English Version
English

زمین بازی کنگره، عرصه طلب‌نمودن در جهت روشنایی‌ها است

زمین بازی کنگره، عرصه طلب‌نمودن در جهت روشنایی‌ها است

به نام قدرت مطلق الله

با عرض سلام و خیرمقدم حضور شما، لطفاً به رسم کنگره 60 خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان صامت هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و شربت تریاک، مدت تخریب بیست سال، روش درمان DST داروی درمان شربت OT، مدت سفر دوازده ماه و بیست روز با راهنمایی آقای هاشم از شعبه ستارخان. در ادامه سفر نیکوتین انجام دادم با راهنمایی آقای علی حجازی، رهایی از مواد دو سال و رهایی از نیکوتین یک سال و یازده ماه. در ادامه سفر جونز انجام دادم با راهنمایی آقای رضا پارسا به مدت هشت ماه در حال سفر هستم و در این مدت بیست کیلو کاهش وزن داشته‌ام. ورزش در کنگره شنا و بدمینتون.

1. یک فرد مصرف‌کننده مواد مخدر از دنیای تاریکی قدم به کنگره 60 می‌گذارد و از جایگاه سردار به دنور و سپس پهلوانی دست پیدا می‌کند، منشأ و جرقه این عمل عظیم از کجاست؟
همه مطالبی که در کنگره 60 از زبان ما جاری می‌شود از لطف و محبت آقای مهندس دژاکام می‌باشد و خارج از مباحث ایشان نیستند. بنده در پارک طالقانی حضور داشتم که استاد امین در آنجا، صحبت جالبی بیان کردند و مثالی را عنوان کردند که وقتی یک سارق وارد کتابخانه ملی یک کشور می‌شود به نظر شما دنبال جزوه‌های کتاب پنجم ابتدائی می‌رود یا دنبال کتاب‌های خطی است. بچه‌ها در جواب گفتند قطعاً یک دزد دنبال کتاب‌های خطی می‌باشد. ایشان گفتند تک‌تک بچه‌های کنگره همان کتاب‌های خطی هستند که توسط نیروهای منفی به سرقت رفته‌اند و مصداق این در لژیون سردار گفته می‌شود؛ فر انسان‌های بربادرفته مدفون زیر خاکسترها پنهان‌شده، روزی به صاحبان آن‌ها برگردانده خواهد شد به شرط آنکه خود را طلب کنند. ما و بچه‌های کنگره طلب نمودیم، وقتی‌که طلب می‌کنند کلید به دست آن‌ها داده می‌شود و حریم برایشان گشوده می‌شود و وقتی حریم باز شد، یک زمین به نام کنگره 60 توسط آقای مهندس در اختیار ما گذاشته می‌شود، مرزبان و ایجنت ۱۴ ماه، راهنما ۴ سال، دیده‌بان ۴ سال، اینجا همان زمینی هست که باید با تمام توان وارد بازی کنگره شویم و من تصمیم گرفتم با تمام وجودم در این بازی حضور داشته باشم و بازی کنم. در کجای این زمین‌بازی کنم اصلاً فرقی ندارد، بقول آقای زرکش، زمانی تمام توان یک سفر اولی، میکروفن گردانی است. برای بودن در این بازی، باید گوهر وجودی خود را پیدا کنی چون هر کسی قادر به بازی در این زمین نیست. در بیرون از کنگره به هر کسی اجازه عرض‌اندام برای خدمت کردن داده نمی‌شود ولی به ما بچه‌های کنگره این اجازه داده شده است.

2. در صحبت‌های خودتان از طلب کردن سخن گفتید، چه عاملی باعث می‌شود که ابتدا برای خودتان که هنوز مستأجر هستید، خانه‌ای طلب نکردید اما در کنگره 60 فعل بخشش را صرف نمودید؟
بخشش و گذشت ارتباطی با خانه داشتن ندارد. در مورد بخشش، آقای مهندس می‌گوید؛ به ابعاد گسترده طبیعت نگاه کنید ما نیز جزئی از این طبیعت هستیم چون طبیعت هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواهد. طبیعت یک سیستم بسیار هوشمندی است که مانند یک رودخانه به زمین یک کشاورز می‌رود و او را سیراب می‌کند یا مثل درختی که محصول و میوه می‌دهد و میوه را برای خودش نمی‌خواهد. زمانی که شما بخشش را بازی نمودی اینجا شما همه‌چیز دارید. جمله‌ای وجود دارد که عنوان می‌کند؛ من تو را چگونه می‌بینم می‌گوید همان‌گونه که خود در جهان می‌بینی، یعنی شما دوست دارید به مردم کمک کنید. به تعداد قلب‌هایی که تو خوشحال می‌کنی قلب‌هایی در مسیر تو قرار می‌گیرند که تو را خوشحال کنند، این حکایت این سرزمین است و ارتباطی با داشتن و نداشتن ندارد. زمانی تمام توان یک فرد مهماندار بودن یا خدمت در سایت می‌باشد مهم این است که با تمام توان در این خدمت بازی کنید. در زمین کنگره 60 کسی جلوی شما را برای بازی کردن نمی‌گیرد اگر قصد بازی کردن داشته باشی راحت می‌توانی بازی کنی.

3. کسی که از لحاظ معنوی به فهم بخشش دست پیدا می‌کند، آیا امکان دارد لحظه‌ای در زندگی شخصی خود، دست خدا را احساس نمایند؟
بله صد در صد. یکی از روزهای سرد زمستان، یکی از دوستانم پیشنهاد دادند که به یکی از روستاهای نزدیک دماوند برای تعمیر درب مسکونی مراجعه کنم، به همراه یک نفر شروع به حرکت نمودم، اپلیکیشن تلفن همراه بنده برای آدرس محل موردنظر، یک کوچه ماقبل آن منزل را نشان داد، زمین توسط برف گل‌آلود شده بود، داخل رکاب‌های ماشین، گل سرخ‌رنگ پر شد و چرخ‌های خودروی من کاملاً قفل شدند، نه راه پس داشتم نه راه پیش، وسط جاده گیر افتاده بودیم و هیچ ماشینی از آنجا عبور نمی‌کرد و هوا تاریک شده بود، با خود گفتم خدایا من اینجا چه‌کار می‌کنم اصلاً چرا اینجا آمدم. تلفن همراه آنتن نمی‌داد و کاملاً گرفتار و درمانده شده بودم، داخل چرخ‌های خودرو کاملاً پر شده بود و از سرمای شدید قادر به تخلیه گل‌ولای نبودم و واقعاً ماشین قادر به حرکت نبود، بعد از مدتی مشاهده کردم یک نفر با چراغ‌دستی به سمت ما می‌آید وقتی نزدیک ما شد دیدم از بچه‌های افغانستان بود، پرسید اینجا چه‌کار می‌کنید. گفتم گیر کرده‌ایم، گفت بیل یا چیزی برایتان بیاورم. گفتم وسیله‌ای چیزی هست که کمک کند خودرو را بوکسل کنیم. گفت حالا یک دست می‌گذاریم شاید ماشین از گل‌ولای بیرون برود، وقتی‌که دست خود را روی کاپوت گذاشت و هل داد، من تا سر جاده دنده‌عقب با ماشین رفتم بدون اینکه ماشین گیر کند، جای دست آن شخص تا مدت‌ها روی کاپوت ماشین من مانده بود. بنده انسان خرافاتی نیستم و دوست دارم در ظاهر بازی نمایم و فعلاً با باطن کاری ندارم. من آنجا کمک را دیدم و کاملاً حس نمودم، وقتی از محل دورتر شدم ترس مرا فرا گرفته بود ولی بااین‌حال برای تشکر کردن از آن شخص از ماشین پیاده شدم ولی دیگر او را ندیدم، نمی‌دانم کجا رفت چه اتفاقی رخ داد، ناپدید شد.

4. ترس یکی از چیزهایی است که تفکر را می‌خورد، برای مقابله با این ترس و عبور از ترس و برای رسیدن به جایگاه‌های سرداری، دنوری و پهلوانی باید چه‌کاری انجام داد؟
به نظر من کسانی که توان مالی دارند ولی می‌ترسند، باید این را بدانند که برای پریدن از یک جای بلند یا از جوی آب، ۹۰ درصد قضیه دورخیز کردن برای پریدن می‌باشد، زمانی که شما دورخیز را انجام دادید و برای پریدن اقدام نمودید، قدم اول را که بلند کردید بقیه ماجرا دیگر در دست شما نیست. از ترس خود باید بپریم، بزرگی می‌گوید ترس بزرگ‌ترین گناه است چون ترس تمام چاکراهای انسان را می‌بندد و اجازه عرض‌اندام را به انسان نمی‌دهد، نه فقط در قضیه پهلوانی، بلکه در هیچ زمینه‌ای از زندگی این اجازه را نمی‌دهد که شما حرکت نمایید. بدترین قسمت زندگی هر انسانی ترس از آینده است که آقای مهندس در سی دی وادی سیزدهم بخش سوم می‌گوید؛ زمانی که سیستم خمر انسان از کار بیفتد ترس و ناامیدی این کار را انجام می‌دهند. بهتر است اینگونه بگویم که در جهت خیر حرکت نمودن، ترس دارد و در جهت شر، حرکت کردن چهره‌ای زیبا دارد. برای مثال در زمان بخشش کردن ترس درون شما را فرا می‌گیرد و مانع کار خیر شما می‌شود، اگر به این‌ها غلبه کنیم به همه چیز می‌توانیم غلبه نماییم. بخشش یکی از صفات خداوند است، وقتی می‌گوید بسم‌الله الرحمن الرحیم یعنی به نام خداوندی که از روی مهر می‌بخشد، اگر در کنگره می‌بخشید باید از روی مهر و محبت ببخشید و نباید تمنا داشته باشید. معلوم نیست صندلی که ما روی آن نشسته‌ایم را چه کسی فراهم کرده است قشنگی بازی کردن در کنگره اینگونه است. پولی که در کنگره می‌بخشید نمی‌دانید چه کسی برداشت می‌کند و این بازی را زیباتر می‌کند که تو ندانی و خود را مالک آن ندانی.

تایپ و مصاحبه‌گر: مسافر میلاد لژیون دوم
ارسال مللب: مسافر محمد لژیون دوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .