سومین جلسه از دوره سی و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه نمایندگی رودکی با دستور جلسه «وادى دوم و تاثیر آن روی من؛ تولد یکسال رهایی حسین مراد» با استادی راهنمای گرامی مسافر حسین، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسن روز شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. امروز با دو دستور جلسه در خدمت شما هستم، نخست« وادی دوم و تاثیر آن روی من» و دستور جلسه بعدی «یکمین سالروز رهایی مسافر حسین مراد» است. وادی دوم به من میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم و حیات نمینهد، هیچ یک از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. من میخواهم از دو دیدگاه به وادی دوم نگاهی داشته باشم، ابتدا نگاه قبل از کنگره و دیدگاه دوم، نگاه من به این وادی بعد از کنگره! پیش از کنگره و در زمان مصرفم من در ناامیدی بودم و به پوچی کامل رسیده بودم و افکار کاملاً منفی در ذهنم بود. حتی به این باور رسیده بودم که خلقت من کاملاً بیهوده است. گاهی بر این اندیشه بودم که ممکن است نبودن من از بودنم نیز بهتر و مفیدتر باشد. یکی از فرهنگها و ویژگیهای اعتیاد در این است که شخص مصرف کننده به مرور زمان و ذره ذره خیلی چیزها را از دست خواهد داد. که به صورت از دست دادنهای مادی و معنوی و جسمی نمایان میشود. یک مصرف کننده به واسطه مصرف مکرر مواد مخدر از درون و صور پنهان نیز خالی میشود به این صورت که عشق، محبت، دلسوزی و احساس مسئولیت کمتری خواهد کرد. من در برههای از زندگی خود، به خاطر احساس پوچی ای که میکردم خسارت زیادی را متحمل شدم که این خسارت تا به امروز هم کم و بیش ادامه دارد. تا اینکه وارد کنگره شدم. وقتی با آموزشهای مفید کنگره آشنا شدم دانستم که باید به چه چیزهایی فکر کنم و یا به چه چیزهایی نباید بیندیشم. در وادی دوم میخوانیم که اگر به هر کدام از موجودات زنده نگاهی داشته باشیم متوجه خواهیم شد که هیچ کدامشان بیهوده آفریده نشدهاند و هر موجود در حال انجام کاری منحصر به فرد است. حال من که وارد کنگره شدم و در کنگره درمان شدم و امروزه از حال بسیار خوب، چه از نظر جسمی و یا روانی برخوردار هستم، باید ببینم که چطور میتوانم پاسخ خدمتی که به من شده است را بدهم. اینجاست که میتوان فهمید که من چقدر میارزم و فایده من برای این ساختار چقدر است. در این وادی میآموزیم که تنها یک دریافت کننده و یا یک مصرف کننده نباشیم و پس از دریافت خدمات حتماً باید آنها را بازپرداخت کنیم.
و اما بخش دوم دستور جلسه که سالروز رهایی مسافر حسین است، ارتباط زیادی با وادی دوم دارد. ایشان در سن ۷۵ سالگی اقدام به درمان اعتیاد خود کرد که الگوی بسیار مناسبی برای سایرین میتواند باشد. شاید اگر کس دیگری به جای حسین عزیز بود تلاش چندانی برای درمان اعتیاد خود نمیکرد و یا گمان میکرد که دیر شده است اما حسین با درمان خود این پیام را به ما میرساند که برای هیچ اقدامی هرگز دیر نیست. حسین برای من حکم یک برنده تمام عیار را دارد و مانند این است که برنده بازی در وقت اضافه شده باشد. حسین عزیز از توانایی مالی خوبی برخوردار است که به همین دلیل چند تن از همسفران او در لژیون سردار هستند. در لژیون من و سایر رهجوهایم از وجود حسین عزیز استفاده فراوانی میکنیم و همیشه من و رهجوهایم از انرژی او برخوردار هستیم و من به خود میبالم که رهجویی مانند حسین دارم. امیدوارم در تمامی مراحل زندگی شاد و موفق باشد.
اعلام سفر و آرزوی مسافر حسین مراد:
سلام دوستان حسین مراد هستم یک مسافر، آخرین مصرف تریاک، سفر اول ۱۱ ماه، با روش DST و داروی OT راهنمای عزیزم حسین آقا، ورزش پیادهروی، رهایی یک سال.
آرزو میکنم روزی بتوانیم نمایندگی مستقل خودمان را در این شهر بسازیم.
