English Version
English

وقتی‌که در اوج نامیدی وارد کنگره 60 شدم، روزنه‌ امید در من سر گرفت و آرام آرام قوه تفکر در من قوّت گرفت

وقتی‌که در اوج نامیدی وارد کنگره 60 شدم، روزنه‌ امید در من سر گرفت و آرام آرام قوه تفکر در من قوّت گرفت

ششمین جلسه از دوره چهل و نهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ شعبه چالوس با استادی مسافر اسحاق، نگهبانی  مسافر مجتبی و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه " وادی دوم و تاثیر آن روی من " یکشنبه دوم اردیبهشت  ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان اسحاق هستم مسافر، خیلی خوشحال هستم که در خدمت شما دوستان هستم و میتوانم در این جایگاه از شما آموزش بگیرم.
وادی دوم می‌گوید هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمی‌گذارد، این وادی در زمان مصرف همان چیزی بود که از آن غافل بودم و به‌ موجب آن جایگاه خودم را در هستی گم‌ کرده بودم.
خداوند در روز الست وقتی انسان را خلق می‌کند، اختیار را به‌ عنوان ویژگی برتر بین مخلوقات به انسان عطا می‌کند و او را بر سر یک دوراهی قرار می‌دهد؛ یکی راه مستقیم و روشنایی‌ها، دوم راه زشتی و بیراهه‌ ضد ارزش‌ها، یعنی انسان را بر سر دوراهی قرار می‌دهد و به او اختیار کامل می‌دهد که کدام راه را برود، .من در زمان مصرف با ورود به جهان اعتیاد، بیراهه‌ تاریکی را انتخاب کردم و با منیت خودم قبل از ورود به جهان تاریک اعتیاد، دریچه‌ آموزش پذیری خودم را بستم.
وقتی‌که وارد جهان تاریک اعتیاد شدم خودم را هیچ فرض کردم به‌ واسطه‌ ناامیدی‌ها که بر من چیره می‌شد و شما هم خوب میدانید که افکار و اندیشه‌ی مصرف‌کننده اعتیاد خود به‌ نوعی به هیچ است، همیشه گله و شکایت داشتم که چرا به دنیا آمده‌ام، چرا در این خانواده به دنیا آمده‌ام، چرا سهم من از زندگی باید اعتیاد باشد و هزاران چرای دیگر... ، در درون من غوغایی بود از ترس، ناامیدی، خشم، منیت.
من همه را مقصر می‌دانستم که چرا این بلا سر من آمده والان که متوجه شده‌ام به این پی برده‌ام که تمام این تفکرات افیونی بوده و فرمانی بود که مواد مخدر به من می‌داد نه فرمان عقل من، فرمان عقل، همان فرمان درستی است، فرمان روشنایی است، فرمان رب و مربی است، فرمانی است که انسان را به صلح و آرامش می‌رساند.

وقتی‌که در اوج نامیدی وارد کنگره 60 شدم، روزنه‌ امید در من سر گرفت و آرام آرام قوه تفکر در من قوّت گرفت و رفته‌رفته با درست سفر کردنم، فرمان‌بردار بودنم، به‌وقت اوتی خوردنم، خدمت کردن در شعبه و خانواده به بیداری نسبی دست‌یافتم و وقتی به طبیعت نگاه کردم دیدم که هیچ موجودی جهت بیهدگی پا به حیات نمی‌نهد.

تمام این‌ها نقطه تفکری را در من بیدار کرد که تمام جواب‌ها در درون خود انسان است و انسان اگر مسیری را برود و بازتاب کارش مواجه شود نه مقصّر خانواده است نه راهنما و نه یا شهر یا کشور، ولی اگر در جهت ارزش‌ها انسان حرکت کند و فرمان‌بردار باشد، حتی ریگ در بیابان هم دررسیدن او به خواسته‌اش کمک می‌کند.


تایپ: مسافر سینا
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر رحیم
مسافران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .