در وادی اول آموختیم که باید تفکر کنیم، درست فکر کنیم و درحقیقت سعی کنیم به خیلی چیزها و موضوعات منفی فکر نکنیم؛ چون تفکرات مثبت عملکرد مثبت را به همراه دارد و حال انسان را خوب میکند و تفکرات منفی حال بد و اتفاقات بد را به همراه دارد.
زمانی که شخص وارد سفر اول در کنگره میشود، وادی اول را پشت سر میگذارد و وقتی به کارهایی که انجام داده، فکر میکند و همچنین به تخریبهایی که به وجود آورده چه در جسم و چه در روان خود، و اینکه چه فرصتها، موقعیتها و چه زمانهای طلایی را در زندگی ازدستداده است
و حالا چقدر باید تلاش و کوشش کند، بنابراین برای جبران این تخریبها راه سخت و طولانی به نظرش میرسد، و دچار ناامیدی و ضعف میشود و احساس پوچی و ناامیدی به سراغش میآید؛ در این حال از خود بیزار و از هستی، خود و خداوند و اطرافیان گلهمندمیشود؛ ولی ما میدانیم که این حس منفی توجیهی برای فرورفتن بیشتر در ضدارزشها و تاریکیها است که اعتماد به نفس را در انسان ازبین میبرد و این همان چیزی است که نیروی منفی یا شیطان میخواهد و اینجا همان جایی است که وادی دوم به کمک انسان میآید و میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام ازما به هیچ نیستیم، حتی اگر خودبه هیچ فکرکنیم.
ناامیدی؛ یکی از مخربترین حسهاست که در انسانها به وجود میآید و انسان را از پا در میآورد؛ ولی خداوند همه مطالب را در درون و برون ما نهادینه کرده و ما باید به آنها توان حرکت دهیم، تواناییها و قدرتهای ما مانند چشمهای هستند که به بحری مانندند.
و ما با این تواناییها میتوانیم کار نیروهای منفی و شیطان را خنثی کنیم که در این صورت اعتمادبهنفس در ما به وجود میآید و میفهمیم که هیچ موجودی بیجهت پا به این هستی نگذاشته و قطعاً هر شخص یا موجودی دارای مأموریت خاصی هست و بهخاطر این تواناییها نقش خاصی در زندگی دارند و باید بیاموزیم تا بهصورت عالی و مفید ایفای نقش کنیم و این ایفای نقش مستلزم آموزش، در صراط مستقیم قرارگرفتن و دوری از ضدارزشها و پرداختن به ارزشهاست.
پس باید طبق قانون الهی در مسیر حرکت باشیم و در این صورت است که انسان برای خودش و نقشی که باید ایفا کند ارزش قائل میشود و هم خودش و هم دیگران را دوست دارد و میداند برای هدف بسیار مهم و ارزشمندی پا به هستی گذاشته و با تمام توان برای رسیدن به کمال خود کوشش میکند.
تأثیر این وادی روی من؛ تفکر در آفرینش و هستی عبادت است چرا که با شناخت هستی و خود بیشتر خدای خود را میشناسم و اینکه اگر من درمورد موجودی یا مخلوقی حس منفی دارم یا او را بیمصرف و بیهوده تلقی میکنم نشان این هست که از فلسفه وجودی او آگاهی و اطلاعات ندارم و به خلقتش دانایی ندارم؛ ولی وادی دوم امید و خوشبین بودن در زندگی را به من هدیه داده و اطمینانم بیشتر شده که خداوندی که مرا با هدفی خلق کرده، پس هر لحظه حواسش به من هست و هوای مرا دارد و هر لحظه خدا را شکر میکنم که به سبب حضورم در کنگره از این آموزشها بهرهمند میشوم.
نویسنده: راهنما همسفر زهرا
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
131