چکیده گفتار مسافر حسین مراد:
ابتدا از جناب مهندس و خانم آنی تشکر میکنم که بستر درمان و رهایی همه ما را با ایجاد ساختار کنگره ۶۰ فراهم نموده اند. دستبوس و متشکر از آقای حسین محمدی راهنمای عزیزم هستم که در این راه زحمت بسیاری برای من کشید. سپس از همسفر عزیزم و دخترانم که در این راه نیز همسفر من بودند کمال قدردانی را دارم، از راهنماهای همسفرانم ممنون و سپاسگزارم که با روشن کردن راه برای عزیزان من کمک فراوانی به ما کردند. از ایجنتهای مسافران و همسفران، گروه مرزبانی مسافران و همسفران و تمام خدمتگزاران که موجبات رهایی و جشن ما را فراهم نمودهاند کمال تشکر را دارم. از همه شما عزیزان سپاسگزارم که با حضور خود ما را حمایت کردید.
من حدود ۳۰ سال نظامی بودم و هرگز از لحاظ جسمی دچار ضعف و یا مشکل نمیشدم اما آواخر و زمانی که مصرف کننده بودم آرام آرام بدنم دچار ضعف و فرسودگی شد تا به این نتیجه رسیدم که میبایست اعتیاد خود را درمان کرده و کنار بگذارم و این گونه شد که وارد کنگره شدم و با آموزش گرفتن و روش تدریجی دی اس تی توانستم به درمان قطعی برسم. پس از درمان هرگز مشکل خاصی نداشتم و همواره خوشحال هستم که اعتیاد خود را درمان کردم و به این امر افتخار میکنم.
چکیده گفتار راهنمای همسفر:
سلام دوستان مدینه هستم راهنمای همسفر.
خدا را شکر میکنم که دوباره فرصتی نصیبم شد تا بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم. این تولد را به جناب مهندس و خانم آنی عزیز تبریک عرض میکنم، همچنین این جشن را به آقای حسین مراد و همسفرانشان و حسین آقا( راهنمای گرامیشان) تبریک و تهنیت عرض میکنم. حسین آقا و همسفرشان خانم گل افروز و دخترانشان علاوه بر اینکه در کنگره از خدمتگزاران مفید و تاثیرگذار هستند در بیرون از کنگره نیز همواره در حال انجام خدمات درخشان برای سایرین نیز هستند و به خاطر همین صفت خدمتگزار بودنشان است که وارد کنگره شدهاند زیرا سرنوشت دیگران برایشان مهم است. تا آنجا که من میدانم آرزوی خانم گل افروز این است که بتوانند یک نمایندگی در شهر خودشان( با استفاده از پتانسیل و توانایی خودشان) ایجاد کنند تا بتوانند علم کنگره را در شهرشان جاری کنند تا مصرف کنندگان در آن منطقه را به درمان برسانند. از همه شما عزیزان سپاسگزارم که در این جشن حضور به هم رسانید و ما را مورد لطف و حمایت خود قرار دادید.
خلاصه گفتار همسفر:
سلام دوستان گل افروز هستم یک همسفر.
من هم خداوند را شاکرم که امروز توانستم در این جایگاه نخستین سالروز رهایی همسفرم را کنار شما عزیزان جشن بگیرم. تا مدتهای زیادی متوجه این موضوع نبودم که هم مسافرم در حال مصرف مواد است زیرا هرگز جوی ما و بچهها اقدام به مصرف نمیکرد تا زمانی که وارد کنگره شدند، در کلاسها حاضر شدند، من کنجکاو شده و از او پرسیدم که کجا میرود؟ وقتی ایشان به من گفتند که برای درمان اعتیادشان وارد کنگره شده اند، اما من مانع از این میشدم و به او میگفتم که نیازی به رفتن به کنگره نیست! اما وقتی خودم با این ساختار آشنا شدم, بیشتر از مسافرم پیگیر حضور در جلسات شدم و اما این اتفاق زمانی افتاد که مسافر من در حال گوش دادن به سخنرانیهای مهندس از طریق سیدیها بود، وقتی من حرفهای جناب مهندس را گوش کردم محبت کنگره در دلم زنده شد و متوجه شدم که ساختار بسیار خوب و مفیدی است که میتواند کمک فراوانی به من و خانوادهام رساند. پس از حسین آقا، من و دخترانم نیز یکی پس از دیگری وارد کنگره شده و با آموزشهای زیبای آن آشنا شدیم و تغییر و تحولات فراوانی در زندگی ما ایجاد شد که هر روزه شاهد نتایج روزافزون آن هستیم. از جناب مهندس و خانواده محترمشان، حسین آقای عزیز راهنمای مسافرم، از راهنماهای خودم خانم افسانه و خانم فاطمه و خانم لیلی راهنمای سابق خودم، گروه مرزبانی همسفران و مسافران و ایجنتها و تمام خدمتگزاران و همه شما عزیزان کمال سپاسگزاری را دارم که در این مسیر کمک فراوانی به خانواده ما رسانده اید. امیدوارم من نیز بتوانم با خدمتهای خود به کنگره مقداری از این محبت را که در حق ما شده است جبران نمایم.
ضبط و نگارش: مسافر حسن لژیون شانزدهم
عکس خبری: مسافر محمد لژیون نهم
ویرایش و ارسال: مسافر محمد لژیون نهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
189