همسفر مجتبی از لژیون اول همسفران آکادمی، مقالهای در خصوص دستور جلسه "وادی دوم و تأثیر آن روی من" ارائه نمودند که ذیلاً تقدیم حضور میگردد:
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام دوستان مجتبی هستم همسفر
در اوایل سفر اولم در کنگره به خاطر شناخت کمتر از دانشهای کنگره، برداشت کمتری از وادی دوم داشتم طوری که فقط یک خط از سی دی وادی دوم آقای مهندس که میفرمایند: من این نیرو و حمایت خداوند را کاملاً لمس میکنم مثل این کاغذ را فقط به یاد داشتم و اصلاً برداشت دیگری از این وادی پرارزش نداشتم.
یادم است یکی از دوستان مصرفکننده خودم به اسم امید را یک روز بهعنوان تازهوارد به کنگره آوردم و دستور جلسه وادی دوم بود. همه دوستان مسافر در زمان مشارکت خود از کلمه امید استفاده میکردند. این از دو جهت برای من جالب بود، یکی اینکه جلسهای که دوست من حضور داشت همه واژهای هم نام او را به کار میبردند و دومین مطلب که خیلی مهمتر است اینکه من تنها برداشتی که از این وادی نکردم، امید بود.
در اوایل سفرم در کنگره راهنمای محترم من، آقا مهراد، به من میفرمودند: من از طریق یک حفره بزرگ مقدار انرژی زیادی را از دست میدهم. در ادامه به من سی دی مثلث شخصیت استاد امین را معرفی کردند که من متوجه شدم از قسمت تهدید و ترس این اتفاق مهم صورت گرفته است.
بعدازاین در طول سفرم تمام تمرکزم بر روی درمان ضلع ترس و تهدید بود و فکر نمیکردم از جای دیگری هم آسیبدیده باشم. در ادامه باز هم حالم مناسب نمیشد و احساس میکردم از آن حفرههای بزرگ که انرژی از آنها خارج میشود گویا باز هم وجود دارد؛ پس از دو سال و نیم سفر برای بار پنجم داشتم بهطور کامل جزوه جهانبینی۲ آقا امین را مطالعه میکردم و در قسمت ناامیدی در آن قسمتی که ویژگیهای انسانهای ناامید مطرح میشود مشاهده کردم که تمامی خصوصیات یک فرد ناامید را دارم.
برای مثال آنجا که میفرمایند: فرد ناامید حرکت نمیکند یا با انسانهای پوچ و روابط بیهوده ارتباط برقرار میکند.
در آخر دو موضوع برایم خیلی جالب است یکی اینکه اولین چیزی که من از سیدی برداشت کردم همان صحبت آقای مهندس که فرمودند: «من این نیرو و حمایت را کاملاً لمس میکنم مثل این کاغذ» میتوانم بگویم برای من هم نه به آن شدت؛ ولی نسبت به گذشته خیلی قابللمس شده. این مسئلهای است که در زندگیام در طول ۳۰ سال قبل اصلاً به این شدت درک و لمس نکرده بودم.
دومین موضوع اینکه حالا که راهحل و چاره مشکل بزرگ ناامیدی خودم را در مطالعه وادی دوم یافتهام و در هنگام مطالعه به موضوعی برخورد کردم به نام «همه مطالب در درون و برون ما است که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند» و این مسئله من را یاد سیدی جدید آقای مهندس به نام خفته انداخت.
متوجه شدم اگر تزکیه پالایش کنم، شرایطم کلاً عوض میشود و از این انسان ناتوان به انسانی با توانمندیهای جدید تبدیل میشوم که حتی تصور هم نمیکنم همانگونه که الآن قابلیت و توانمندیهای جدیدی پیدا کردم و این کوشش و تلاش من در این مسیر مرا به سمتی میبرد که پیشرفت کنم. ازنظر من این امیدبخش است و تصویرسازی این موضوع به من توان حرکت میدهد. متشکرم که این مطلب را مطالعه نمودید.
تایپ: همسفر مجتبی (لژیون اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
70