English Version
English

جهت را سال‌ها گم کرده بودم

 جهت را سال‌ها گم کرده بودم

در زمان ورود به کنگره، تمام وجود من را جنگی همراه با کینه و نفرت نسبت به خود و مسافرم فرا گرفته بود و تمام انرژی‌ من را ربوده و تبدیل به مرده‌ای متحرک شده بودم که دچار سکون و عدم تحرک بود زیرا انرژی لازم برای حرکت را نداشتم، ناامید و خسته وارد کنگره شدم و دستور جلسه وادی دهم بود: صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاریست؛ پذیرفتم که باید صفت‌های بد خود را در جهت مثبت تغییر دهم ولی تمام وجود من مملو از حس بیهودگی و پوچی بود و با خود می‌گفتم من که حتی نتوانسته‌ام فرزندی صالح تربیت کنم پس به چه درد می‌خورم؟ با شروع سال جدید وادی اول را کار کردم ولی باز هم درک چندانی نداشتم فقط متوجه شدم باید این بار به گونه دیگر تفکر کنم و نقشه‌ای را که برای حل مشکلات ترسیم می‌کنم قابل اجرا باشد، با کار کردن وادی دوم متوجه شدم که بیهوده قدم به این حیات نگذاشته‌ام و من هم مسئولیت و نقشی را در هستی به عهده دارم که شاید تا آن زمان جایگاه خود را نیافته بودم.
در وادی دوم و سوم دوباره زنده شدم و امید حرکت یافتم و آموختم که باید آن جنگ سخت با مسافرم را به جنگی نرم تبدیل کنم و این جنگ افکار و اندیشه‌ام بود من باید تفکر خود را که ابزاری برای جهان ذهنی‌ام بود آرام می‌کردم و با آگاهی و معرفت و شناخت آرامش را به قلبم هدیه می‌نمودم تا توانایی خدمت به مسافرم را داشته باشم، این کار خیلی سخت بود که مسافرم را کنترل نکنم و او را رها و به راهنمای مسافرم اعتماد کنم ولی با گذر زمان و یاری راهنمایم آرام آرام توانستم مسافرم را رها کنم وقتی رهایی حاصل شد آرامش مهمان خانه‌ ما شد.
دریافتم که جهت را در طول این سال‌ها گم کرده‌ بودم یعنی دخالت و تجسس در کار مسافرم را یک عمل ارزشمند می‌دانستم و خیال می‌کردم می‌توانم با تنبیه و قهر او را متوجه خطایی که مرتکب می‌شد کنم و این اعمال را درست می‌دانستم ولی وقتی آموزش دیدم متوجه شدم که همه این اعمال من ضدارزش بوده و من اجازه نداشتم این گونه با فرزندم رفتار کنم زیرا او یک بیمار بوده و بیمار را نباید سرزنش و تنبیه و تحقیر کرد بلکه باید به او کمک نمود. در این وادی بود که متوجه شدم اول باید خود را پیدا کنم و برای پیدا کردن خود باید تفکر و کوشش کنم تا به نتیجه برسم در مسیر خود نباید اجازه دهم نیروهای بازدارنده از بیرون و یا درون در توانای‌های من خلل ایجاد نماید زیرا اکثر نیروهای منفی انسان را ناامید و توان حرکت را از او می‌گیرند. گاهی یک حرف کوچک من را به هم می‌ریخت و باز حس بیهودگی و ناامیدی وجودم را پر می‌کرد و باید خود را هر روز قوی و قوی‌تر می‌کردم از این جهت به دنبال کور سوی نوری بودم که خود را از تاریکی نجات دهم و با حرکت به طرف نور به منبع آن دست پیدا کنم و این قسمت وادی نیروی‌های مثبت بی‌شماری را به من منتقل نمود که در نشانه‌های قدرت مطلق به روشنی پیداست که هیچ کدام از ما هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
دانستم که مطالب و نیروهای زیادی در درون و برون یعنی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه وجود دارد باید آنها را قوی و از قوه به فعل درآورم و به آنها توان حرکت بدهم زیرا من در وادی دهم یاد گرفته بودم که می‌توانم صفات خود را عوض کنم و با تغییراتی که انجام می‌دهم به قدرت شو شود رسم همان گونه که خداوند دارای قدرت کن فیکون است من هم که ذره‌ای از وجود باری تعالی هستم می‌توانم ذره‌ای از این توانایی را به دست آورم و این بزرگترین امید و عامل حرکت و حال خوش من در طول این سال‌ها بود و هست.
همیشه در تلاش و کوشش هستم که تغییراتی را در جهت مثبت داشته باشم و خالق تصاویری مثبت در ذهنم باشم زیرا برای خلق هر موضوع در جهان خاکی باید اول تصویر را در جهان ذهن با تفکر مثبت ساخت و در آن مسیر با تلاش و کوشش تصویر خود را در واقعیت رسم نمایم.
دریافتم که انسان تاریکی‌های زیادی را تجربه می‌کند و در سختی و مشکلات قرار می‌گیرد تا به عظمت روشنایی پی ببرد و آن را با همه وجود درک کند، پیش خود می‌‌گفتم بزرگترین مشکل زندگی‌ام که اعتیاد فرزندم بود تبدیل به زیباترین اتفاق زندگی‌ام شد و این به دلیل آشنایی من با کنگره و آموزش‌های ناب آن بود و با گذر از گذرگاه‌های سخت امروز تبدیل به فردی نسبتاً آرام و آزاد شده‌ام و دیگر چگونه می‌توانم اجازه ورود نامیدی و یاس را به خود دهم؟ البته در مواردی هنوز قل و زنجیرهایی مرا اسیر خود کرده ولی هر سال می‌کوشم که زنجیرها را باز و انسانی کارآزموده و رها شوم و اما نکته مهم و حائز اهمیت اینجاست که من تنها و بدون پشتیبان نیستم نیرویی عظیم به نام قدرت مطلق همیشه در باز نمودن این قل و زنجیرها مرا یاری می‌نماید البته برای جلب این نیرو باید از ضد ارزش‌ها دوری کنم و در مسیر و صراط مستقیم حرکت نمایم تا خداوند و نیروهای مافوق مرا راهبری و هدایت نمایند.

نگارش: راهنما طاهره لژیون نهم
ویرایش: همسفر رها، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .