با خود فکر میکردم که تا چه اندازه وادیها زیبا عنوان شده و یکی پس از دیگری با عبور از هر وادی، ما به مقصد میرسیم؛ اما مقصد چیست! نام این کتاب عشق است و چهارده وادی برای رسیدن به خود که من باید به عشق و محبت واقعی برسم، ابتدا خودم را بشناسم و از دروازه خود عبور کنم تا به خدای خودم برسم؛ چراکه او منشا عشق و محبت است.
در وادی دوم بیان شده که ما سالها جهت را گم کرده بودیم؛ بنابراین اینک من نگاهی به دوران پیش از ورود به کنگره میاندازم و متوجه خواهم شد که چقدر در گمراهی، نادانی و ناامیدی قرار داشتم و تصور میکردم که بیهوده خلق شدهام؛ اما کنگره و وادی دوم به من درس امیدواری و زندگی دوباره را آموخت و به من یادآور شد که با حرکت به سمت نور، دنیای درون خودت را به یک شهر آباد تبدیل کن.
بنده در گذشته تصور میکردم که توانایی انجام بسیاری از کارها را ندارم و کسانی که دست به انجام کارهای شگفتانگیز میزنند، این توانایی و استعداد را خداوند تنها به آنها داده و من فاقد این تواناییها هستم؛ اما وادی دوم به من یادآور شد که همه مطالب در درون و برون من وجود دارد که مانند قلههای بلند آتشفشان است و باید به آنها توان حرکت بدهم. این متون باعث بیداری من شد که مریم، تو نیز دارای توانایی و استعدادهای بسیاری هستی و باید آنها را یکییکی از درون خودت با تلاش بیرون بکشی و در جهت ارزشها حرکت کنی تا به خواستههایت دسترسی پیدا کنی.
اکنون و در این وادی متوجه شدم که تفکر صحیح و حرکت به سمت ارزشها میتواند در موفقیت من نقش بهسزایی داشته باشد؛ زیرا منشأ مشکلات، بیماریها، دیدگاه و نگرش منفی من، به دلیل تفکر غلط و نافرمانی از فرامین الهی بوده است؛ بنابراین دریافتم با دستان خودم برای زندگی خود مشکلساز میشدم.
متون این وادی چه زیبا با مثال کِرم که ما فکر میکنیم بیهوده خلق شده، عظمت و بزرگی انسان را به نمایش میگذارد و به من قدرت میدهد که تو نیز میتوانی بسیاری از کارها را انجام بدهی؛ زیرا اشرف مخلوقات خداوند هستی! در این جهان خاکی هم خوبی، هم بدی، هم تاریکی و هم روشنایی وجود دارد و سختیها و مشکلات تنها برای من نیست و باید هر دو وجود داشته باشد؛ زیرا اینها مکمل یکدیگر هستند و بایستی سختیها و مشکلات را بهعنوان پلی بدانم تا با گذر از سختیها، انسانی کار آزموده و رها شوم. من باید برای فلسفه وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام قائل باشم.
آقای مهندس که استاد تمام اعضا کنگره۶۰ هستند، میفرمایند: زندگی کنیم و بگذاریم دیگران نیز زندگی کنند؛ درنتیجه به واسطه منافع و خوشبختی خودمان نباید مانع از زندگی کردن دیگران شویم.
خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که با ورود به کنگره و دریافت آموزشهای ناب آن، در وادیهای عشق و محبت قدم گذاشته و شروع به سازندگی جسم، روان و جهانبینی خود کردهام و به یاری خداوند قادر هستم تا زمانی که زندگی میکنم، فرمانروای لایقی بر کشور وجودی خودم باشم. در پایان از خداوند متعال برای آقای مهندس و خانواده محترم ایشان طول عمر و سلامتی را خواستار هستم.
تایپ: راهنما همسفر مریم (لژیون چهارم)
ویرایش و ویراستاری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
تصویرگر: راهنمای تازهواردین همسفر آرزو
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون نهم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
88