سومین جلسه از دوره هفتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی مسافر مهران، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر وحید، با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من لیاقت داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم و همچنین از نگهبان جلسه و آقا محمد جواد عزیز سپاسگزارم که به من اعتماد کردند و این جایگاه را امروز به من سپردند.
دستور جلسه وادی دوم است، هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
اگر درست نگاه کنیم به این دستور جلسه، میبینیم که ما در ورودمان به کنگره، اولین وادی که به ما آموزش داده میشود، وادی تفکر است و بعد از این وادی تفکر، وقتی ما یاد گرفتیم که چه جوری فکر بکنیم و به چه چیزهایی فکر بکنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم، یک حالت سردرگمی و ناامیدی به سراغ ما میآید و چون ما فکر میکنیم که در دوران اعتیاد و تاریکیها چه چیزهایی را از دست دادیم و چه بلاهایی بر سر خودمان آوردهایم دچار ناامیدی میشویم و به نظر من آقای مهندس با قراردادن این وادی بعد از وادی اول یک کار متفکرانهای انجام داده اند، چون میآید و مقابله میکند با ناامیدی که در ما به وجود آمده و وادی دوم ما را به فکر میاندازد که ما در مورد همه موجودات و همه مخلوقات خدا فکر کنیم که ببینیم آیا خلق شدن اینها بیفایده بوده یا نه؟ و هر چیزی را که نگاه کنیم میبینیم که یک هدفی پشتش بوده از جامدات، گیاهان، حیوانات و خود انسان.
مثالهای قشنگی آقای مهندس گفتهاند که اگر یکی از حیوانات مثل گرگ یا روباه نبودند، جوندگانی مثل خرگوش تمام آن منطقه را پر میکردند و پوشش گیاهی را از بین میبردند و مشکلات زیادی بوجود میآمد و برای بوجود آمدن تعادل در آن منطقه این گرگ و یا روباه خلق شدهاند.
و یا اینکه در خود انسان اگر ما این موضوع را ببریم روی شغل افراد، شغلهایی مثل پزشک، مهندس، بنا و... همه اینها برای یک هدفی بوجود آمدهاند و اگر مثلاً پزشکها نبودند، دردهای ما را چه کسی درمان میکرد و چه اتفاقی میافتاد اگر رفتگر نبود، تمام شهر را زباله پر میکرد و ایجاد مشکل میشد و هر کدام از این شغلها برای یک هدفی بوده و نیاز بوده، و در کل اگر چیزی را ما فکر میکنیم که بیهوده به وجود آمده این از بیاطلاعی و عدم آگاهی ما است وگرنه در مخلوقات هیچ چیزی بدون دلیل به وجود نیامده است.
به قول آقای مهندس وقتی ما به این دنیا می آییم از اول آموزش میبینیم و پدر و مادر به ما آموزش میدهند، و بعد معلمها علوم را به ما یاد میدهند تا به یک مرحلهای میرسیم که باید باز پس دهی داشته باشیم در مقابل این یادگیریها و این آموزشهایی که داشتیم.
حال به هر دلیلی وارد دنیای تاریکی شدهایم ولی نباید حالت سرخوردگی به ما دست بدهد و ورود تاریکیها بخاطر این است که ما روشناییها را بهتر درک کنیم و یا اینکه دچار سختیها و مشکلات شدن بخاطر این است که ما قدر روزهای خوش را بهتر بدانیم و باید در این مرحله با تفکر صحیح و درست تلاش کنیم و برگشت داشته باشیم به سمت روشنایی، و البته در این مسیر هم در این وادی گفته شده است که نیروهای مافوقی هم هستند که به انسان کمک میکنند، که در وادیهای بعد کاملاً درباره آنها توضیح داده میشود.
در بحث دوم وادی که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، ما وقتی که به هر دلیلی وارد دنیای تاریکی و اعتیاد شدیم، نباید خودمان را هیچ بگیریم و بگوییم که ما که دیگر از بین رفتیم و ما که دیگر همه چیزمان را از دست دادهایم و معتاد هستیم و معتاد هم از این دنیا میرویم، بلکه باید به این فکر کنیم که آیا این همه آموزشها که ما دیدهایم و این همه هزینههایی که از کودکی برای ما شده است تا به اینجا برسیم، برای این بوده که به تاریکیها فرو برویم و مثلاً سربار جامعه بشویم؟ و یا آبروی خانواده را ببریم؟ و یا اینکه آمدهایم تا در این مرحله یک کاری برای هم نوعهای خودمان بکنیم و باعث افتخار پدر و مادر بشویم؟
اگر ما به این موضوع فکر بکنیم، خیلی راحت از ضد ارزشها و از تاریکی برگشت میکنیم و تلاش می کنیم برای رسیدن به آن هدف والایی که در خلقت انسان است.
در این وادی از اختیار هم صحبت شده است که میگوید که خدا وقتی که انسان را آفرید به او قدرت اختیار داد و او را بر سر یک دوراهی قرار داد که دوراهی تاریکی و روشنایی است، که هرکدام را که خواست انتخاب کند.
و در پایان هم من مطمئن هستم که آقای مهندس قبل از اینکه بخواهد این وادی را برای ما بیان کنند، خودشان با تک تک سلولهای بدنشان این وادی را حس کردند، چون آقای مهندس زمانی که در تاریکی اعتیاد بودند اگر میخواستند که به این فکر بکنند و بگویند که من دیگر از بین رفتهام و همه چیزم را از دست دادهام و آخرش همین است. آن موقع چه کسی میخواست که درمان شود و روش DST و صورت مسأله اعتیاد را کشف کند؟ یا اینکه اگر بعد از درمانشان به دنبال آن چیزهایی میرفتند که در زندگی از دست داده بودند و به دنبال جبران مالی و ...بودند، چه کسی میخواست اینجا را درست کند؟ تا من و شما داخل آن بشینیم و به این راحتی درمان بشویم، و ما هم باید برای درمان خودمان تلاش کنیم و آموزش بگیریم. و وقتی که اجازه صادر میشود که ما در اینجا حضور داشته باشیم، باید با تلاش و تفکر خودمان به رهایی برسیم و بعد از آن هم به دنبال زندگی خودمان نرویم و به این موضوع برسیم که هدف از خلقت ما این بوده که بیاییم و این مسیر را طی کنیم و در دنیای اعتیاد فرو برویم و به کنگره وارد بشویم و آموزش ببینیم که بعد به هم نوع خودمان کمک کنیم و تلاش کنیم تا یک هم نوع و یک انسان دردمند دیگر به رهایی برسد.
امیدوارم که همه ما بتوانیم در کنگره ماندگار باشیم و کمک کوچکی باشیم برای آقای مهندس دژاکام و برای رسیدن به آن هدف والایی که دارند. خیلی ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
نگارنده: مسافر ابوالفضل لژیون ١۶
ویراستار: مسافر عباس لژیون ۸
عکاس: مسافر سعید لژیون ۱۱
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد /مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
208