خدا را شاکرم که برگزیده او شدم تا عضو کوچکی از کنگره۶۰ باشم. زمانی که من وارد کنگره شدم، راه درست زیستن و دوری از هرگونه ضدارزشی را بلد نبودم؛ اما در این مکان ارزشمند مسیر درست را به من آموختند و اینکه چگونه مثل یک کوه، استوار در برابر حوادث تلخ روزگار بایستم و از تاریکیها خارج شوم. راهنمای عزیزم خانم زینب، مهربانی و چگونه پرواز کردن در مسیر پر تلاطم زندگی را به من یاد دادند؛ نیروهای بازدارنده زیادی سر راهم بود؛ سنگهای ریز و درشت جاده، راه باریک تاریکی، مسیر سرد و یخبندان اعتیاد که دیگر توانایی آن را نداشتم این زندگی را ادامه دهم اما راهنمای عزیزم همیشه مثل مادری دلسوز به تکتک حرفهای من گوش دادند و با راهنماییها و آموزشهای بهموقع راهِ سخت زندگی را برای من هموار و آسان نمودند و من را از تاریکیها به سمت روشناییها هدایت کردند. با گوش دادن به سخنان دلنشین ایشان، تمام ناخوشیهایم را از یاد بردم، همیشه با نگاه گرمش، مرا به زندگی دلگرم کرد تا در کنار مسافرهایم بمانم و جاده پُر پیچوخم زندگی را با امید طی کنم و چگونه در برابر مشکلات و سختیها از خودم محافظت کنم.
خداوند را سپاسگزارم که من را در مسیر کنگره قرار داد تا در این مسیر بمانم و با صبر و تلاش به درمان و رهایی مسافرم برسم. نمیدانم چه بگویم؛ اما میدانم که به یک جای بسیار زیبا آمدهام. زمانی که خواستم و توانستم تغییر کنم، معجزات زیادی را دیدم و اتفاقات زیبایی برایم رخ داد؛ بهعبارتی به وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) رسیدم، دانه امید را در دلم کاشتم، آن را پرورش دادم و در زمان مناسب تغییر، تبدیل و در نهایت ترخیص برایم انجام شد. با آموزشهای کنکره آموختم که نباید برای رهایی و درمان مسافرم از بند اعتیاد عجول باشم. شاید در گذشته جهانبینی درستی نداشتم و در اثر ندانستن و ناآگاهی خسارتهای زیادی به خودم و مسافرم وارد کرده بودم ولی در حال حاضر به اشتباه خودم پی بردم و با قدم گذاشتن در مسیر ارزشها و صراط مستقیم به نتیجه دلخواهم رسیدم. امروز نوع دیدگاه من به زندگی عوض شده و دیگر هیچکس و هیچچیز نمیتواند حسوحال من را خراب کند؛ چون یاد گرفتم انسان باید از شرایط بد، بهترین لحظات را بسازد و بداند که با تلاش، کوشش و خواست خداوند، درهای رحمت الهی به رویش باز میشود. زمانی که در صراط مستقیم قرار گرفتم، فهمیدم که بیهوده به این دنیا نیامدهام و توانستم با تغییر خودم، آرامش را به خانوادهام بازگردانم و از زندگی و زیباییهای آن لذت ببرم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزاری میکنم که عشق به زندگی و حال خوش را به من هدیه دادند.
از زحمات راهنمایان محترم و عزیز خودم و مسافرم تشکر و قدردانی میکنم و بهترینها را برایشان آرزومندم.
نویسنده: همسفر مرضیه لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
166