English Version
English

تکامل در جمع صورت می‌گیرد

تکامل در جمع صورت می‌گیرد

هر جشنی چه در کنگره و چه در تمام دنیا به وجود می‌آید به دلیل خوشبختی و خوشحالی است چون جوامعی که خوشبخت هستند و احساس سرخوشی می‌کنند دنبال خوشحالی هم هستند و برعکس جوامعی که اندوهگین هستند دنبال یک بهانه برای ناراحتی و عذاب خود هستند. عزاداری و سوگواری هم زیبایی و تنوع خود را دارد اما باید در جای مناسب خود باشد چه خوشحالی چه ناراحتی باید در جهت رشد و تعالی انسان باشد. تمام شادی و خوشحالی انسان در جمع صورت می‌گیرد اگر انسانی در تنهایی کارهایی انجام دهد که خوشحال باشد اما باز آن انرژی که در جمع بدست می‌آورد در تنهایی نمی‌تواند داشته باشد؛ به‌عنوان مثال اگر در جشن عروسی فقط عروس و داماد حضور داشته باشند هیچ لذتی از جشن، آهنگ و چیزهای دیگر نمی‌برند همچنین یادگیری و آموزش در جمع صورت می‌گیرد مثلا شخصی را در نظر بگیرید که  کتاب ۶۰ درجه را به تنهایی می‌خواند و آموزش می‌گیرد اما آموزش‌هایی که در لژیون وجود دارد را نمی‌تواند به‌تنهایی دریافت کند بنابراین در جمع آموزش و تکامل سریع‌تر و بهتر انجام می‌شود. دو تا گاومیش در نظر بگیرید که یکی یک ماه است که به دنیا آمده و دیگری بزرگ و تنومند است اگر زمان کوچ آن گاومیش کوچک در جمع قرار بگیرد و گاومیش بزرگ به تنهایی کوچ کند در زمان حرکت در طول مسیر بقیه حواسشون به آن گاومیش کوچک هست و در مقابل حیوانات وحشی از او مراقبت می‌کنند به همین دلیل در امان است اما گاومیشی که به تنهایی مسیر را طی می‌کند با این‌که قوی است اما احتمال زنده ماندن او تقریبا یک درصد است؛ بنابراین این‌جا قدرت جمع هست که باعث می‌شود یکی زنده بماند و دیگری از بین برود.
شخصی که به کنگره می‌آید مانند همان عضو کوچک و نوزاد است که خیلی ضعیف است اما با آمدن به کنگره و قرار گرفتن در جمع، قوی و نیرومند می‌شود و زندگی را از نو شروع می‌کند مشروط بر این‌که تمام قوانین را اجرا کند و آموزش‌ها را در زندگی خود کاربردی کند. در کنگره شخصی که وارد می‌شود مانند کودکی می‌ماند که چیزی بلد نیست و منتظر آموزش پدر و مادر خود است؛ یک سفر اولی هم باید ابتدا از اصول و قوانین پیروی کند تا از نتیجه لازم بهره‌مند شود. چه همسفر و چه مسافر فرق چندانی ندارند هر دو تخریب روحی و روانی خورده‌اند بنابراین باید تحت آموزش جهان‌بینی قرار بگیرند چه بسا که حال همسفران به مراتب بدتر از مسافران هم باشد بنابراین همسفران همان نوزاد گله هستند که به مراقبت بیشتری احتیاج دارند اما اگر انسان در جایگاهی که در آن قرار دارد آگاه نباشد و اگر جزو نو پا یا نوزاد گله باشد و خودش را جزء سران قدرتمند گله بداند این‌جا دچار منیت و تکبر می‌شود به دلیل این‌که نسبت به جایگاه خودش آگاه نیست و در جهل و نادانی به سر می‌برد.
یا وقتی که خوشحال هستیم دوست داریم دیگران را در خوشحالی خود شریک کنیم مانند زمان قدیم که انسان‌ها دور هم جمع بودند و دورهمی‌های زیادی داشتند و همیشه خوشحال و با هم صمیمی بودند، انسانی را در نظر بگیرید صبح که بیدار می‌شود هیچ کس نیست و تنها در دنیا زندگی می‌کند همه چیز در اختیارش هست نه ترافیکی نه صدایی به تنهایی غذا می‌خورد و به تنهایی می‌گردد آیا این انسان از زندگی لذت هم می‌برد؟ آیا کسی هست که  خوشحالی خود را با او  شریک شود، نه چیزی یاد می‌دهد و نه چیزی آموزش می‌گیرد. گاهی انسان‌ها در جایی قرار می‌گیرند که اصلا حالشان خوب نیست و یا اصلا نباید آن‌جا باشند مانند انسانی که باید در دانشگاه یا کنگره باشد اما در خانه می‌ماند شاید آن شخص کار مفیدی هم در خانه انجام دهد اما حالش خوب نمی‌شود چون باید به دانشگاه می‌رفته و مطلبی را آموزش می‌داده تا با این کار حالش خوب شود.
مثلا شخصی که کمرش درد می‌کند باید ورزش شنا را انتخاب کند نه این‌که برود وزنه‌برداری و بدنسازی، باید الان در استخر باشد تا حالش خوب شود وقتی هم که رفت شنا نباید دست و پای الکی و زیادی بزند مانند سفر اولی که کارهای بیهوده را انجام می‌دهد اما آن کاری که به او محول شده را انجام نمی‌دهد یا کسی که از مصرف مواد خسته شده باید دنبال راهی باشد و نزد افرادی برود که مثل خودش سختی کشیده و به نتیجه رسیده‌اند تا بتوانند او را درک کنند. انسان در طول حیات خود همان‌طور که چیزهایی را آموزش می‌گیرد آموزش هم می‌دهد و با آموزش دادن انرژی بیشتری دریافت می‌کند، بنابراین این‌که انسان در کجا و چه جایگاهی قرار دارد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است یا انسانی که در سفر اول و تحت درمان است اگر کار خوبی به او پیشنهاد بدهند باید کنگره و درمان را  انتخاب کند به دلیل این‌که اولویت درمان است و باید تا زمان لازم در کنگره بماند گاهی هم در زمان و موقعیت آموزش قرار می‌گیریم اما خودمان آن را رد می‌کنیم مثل این‌که سرکلاس بنشینیم و استاد بخواهد سوال کند یا در لژیون هستیم و موقع تحویل سی‌دی که رسید  بحث را عوض می‌کنیم شاید همان لحظه خوشحال باشیم اما در اصل به ضرر خود عمل کردیم و اگر حتی استاد ما را دعوا هم می‌کرد نباید این کار را انجام دهیم چون ممکن بود همین مسئله دلیلی باشد برای گرفتن آموزش و تلنگری بود برای ما اما ما به این آموزش پشت پا زدیم و مهم‌تر این‌که باید خودش را یک رهجوی صفر در نظر بگیرد تا آموزش را کامل فرا بگیرد چون اگر یک ذره احساس کند که همه چیز را می‌داند و به خودش مغرور شود نمی‌تواند آموزش را کامل فرا بگیرد، مانند شنا کردن که اگر خودمان را به آب نسپاریم و سنگین بگیریم غرق می‌شویم مثل این‌که ما به یک جایگاهی برسیم و سختی‌هایی را که برای این جایگاه کشیدیم را فراموش کنیم و خودمان را برتر از دیگران ببینیم یا راهنمایی که خودش مغرور می‌شود و فراموش می‌کند که یک روز با چه آرزویی و چه حالی وارد کنگره شده است بنابراین نباید هیچ‌گاه یادمان برود کجا بودیم، کجا هستیم و به کجا می‌خواهیم برویم.

نگارش: همسفر ریحانه راهنما همسفر شیما (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر فاطمه راهنما همسفر بتول (لژیون چهار)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .