جلسه دوازدهم از دوره بیستوهشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی خلیج فارس با نگهبانی همسفر فاطمه، دبیری همسفر طاهره و استادی راهنما همسفر ملیحه با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ملیحه هستم همسفر علی، هر بار که سیدیها را کار میکنم مطلب جدیدی از آن برداشت میکنم همیشه فکر میکردم خیلی بیارزش هستم قبل از حضور در کنگره ارزش وجودی خود را نمیدانستم و تصور میکردم توانایی انجام هیچ کاری را ندارم به همین دلیل فکر میکردم حتی نمیتوانم جهت ادامه تحصیل به دانشگاه بروم چون فکر میکردم قادر به اتمام آن نیستم اگر به هنر خاصی علاقه پیدا میکردم به دلیل اینکه خود را باور نداشتم از آموزش سرباز میزدم. چند شب است که فکر میکنم در گذشته نه تنها وجود خود بلکه وجود دیگران را بیارزش میدانستم و همیشه به خود میگفتم: خدایا چرا برادرم مصرفکننده است و باید زندگی کند؟ اصلاً کاش نبود، اگر فرد بداخلاقی را میدیدم از خدا میپرسیدم دلیل وجود چنین انسانی چیست؟ به نبود آنها فکر میکردم؛ آدمی که دارای ویژگیهای منفی بود را لایق زنده بودن نمیدانستم و آنها از نظر من فاقد ارزش بودند متوجه شدم نه تنها خود را بیارزش میپنداشتم بلکه به دلیل وجود منیت و خودخواهی که درک نکرده بودم خود را از بقیه باارزشتر میدانستم.
چون چیزی به دست نمیآوردم تصور میکردم فروتن هستم ولی دقیقاً برعکس با داشتن چنین خصلتی خود را از همه بالاتر میدانستم تا اینکه به کنگره آمدم، آموزشها به من کمک کرد که ذرهذره به نیروی درون خود دست یابم و با کار کردن روی وادیها توانایی لازم را به دست آوردم همچنین احساس قدرت کردم به همین دلیل اطرافیان نیز برای من باارزش شدند. درست وقتی خلقت وجودی خود را پیدا کردم متوجه شدم اگر برادر من مصرفکننده بود برای ملیحه اتفاق خوبی بود تا بهواسطه او بتوانم به کنگره بیایم، اگر او نبود من همان آدم اول بودم و خیال میکردم مسافرم عامل مشکلات من است درصورتیکه مقصر اصلی من بودم اگر او نبود من اینجا نبودم و به ارزش تاریکیها پی نمیبردم همچنین فهمیدم که اگر انسان سختیها و مشکلات را تجربه میکند قطعاً پاداشی دریافت خواهد کرد و اگر مشکلی پیش آید و اتفاق بدی بیفتد این آخر داستان نخواهد بود کافی است بخواهیم آنوقت میتوانیم پایانی خوب رقم بزنیم.
کنگره آگاهی و دانش لازم را به ما میدهد من همیشه از سوسک میترسیدم و هیچوقت دلیل وجودش را نمیدانستم اما اکنون میدانم بیهوده آفریده نشده است، این شیوه نگاه کردن به زندگی خیلی امیدبخش است در قدیم من حتی از خوردن یک لیوان آب لذت نمیبردم و ارزش آن را نمیدانستم اما اکنون این را در وادی دوم متوجه شدم که وقتی به تمام ذرات هستی نگاه ارزشمند داشته باشیم احساس لذت میکنیم؛ من از کوچکترین هدیه لذت میبرم و هر چه باشد مهم نیست چون حالم خیلی خوب میشود.
قدردان و شکرگزار خداوند هستم هرروز صبح از خواب بیدار میشوم، فرزند سالم و زندگی آرامی دارم دیدن این چیزها باعث میشود که اتفاقات بهتری بیفتد و اگر مشکلی پیش بیاید میگویم خدا را شکر انشالله درست میشود و امیدوارم هستم چون این روزها نیز میگذرد اما باید از امروز لذت برد. قبلاً دوست داشتم دبستان زود تمام شود تا به دبیرستان بروم وقتی تمام شد دیدم هیچ نبود و همه چیز همان روزهایی بود که پشت سر گذاشتم قدر چالشهایی که با معلمها داشتم، بازی با دوستان را نمیدانستم چون فقط میخواستم به انتها برسم بنابراین با احساس کردن این ارزشها لذت بیشتری از زندگی میبریم.
تایپ: همسفرثریا، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر رها، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس و ارسال: همسفر راحله (مرزبان خبری)
نمایندگی همسفران بوشهر (خلیج فارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
69