English Version
English

هدفمند بودن فلسفه خلقت

هدفمند بودن فلسفه خلقت

ایجنت گروه خانواده همسفر فرخنده
وادی دوم در مورد همه مخلوقاتِ خلقت صحبت می‌کند؛ یعنی در مورد انسان‌ها، حیوانات، گیاهان، نباتات، جمادات و هرچه که مخلوق خداوند است و خلق شده است. اتفاق خوبی که در این وادی می‌افتد این است که به من و شما این موضوع را گوشزد می‌کند که هدفی پشت فلسفه خلقت ما است که باید به آن دقت کنیم و پی‌ببریم.
کسانی که مدام گلایه دارند، ناله می‌کنند و مرتب از خداوند سؤال می‌کنند که چرا من را خلق کرده‌ای؟ یا چرا من به روی کره زمین آمده‌ام؟ و.‌.. این‌ها به علت جهل و نادانی‌شان است. آنها باید بدانند که فرآیند خارج شدن از تاریکی‌ها بدون برگشت از نیروهای ضدارزشی امکان ندارد؛ انسان باید از ضد‌ارزش‌ها خارج شود و به ارزش‌ها عمل کند تا بتواند از تاریکی‌ها بیرون بیاید. هر ذره‌ای که در این خلقت می‌بینید، فکر نکنید که این ذره ناچیز است و هیچ مفهومی ندارد؛ همه ذرات مملو از دانش‌های پنهانی هستند که دور از چشم ما است؛ حالا اگر ما ضعیف هستیم، حرکت نمی‌کنیم و دنبال آن موضوع نیستیم که تلاش کنیم و الگو را یاد بگیریم دلیل نمی‌شود که گلایه کنیم که خدایا چرا ما را خلق کرده‌ای؟ اصلاً هدف از خلقت ما چه بوده است؟ اولاً خلق و خلقت ما بر اساس خواست خودمان بوده است؛ ما در بُعدهای دیگری هم زندگی کرده‌ایم و این ادامه حیات ما در این جهان فیزیکی است. فکر نکنید که ما قبلاً چیزی نبوده‌ایم و حالا پیدا شده‌ایم! ما در بُعدهای دیگر، زندگی‌های متوالی زیادی داشته‌ایم. الان هر جایگاهی که داریم باید بدانیم که برای همان هم زحمت کشیده‌ایم که به این جایگاه فعلی دست پیدا کرده‌ایم. خدا را شکر که قسمت شما شده به کنگره بیایید و از آموزش‌های آن بهره‌مند شوید. بدانید که یک پیشینه‌ و یک خواسته قوی داشته‌اید که الآن روزیتان شده روی این صندلی‌ها بنشینید، ۱۴وادی را آموزش ببینید و یاد بگیرید که مدل‌های زندگی را تغییر بدهید.
همه ما باید بدانیم که حیات با همه هیاهویی که دارد یک بسترهای آرام و بی‌صدایی دارد؛ منتها مستلزم و مشروط به این است که ما طلب کنیم. کسانی که گله می‌کنند و نمی‌دانند فلسفه خلقت چیست؟ آنها در ظواهر موضوعات گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند که دارند با روزمرگی خودشان و گله و شکایت، عمرشان را تباه می‌کنند.
در سی‌دی سایه، آقای مهندس اشاره می‌کنند که مرگ یک مسیر است؛ فکر نکنید مرگ چیزی است که درنهایت باعث نابودی و تمام شدن همه چیز است! یک مسیری است که همه ما باید از آن عبور کنیم؛ پس مرگِ ما ادامه دوباره حیات ما در بُعدهای بعدی است.
ان‌شاءالله بتوانیم از بزرگ‌ترین فاکتور در جهان فیزیکی یعنی زمان، به نحو خیلی خوب استفاده کنیم و زمان را در نظر داشته باشیم و از همان روش تدریجی استفاده کرده، آموزش بگیریم و به تکامل برسیم.

همسفر فاطمه
وادی اول، وادی تفکر است و در وادی دوم آقای مهندس می‌فرمایند: انسان هر اقدامی که می‌خواهد انجام دهد ابتدا باید تفکر کند و در یک مثالی می‌گویند: در کتاب آسمانی در مورد غیبت کردن صحبت کرده که امر خیلی مشمئز‌کننده و بدی است؛ یعنی کسی که غیبت می‌کند مثل آن است که گوشت مرده برادر خود را می‌خورد و این خیلی حالِ آدم را بد می‌کند. در مورد غیبت کردن هم بایستی تفکر کرده و به عواقب آن فکر کنیم و ببینیم اگر کار خوبی است انجام دهیم و اگر کار نادرستی است انجام ندهیم.
آقای مهندس می‌فرمایند: نکات منفی انسان‌ها را نبینیم، همیشه به ویژگی‌های مثبت آنها توجه کنیم. در مورد نکات مثبت و منفی یک جنگ نرمی را با خودمان آغاز نماییم؛ جنگ نرم این نیست که سلاح برداریم و بجنگیم بلکه به این معنی است که کم‌کم به درون خودمان برویم و آن بدی‌هایی که داریم را تبدیل به خوبی کنیم. همیشه فکرهای مثبت داشته باشیم و مثبت‌نگر باشیم، افکار منفی نداشته و منفی‌نگر نباشیم؛ مثلاً اگر فردی مدام به مریضی فکر کند و یا در مورد آن صحبت کند، دچار آن بیماری می‌شود و یا اینکه اگر همیشه به چیزهای خوب فکر کند اتفاقات خوب برایش می‌افتد.
درسی که من از این وادی می‌گیرم این است که سعی کنم از غیبت کردن، این فعل ضدارزشی دوری کنم و به طرف ارزش‌ها بروم اگر این کار را انجام دهم، قدم بزرگی در زندگی خودم برداشته‌ام و ان‌شاءالله خداوند کمک کند بتوانیم راه درست را انتخاب کنیم.

همسفر مریم
وادی دوم نیز در مورد تفکر صحبت می‌کند. در تیتر آخرِ وادی دوم می‌گوید: هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. مفهوم این مطلب این است که شاید افکار درونی من این باشد که من هیچ و بی‌فایده هستم ولی این‌ها افکار درونی من است و واقعیت بیرونی من این نیست؛ شاید من نسبت به خودم، افکار نادرستی دارم، افکار واقع‌بینانه ندارم  و دید من نسبت به خودم اشتباه است اما من برای برنامه‌ها و رسالت‌هایی آفریده شده‌ام و مانند یک کامپیوتر یا یک سیستم که خیلی از برنامه‌ها و نرم افزارها را روی آن نصب می‌کنند که چقدر می‌تواند کارایی مفید داشته باشد، من هم سیستم وجودی‌ام پر از استعدادها و توانایی‌هایی است که باید از آنها استفاده کنم تا به ارتقاء و احساسِ رشد، امید و مفید بودن برسم. زمانی که همه این‌ها بلا‌استفاده می‌ماند‌ آن موقع است که در من احساس پوچی و مفید نبودن شکل می‌گیرد و من ناامید و از خودم حالت نارضایتی دارم.
وقتی من به این حقیقت پی‌می‌برم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی آفریده نشده است که روی آفریده‌های خداوند و چیزهایی که خداوند جلوی چشم من قرار داده است، تعمق و تدبر کنم، در آنجاست که می‌بینم راز آفرینش هستی چیست و علت خلق آن چیست. این‌ها برای من اثباتی است که هیچ ذره‌ای در دنیا بیهوده نیست و حتماً کارایی‌های مفیدی در درون آن قرار داده شده که هنوز آن را کشف نکرده‌ایم و یا به آن نپرداخته‌ایم.

همسفر فروزنده
وادی دوم می‌گوید: اگر به تمام هستی نگاه کنیم، امکان ندارد چیزی بیهوده پا به این حیات گذاشته باشد. هر شخصی ممکن است در زندگی به علت نیروهای منفی و مشکلات، حس پوچی به سراغش آمده باشد، در حال حاضر من چگونه می‌توانم خودم را از این موقعیت نجات دهم؟ اولین راه این است که ستون اول که همان تفکر است را با هدف‌های محکم‌مان که به سمت روشنایی می‌رود، استوار کنم و با به‌کارگیری نیروهای خفته در خودم به آنها توان حرکت دهم، سازندگی در جسم، روان و جهانبینی را شروع کنم و این را به خودم بگویم که تو بیهوده به دنیا نیامده‌ای، رسالتی بر عهده داری که باید برای آن کوشش نمایی.
اکنون که اذن ورود من به کنگره صادر شده است، خودشناسی و آموزش‌ها را جدی بگیرم، در ساختن خود و زندگی، قدم‌هایم را محکم‌تر بردارم و این امید را باید داشته باشم که یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور که بزرگ‌ترین تراژدی در زندگی انسان، مرگ نیست! بی‌هدف و پوچ زندگی کردن است و انسانِ بیدار همیشه امید دارد.

تایپ: همسفر سمیه، لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر افسانه، لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .