English Version
English

اگر خواسته داشته باشیم در مسیر خدمت قرار می‌گیریم

اگر خواسته داشته باشیم در مسیر خدمت  قرار می‌گیریم

جلسه سوم از دور یازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی شعبه دنا، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر محسن  بادستورجلسه "ظرفیت ومسئولیت (قبله گم کردن،نق زدن، حاشیه) " پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۶:٠٠ آغاز به‌کار‌کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. دستور جلسه ما دو بخش دارد: یک بخش: دستور جلسه هفتگی: ظرفیت ، مسئولیت ، قبله گم کردن و بخش دوم تولد مسافر آقا اسماعیل. دستور جلسات کنگره ۶۰ بر اساس قوانین کنگره ۶۰ نوشته شده و امسال هم دو دستور جلسه به دستور جلسات سالیانه اضافه شده برای آموزش عزیزانی که می‌خواهند، پا به عرصه خدمت بگذارند. اگر بخواهم در مورد ظرفیت صحبت کنم ، همانطور که قوانین کنگره ۶۰ به ما می‌گوید: فردی که وارد کنگره ۶۰ می‌شود باید یک دوره درمانی ۱۰ الی ۱۱ ماهه را طی کند تا به رهایی برسد و بعد از گذشت ۶ ماه می‌تواند جایگاه‌های خدمتی نگهبانی و دبیری و غیره را به عهده بگیرد برای چیست؟ برای اینکه شخص وادی نهم را درک کرده و نقطه تحمل و ظرفیت خود را بالا برده و به راحتی می‌تواند خدمت کند. بالا بردن نقطه تحمل و ظرفیت به راحتی نیست و ما با آموزش و گذشت زمان و خدمت کردن در کنگره ۶۰ می‌توانیم آن را بالا ببریم. وقتی که یک نفر وادی نهم را خوب کار کرده باشد و در جایگاه خدمتی قرار بگیرد قطعاً بهتر می‌تواند ظرفیت و نقطه تحمل خود را بالا ببرد. اگر ما ظرفیت انجام کاری را داشته باشیم به خوبی می‌توانیم آن کار را انجام دهیم. وقتی وارد کنگره شدیم، هیچ آموزشی نداشتیم و فقط اسم ظرفیت و مسئولیت به گوشمان خورده بود، ولی با آموزش‌هایی که در کنگره یاد می‌گیریم ظرفیت و نقطه تحمل خود را بالا می‌بریم تا خدمت‌هایی را که به ما واگذار می‌شود را به خوبی انجام دهیم. اگر وادی نهم را خوب کار کرده باشیم، قطعاً در برابر یک رهجوی سفر اولی و یا یک تازه وارد می‌دانیم، چطور برخورد کنیم، وقتی که وادی نهم را خوب کار نکرده باشیم و خدمت بگیریم، متاسفانه دست خود فرد هم نیست ،فرد قبله خود را گم می‌کند و باعث تخریب خود و اطرافیان می‌شود و به قول آقای مهندس انفجار سلولی به وجود می‌آید. اگر رهجویی ۱۴ وادی را خوب کار کرده باشد، بخشیدن برایش خیلی راحت است ،چون فقط به عشق فکر می‌کند. اگر خواسته داشته باشیم در مسیر خدمت  قرار می‌گیریم و زمانی قبله خود را گم می‌کنیم که با هدف درمان وارد کنگره شده باشیم، ولی گذشته خود را فراموش کنیم و وارد حاشیه نشویم. خروجی کنگره ۶۰ یعنی اینکه ۱۴ وادی را به خوبی درک کرده و آن را کاربردی کرده باشیم و به عشق فکر کنیم و به حرف و حاشیه و نق زدن فکر نکنیم. وقتی رهجوها وارد کنگره می‌شوند باید جسم را برایشان تشریح کنیم، چرا؟ برای اینکه رهجو بداند خود بدن مخدرهای طبیعی از جمله اندروفین، دینورفین، نارسئین، سروتونین و .... تولید می‌کند و نیازی به مخدرهای بیرونی ندارد و در این صورت رهجو به درمان جسمش اهمیت می‌دهد.

بخش دوم دستور جلسه مربوط می‌شود به تولد مسافر آقا اسماعیل، که این تولد را به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و به خود آقا اسماعیل و خانواده محترمشان و ایجنت محترم و شعبه دنا شهرضا تبریک عرض می‌کنم. تولدها برای ما یک یادآوری گذشته‌ها می‌باشد که ما فکر کنیم با چه حالی وارد کنگره شدیم و امروز با چه حالی داریم خدمت می‌کنیم. آقا اسماعیل با تخریب هروئین و یک حال خراب و با ناامیدی فراوانی وارد کنگره شدند و بنده را به عنوان راهنما قبول کردند زمانی که می‌خواستم به او برنامه دارویی بدهم دو جلسه غیبت کردند و با یک حال خراب آمدند و به او گفتم اگر جای شما بودم دو جلسه دیگر غیبت می‌کردم و خوب فکر می‌کردم که آیا می‌خواهم درمان شوم یا نه و بعد می‌آمدم و دوباره آقا اسماعیل با دو جلسه غیبت دیگر به کنگره آمدند و گفتند تصمیمم را گرفته‌ام و می‌خواهم درمان شوم و مرتب و منظم به کنگره آمدند و آموزش گرفتند و به رهایی و حال خوش رسیدند و و در لژیون راهنمای محترم آقا اسماعیل هم توانستند به رهایی نیکوتین برسند. و یک خاطره هم از آقا اسماعیل برایتان می‌گویم که در طول درمان به من زنگ زدند و گفتند شما می‌خواهید مرا بکشید و من به او گفتم از خماری کسی نمی‌میرد و کسانی که می‌میرند از خماری روح و روان است و بعد از مدتی آقا اسماعیل قبول کردند و گفتند حق با شماست. امیدوارم آقا اسماعیل در آزمون کمک راهنمایی قبول شوند و لذت خوب آن را ببرند چون آقا اسماعیل با توجه به اینکه در انجیو های دیگری بودند، کنگره ۶۰ را به خوبی درک کردند و یک رهجوی با آموزش و با تجربه هستند. خیلی ممنون که به صحبت‌های بنده گوش دادید.



خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر. خدا را سپاس توانستم که مسیر کنگره را بیابم و امروز را ببینم، دوست ندارم از گذشته بگویم. تاریکی‌ها هیچ وقت زیبا نبوده تاریکی‌ها را چه مسافر چه همسفر تجربه نموده‌اند همه به اندازه هم در این آتش اعتیاد سوختند یکی کم و یکی زیاد اینکه آنتی ایکسم را هروئین علام می‌کنم من ۲۰ سال مصرف تریاک و شیره داشتم همانطور که راهنمای عزیزم در مشارکتش گفت. من ۱۴ سال در انجیوی دیگری بودم. نمی‌خواهم بگویم که آنجا بد بوده است اما همیشه داخل جسم و روان من یک چیزی کم بود. همیشه صبح بلند می‌شدم باید خیلی چیزها را سرکوب می‌کردم، انگار یکی در درون من هنوز خواسته داشت، هنوز مواد مخدر می‌خواست و من ۱۴ سال در آن مسیر پایمالش کردم. یک روز هم رفتم برای یک مرتبه مواد سفید را تجربه کردم با خودم گفتم من ۲۰ سال همه موادها را تجربه کرده‌ام و الان ۱۴ سال هست پاک هستم یک بار مواد سفید را استفاده کنم و آن اتفاق یک بار مصرف من ۸ ماه ادامه پیدا کرد و می‌توانم بگویم خسارتی که من در این ۸ ماه خوردم شاید در این ۲۰ سال نخوردم و به خودم می‌گفتم که نگویم ۲۰ سال مصرف داشتم چون ممکن است یک تازه وارد دو سال یا سه سال باشد و برداشت اشتباه بکند،. امروز جشن من است و هدف از این جشن و هدف کنگره ۶۰ این است، اگر تازه واردی اینجا نشسته امروز بداند که اسماعیل مسیرش را از جایی شروع کرده است . تمام تازه واردین نشسته‌اند آن سفر اعتیاد هیچ زیبایی به من نشان نداد که به قول خودمان شارژ بشوم و فکر بهایش نبودم و من می‌گفتم که من به این حال خوش برسم و بهایش برایم مهم نبود. بهایش اشک فرزند، اشک پدر، اشک عزیزانم بود.  الان وقتی که اینجا نشسته‌ام دخترای گلم اینجا حضور دارند دختران من هر وقت که می‌آمدند خانه اولین کاری که می‌کردند اشک درون چشمانشان بود می‌گفتند آقا دیگر بس نیست و من چاره‌ای نداشتم، ازآن انجیو دور شده بودم  همه درب‌ها بر روی من بسته شده بود تا اینکه خداوند این مشعل عشق و روشنایی کنگره ۶۰ را نشانم داد من با دودلی و شک وارد شدم مصیبتی که من داشتم این بود که وقتی وارد کنگره شدم ۱۴ سال در آنجا بودم و راهنما بودم و یک چیزهایی می‌دانستم فکر می‌کردم که همه چیز را می‌دانم و همینطور به آقا محمد هم در مشارکت‌هایم گفتم، آقا محمد این چیزهایی که شما می‌فرمایید را من همه را بلدم و ایشان با خنده به من گفت آقا اسماعیل بنشین و باز هم یاد بگیر می‌دانم خیلی بلد هستی، بنشین و یاد بگیر. شاید دو سه روز رفتم و فکر کردم یکی از چیزهایی که من را می‌ترساند از کنگره سی دی نوشتن بود، می‌گفتم به خودم که بعد از ۶۰ سال حالا بنشینم و سی دی بنویسم. اما آمدم و کنگره به من گفت که هیچ چیز رایگان به دست نمی‌ آید، چه بهاهایی برای مصرف مواد مخدر داده‌ای. اسماعیل می‌خواهی سی دی ننویسی ،امروز می‌خواهی به موقع سر جلسه نیایی. و آمدم آقای افراسیابی می‌داند که من در ۱۱ ماه و ۲۰ روز یک روز غیبت داشتم و آن هم به خاطر سرماخوردگی شدید بود که آقای افراسیابی فرمودند ممکن است بچه‌ها مریض  شوند، امروز استراحت کن. چون یواش یواش چشمانم باز شد و آمدم دیدم و آموزش گرفتم و لذت آن مواد مخدر نبود، که من  در راهش رفته بودم، بیا کنگره ۶۰ تا به شما بگویم لذت چه است، زمانی که من مواد مخدر مصرف کردم لبخند پدر، لبخند برادر، لبخند دختر، خوشنودی همسر بر من لذت نداشت و من به خود گفتم لذت فقط مواد مخدر و هرچه هست تاوانش را می‌دهم و رفتم و رسیدم به آن نقطه؛  خدا را شکر می‌کنم داخل کنگره هستم. همسفرم اینجا نشسته، میخواهم از ایشان تشکر کنم به خاطر ۲۰ سال که دنبال من آمد همانطوری که من سوختم همسفرم هم سوخت، شاید در این ۳۰ یا ۴۰ سالی که من زندگی نکردم اگر به همسفرم بگویی که اسماعیل شده از شما بابت چیزی معذرت خواهی کند؟ فکر نکنم کرده باشم!!! من به کنگره آمدم و آقای افراسیابی به من گفت که باید این بت رابشکنی. از خودت بت ساخته‌ای و این بت باید خرد شود تا از اول ساخته شوی. اینجا من اول از همسفرم تشکر می‌کنم و انشالله که بتوانم از این به بعد جبران کنم. گوشه‌ای از آن غم‌ها  اشک‌هایی که به خاطر مواد من ریخته شد و دختر دومم فقط هروئین کشیدن من را دید. وقتی که به دنیا آمد من رفتم برای آن انجیو  اما آن دختر بزرگم ایشان پا به پای من آمد پا به پای من از درون سوخت و آمد امروز می‌خواهم به خاطر آن دردها و تمام آن سختی‌ها بابتش از همه این عزیزان عذرخواهی کنم. انشالله که بتوانم از همسفرم بابت تمام زحماتی که برای من کشیده کمال تشکر را کنم و آقای امین می‌فرماید جشن ما زمانی هست که تازه وارد بیاید و بنشیند . عزیز تازه وارد که اولین جلسه تازه واردینش هست ۲۰ سال هست من رفتم و به جز سیاهی و نکبت، مواد مخدر هیچ نقاشی قشنگی برای من نکشید هر نقاشی که برای من کشید یکی از یکی زشت‌تر بود.و اینجا جایی بود که برای اولین بار غولی را در درون من خفه کرد و دیگر مثل آن قدیم‌ها یکی در درون من مواد، مواد نمی‌کرد به جایی رسیدم که الان یک مصرف کننده را ببینم و مواد ببینم انگار من با آن مواد و آن مصرف کننده بیگانه شده ام. علمی که به کنگره به من داده، علمی که فکر می‌کردم خیلی می‌دانم و وقتی وارد کنگره شدم دیدم که هیچ چیز نمی‌دانم. مسیر قشنگ است دنیا قشنگ هست و رهایی خیلی قشنگ است و اینکه صبح بلند می‌شوی از خواب و صدای گنجشک‌ها را می‌شنوی زیباست و علمی که در اینجا دریافت می‌کنی. و در اینجا از آقای مهندس و بنیان کنگره مرزبانان فصل گذشته مرزبانانی که امروز دارند زحمت می‌کشند از ایجنت محترم حسین آقا که واقعا خیلی خدمت کردند و از راهنمای عزیزم استاد عزیزم آقا محمد تشکر می‌کنم از راهنمای همسفرم خانم مریم تشکر می‌کنم از شما تشکر می‌کنم که در جشن من شرکت گردید و تازه واردین عزیز باید بگویم که حتماً در جشنشان شرکت خواهم کرد.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان مریم هستم راهنمای یک همسفر خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم من امروز با اجازه ایجنت اینجا هستم و امیدوارم که این یک جرقه‌ای باشد که خانم زهرای عزیزم دوباره به آموزش‌های کنگره بازگردد و به آقا اسماعیل و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم تولد یک سالگی رهایی‌شان را و امسال در امتحان راهنمایی قبول بشوند و شال راهنمایی را دریافت نمایند و به آقا محمد تبریک می‌گویم برای تولد یک سال رهایی رهجویشان و انشاالله که پایدار باشند و در ادامه بتوانند در کنگره حضور داشته باشند و از آموزش‌ها بهره لازم را دریافت نمایند. همانطور که می‌دانیددر کنگره همسفر بال پرواز یک مسافر است و مقداری از بار سنگین اعتیاد بر دوش همسفر است و اگر همسفر حضور داشته باشد در کنگره می‌تواند زبان مسافر را بهتر بفهمد و می‌تواند با آرامش و همدلی و همدردی این سفر را پیش ببرند و به حال خوش و رهایی برسند من انتظار دارم انشالله خانم زهرا در کنگره حضور داشته باشند و در کنار مسافرشان این آموزش‌ها را فرا بگیرند و در زندگی خود کاربردی نمایند الان شاید بعضی افراد بگویند که این خانم سنشان بالا است و لازم نیست در کنگره حضور داشته باشد اما به نظر من هیچ موقع برای دریافت علم و دانش دیر نیست همانطور که گفته شده است ز گهواره تا گور دانش بجوی ما باید در هر لحظه از زندگی در حال آموزش باشیم و همانطور که الگوی ما آقای مهندس است و ایشان خودشان استاد و آموزگار دارند پس ما هم هر کدام باید مربی داشته باشیم و هر کس باید از مربی خودش الگوبرداری نماید و من امیدوارم خانم زهرای عزیز در کنگره حضور پیدا کنند و ادامه دار بیایند من به این امید در کنار این خانواده هستم که انشالله این خانواده عزیز بتوانند کنگره را بهتر از این درک کنند چون که فقط مسافر نیست و همسفر هم در کنار مسافر درد کشیده است و احتیاج به یک آموزش‌هایی دارد که بتواند از این آموزش‌ها استفاده کند و به رهایی برسد و از همین جا به آقای مهندس و تمام افراد کنگره ۶۰ تبریک می گویم.

خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر جا دارد اول از آقای مهندس و خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر ویژه کنم به خاطر این حال خوشی که الان در خانواده ما جاریست و از آقا محمد راهنمای مسافرم تشکر می‌کنم، خیلی برای ما زحمت کشیدند و از مسافر خودم تشکر و قدردانی می‌کنم که این مسیر را به تنهایی طی کردند و به رهایی رسیدند و در این مسیر تلاش بسیاری نمودند و در آخر ممنون و قدردان همه دست اندرکاران کنگره ۶۰ هستم به خاطر تمام زحماتی که در این راه می‌کشند.

تهیه وتنظیم: گروه خدمتگزاران سایت شعبه دنا شهرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .