English Version
English

دوری از پوچی با آموزش و آگاهی

دوری از پوچی با آموزش و آگاهی

جلسه اول از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش؛ با استادی راهنمای محترم مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر سجاد و دبیری مسافر نادر با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرار دارم و از نگهبان و دبیر ارجمند سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
دستور جلسه امروز وادی دوم است. انسان در مسیر زندگی با یک سری مشکلات و چالش ها روبرو می شود که معمولاً آنها از حد توان من خارج می شوند. البته توان برای آن لحظه و شرایط است چراکه توان انسان به قدری زیاد است که می تواند بر هر مشکلی فایق شود. یکی از چیز هایی که انسان را به پوچی می رساند معضل اعتیاد است. حتی به جایی می رسد که انسان مدام به خودکشی فکر می کند. من این شرایط را خود تجربه کرده بودم. طوری که مدام به خودکشی فکر می کردم و تنها وجود فرزندم من را از این کار منع می کرد.
من روش سقوط آزاد را چندین بار امتحان کردم اما تنها با گذشت چند ماه همه چیز به هم می ریخت چراکه از درون مشکل داشتم و علت آن را به غلط بی غیرتی خودم می دانستم. با ورودم به کنگره، متوجه شدم که این بی غیرتی یا بی ارادگی من نیست و این نیاز بدن من است که بعد از چند ماه من را به استفاده مجدد مواد وا می دارد. من باید خدا را هزاران بار شکر کنم که اینجا هستم. من نباید فراموش کنم که از چه جهنمی نجات پیدا کردم.
اگر ذره ای زندگی گذشته خود را مرور کنیم، متوجه می شویم که کاری که اینجا انجام می دهیم در مقایسه با عذابی که در زمان مصرف تجربه می کردیم، خنده دار است. هر روز من در کنگره بهتر از دیروز من است. به قول آقای زهرایی حتی اگر من مایل به تغییر نباشم با آمدنم به کنگره آن تغییر و آموزش شکل می گیرد. من فکر می کنم ما وقتی به پوچی می رسیم و احساس می کنیم هیچ نیستیم که دستمان خالی باشد، یعنی زمانی که ابزاری مثل علم و آگاهی و چگونگی انجام کار را نداشته باشیم.
زمانی که آموزش بگیریم کنار زدن اعتیاد کوچکترین مساله می شود. مشکلات هم همچنان سخت خواهند بود ولی دیگر قادر نخواهند بود من را به زانو در بیاورند. زمانی که اطلاعات و آگاهی باشد همه چیز ما بهینه و در بهترین شکل است چون از بعد احساسی بیرون می آید و پای عقل وسط می آید. وقتی هم که عقل وجود داشته باشد همه چیز به سمت تعادل پیش خواهد رفت.
ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.

تایپ: مسافر محمدرضا
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .