمک مادی میتواند خلأ معنویات را پر کند؟
معنویات و مادیات جنسشان با یکدیگر متفاوت است؛ اما میتوانند به یکدیگر کمک کنند، ما یک صور آشکار داریم و یک صور پنهان و مادیات و معنویات در صور آشکار جنسشان با یکدیگر فرق دارد و مانند آب و آتش هستند، کاملاً جنسشان متفاوت است؛ اما صور آشکار و صور پنهان مادیات و معنویات یک پل ارتباطی دارند یعنی میتوانند در هم رفت و آمد کنند و این پل فقط محبت و انفاق و گذشت است.
و هستی و نیستی همین است؛ ذرات با فرمان خداوند با پیوند عشق و محبت در کنار یکدیگر قرار گرفتند که زمین و زمان و فضا به وجود آمد.
ضبط و نگارش: مسافر حسن لژیون هشتم
عکس خبری: مسافر حسن لژیون شانزدهم
ارسال: مسافر محمد لژیون نهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
574