اکنونکه این دل نوشته را مینویسم هشت ماه است که از دام اعتیاد آزاد و رهاشدهام نمیدانم چگونه این حس و حالم را بیان کنم و با قلم بر روی کاغذ بنویسم. حس زیبایی است، مانند پرندهای سبک بال که در حال پرواز در آسمان بیکران است . کتاب60درجه زیر صفر را در دست دارم، گویی با دردهای من هم نوا است و با خواندنش تمام حسهای من در صور پنهان به بازی درمیآیند، گویی مطالب این کتاب حرفهای ناگفتهی من هستند. کتاب را باز کردم صفحه ۱۲۵ برایم آشکار شد. مرگ از دیدگاه کتاب آسمانی زمانی که این مطلب را خواندم به این جمله زیبا رسیدم "تمام خصوصیات پس از مرگ در انسان باقی میماند اعتیاد هم جزء خصوصیات فرد شده و از او جدا نمیشود. تفکر من به گذشته سفر کرد زمانی که یک مصرفکننده بودم و همه زندگی من فقط مصرف مواد شده بود چشمانم هیچ چیز را نمیدید و يا گوشهايم چیزی نمیشنید حتی حسی برای لمس کردن فرزندانم نداشتم زندگی من فقط مصرف مواد شده بود فکر میکردم فقط مرگ میتواند من را از اعتیاد جدا کند. راههای مختلفی را برای ترک از اعتیاد امتحان کرده بودم ولی هیچکدام نتیجهای نداشت و باحال بدتر دوباره به مصرف خود ادامه میدادم. همیشه در ذهن خود تصور میکردم با مرگ از همه چیز راحت میشوم. به لطف خداوند مسیری برای من باز شد و زمانی که چشم هایم را باز کردم درمکانی قرار داشتم که چون بهشت بود، درمکانی بودم که نور امید موج میزد، در آن قضاوت نبود و کسی من را قضاوت نمیکرد همه به من اميد میدادند با قلبی پر از امید و شادمانی سفرم را شروع کردم سفری که باوجود سختیهایش بهترین سفر زندگی من شد در این سفر من راه و رسم زندگی کردن و بسیاری از مطالب دیگر را آموزش گرفتهام که تاکنون ذرهای از آن را نمیدانستم. به خاطر این مسیر و آموزشهای کنگره 60 از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم همچنین از راهنمای عزیزم تشکر میکنم که با صبوری و بردباری زحمت آموزش دادن مرا بر عهده گرفتند.
به قلم: مسافر سعید مشفقی لژیون 7
تهیه کننده: مسافر حسین عباسی لژیون 20
- تعداد بازدید از این مطلب :
211