هشتمین جلسه از دورهی سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر حمیدرضا، با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت، قبله گمکردن، نقزدن، حاشیه» پنجشنبه سیام فروردینماه ۱۴۰3 رأس ساعت 17 آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ از لژیون مرزبانی، ایجنت محترم شعبه، نگهبان و دبیر عزیز که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم، تشکر میکنم.
امروز سومین جلسهای است که راجع به ظرفیت و مسئولیت، قبله گمکردن، نقزدن و حاشیه صحبت میکنیم. مطالب زیادی را دریافت کردم و فرصت خوبی برای مشارکت است.شب گذشته سی دی جناب مهندس را گوش میکردم که در مورد ظرفیت، مسئولیت و قبله گمکردن بود. این قسمت نقزدن و حاشیه، امسال برای اولینبار است که به این دستور جلسه اضافه شده است. دستور جلسهی سالهای گذشته فقط ظرفیت، مسئولیت و قبله گمکردن بود. هر تفکری که مهندس دژاکام میکنند، تفکری بسیار عمیق در مورد این دستور جلسات است.
یک مسئلهای خیلی توجه من را جلب کرد که خیلی هم با آن سروکار دارم. ایشان میفرمودند بعضی انسانها حتی ظرفیت سلامتی خودشان را هم ندارند. دوست دارند خودشان را به مریضی بزنند. دوست دارند تمارض کنند. دوست دارند جلبتوجه کنند. در برابر تن سالمی که خداوند به آنها داده است، ناسپاس هستند. قدردان نیستند. من این مسئله را زیاد دیدم. موردهای زیادی بودند که دوست داشتند برای جلبتوجه خانواده خود، حتی در مراکز درمانی بستری شوند که خانوادهی آنها به ایشان سر بزنند. وقتی دقت کنیم، میبینیم که همهی اینها به دلیل عدم داشتن جهانبینی است. چون جهانبینی را آموزش ندیدهاند. ما باید قدر آموزشهای کنگره را بدانیم.
در یکی از سیدیها، استاد امین خیلی قشنگ صحبت میکنند. در قسمت قبل آقای مهندس میگفتند ما ظرفیت سلامتی خودمان را نداریم. حال در این جا استاد امین میگفتند ما گاهی اوقات ظرفیت پذیرش پیشرفت دیگران را نداریم. برای مثال اگر فرد دانشگاه قبول میشود، ما ظرفیت پذیرش آن را نداریم و ناراحت میشویم. استاد امین خیلی قشنگ این مسئله را باز کردند. ایشان گفتند کائنات به این نگاه میکنند که در دل شما چه میگذرد. چه چیزی حال شما را خوب میکند. اگر از پیشرفت دیگران ناراحت شوید، کائنات هم میگوید این آدم دوست ندارد دانشگاه قبول شود، پس ایشان هم قبول نشود. اما اگر یک نفر که دانشگاه قبول میشود، ما از پیشرفت او خوشحال شویم و ظرفیت این را داشته باشیم که پیشرفت ایشان را بپذیریم، کائنات هم میگوید حالا که تو این موضوع را دوست داری، برای تو چنین موقعیتی را محیا میکنیم. این خیلی برای من جالب بود و بعد از آن یاد گرفتم حتی اگر ماشینی از کنار من در خیابان رد میشود و من از آن ماشین خوشم میآید، به چهرهی او نگاه میکنم و در دلم میگویم عجب ماشین قشنگی. چهقدر این ماشین به ایشان میآید؛ تا کائنات بشنود و بفهمد که من هم این ماشین را دوست دارم.
یا اگر دوستی لباس قشنگی پوشیده است، به او بگویم چهقدر خوشتیپ شدی. عجب لباس قشنگی پوشیدهای. چه ایرادی دارد. از ما که چیزی کم نمیشود. وقتی ما از پیشرفت دیگران تعریف کنیم، کائنات هم همان پیشرفت را برای ما رقم میزند.
آقای مهندس میگویند: خیلی خطرناک است که کسی ظرفیت یک کاری را نداشته باشد و ما مسئولیتی را به او بدهیم. در ادامه خود مسئولیت را برای ما باز میکنند. مسئول یعنی پاسخگو. کسی که باید پاسخگو باشد. گاهی اوقات تصور ما اشتباه است. فکر میکنیم اگر مسئول قسمتی هستیم، باید فقط دستور دهیم. اصلاً اینطور نیست. اگر مسئولیتی به ما داده میشود، در رابطه با آن منطقهای که مسئولش هستیم، باید در رابطه با کاستیها و تمام مسائل آن پاسخگو باشیم. نباید خودمان را به آن راه بزنیم.در بیرون کنگره از این اتفاقات زیاد میافتد؛ معمولاً وقتی یک جابهجایی رخ میدهد و مسئول جدیدی میآید، مسئول قبلی تمام کم و کاستیها را به گردن مسئول قبلی میاندازد. ولی در کنگره اینطور نیست. برای مثال اگر نگهبانی دورهاش تمام میشود و نگهبان جدیدی میآید، نگهبان قبلی به نگهبان جدید خوش آمد میگوید و نگهبان جدید پاکتی را تهیه کرده و به او میدهد و از زحماتی که در این مدت کشیده تشکر میکند. نگهبان قبلی را نمیکوبد و یا بخواهد از او ایرادی بگیرد. چیزهای قشنگی را در کنگره داریم یاد میگیریم.
اگر ظرفیت جایی را نداشته باشیم، آن مسئولیتی که به ما داده میشود منجر به فاجعه میشود. چیز خیلی بدی است و به دنبال آن اگر نتوانیم مسئولیت خود را درست انجام دهیم، مجبوریم به حاشیه برویم، نق بزنیم و برای این که خودمان را راضی کنیم و عملکرد ضعیف خودمان را درست جلوه دهیم، وارد این مقولهها شویم. نمیخواهم زیاد صحبت کنم. دوست دارم بیشتر از مشارکت شما دوستان استفاده کنم. من برای حرمتهایی که در اول جلسه خوانده میشود، احترام خاصی قائل هستم. همهی ما باید وقتی حرمتها خوانده میشود، کاملاً سکوت کنیم.
من از آن جایی که کنگره را خیلی دوست دارم، این موضوع را عمیقاً و از ته دل میگویم، آموزشهای کنگره آموزشهای نایابی است. در هیچ جایی، هیچ منبری و هیچ کلاسی این آموزشها را ندیدهام و بسیار تا بسیار هم به قوانین کنگره احترام میگذارم. وقتی حرمتها خوانده میشود، اگر آدامس در دهانم هست، سعی میکنم آن را از دهانم خارج کنم. سعی میکنم سکوت مطلق داشته باشم. راه نروم. این را گفتم؛ چون احساس درونیام بود. امیدوارم که همهی دوستان این مسائل را رعایت کنند
از این که به صحبتهای من گوش کردید از شما ممنون و سپاسگزارم.
ضمنا در ادامهی همین جلسه سهنفر از عزیزانی که به تازگی موفق به دریافت نشان رهایی و ورود به سفر دوم جهانبینی از جناب مهندس دژاکام شده بودند توسط ایجنت محترم شعبه معرفی شدند:
مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر سعید
نگارش: مسافر جواد
ویرایش: مسافر سجاد
ارسال: مسافر صادق
- تعداد بازدید از این مطلب :
177