جلسه پنچم از دوره نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی صادق قم با استادی راهنما مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر داوود و دبیری مسافر امیرحسین با دستور جلسه "ظرفیت، مسولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)" پنچشنبه 30 فروردین ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱7 آغاز بکار نمود.
تشکر میکنم از نگهبان جلسه، لژیون خدمتگزار و مرزبانان عزیز که این فرصت را به من دادهاند تا در این جایگاه بتوانم خدمتگزار باشم امیدوارم امروز در کنار هم جلسه خوبی داشته باشیم و آموزش بگیرم خدا قوت میگویم به همه مسئولین شعبه چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران و روز عید فطر هم خیلی از آن گذشته، بههرحال، انشا الله سال خوبی داشته باشیم و از ایام ماه مبارک رمضان صد در صد برداشتت خوبی کرده باشیم و متأسفانه امسال فرصت نشد از غذای خوشمزه ایجنت محترم شعبه آقای مجتبی حائری میل کنیم بههرحال دستور جلسه امروز هم در مورد ظرفیت، مسولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) یکی از آن چیزهای که از همان اول به ما یاد می دهند مسولیت پذیری است چرا که اعتیاد و پیشرفت آن به گونه ای شده بود که مسولیت خیلی از کارهایمان را انجام نمیدادیم و یا به گردن دیگران میانداختیم و یادمان رفته بود که بهعنوان شوهر خانواده، پدر خانواده و یا پسر خانواده، برادر یک خواهر، پسر یک مادر چه مسولیت داریم همه مسئولیتهای مهم ما خلاصه میشد در چه جور پیدا کردن، چه جور مصرف کردن، نشئه کردن و وقتی هم که خمار بودیم خیلی از مسئولیتهای خودمان را هم به عهده نمیگرفتیم، صورتمان را هم نمی شوستیم، یک موقع حتی یادمان میرفت به ماشینمان بنزین بزنیم و یا یادمان میرفت که ماشینمان چند ماه است که کمباد است این را صادقانه عرض میکنم و یا یک دستمال ساده به ماشینمان نمیکشیدیم از همان ابتدا که وارد کنگره میشویم مسولیت انتخاب یک راهنما را به رهجو یاد می دهند، به تازهوارد یاد می دهند، مصرف کردن را یاد می دهند که چگونه مصرف کند اگر ما یاد بگیریم که چگونه مصرف کردن را یاد بگیریم صد در صد بعد از ده الی یازده ماه خیلی قشنگ میتوانیم مصرف نکردن را یاد بگیریم اصلاً شرط عضویت در کنگره 60 پذیرش روش DST است این خودش یک مسولیت خیلی خیلی مهمی است شخصی که بتواند این مسولیت را بپذیرد و به درمان اعتیاد برسد اعتیادش را به معنای واقعی درمان کرده (به قول آقای خدامی میتواند حتی مسولیت یک شهر را هم در آینده به عهده بگیرد) درمان اعتیاد به روش DST و با آموزشهای کنگره 60 یکی از مهمترین مسئولیتهای است که بنا به ظرفیت آن شخص، راهنما به آن سفر میدهد هرکسی با یکمیزان خاص دارویی، با یکروند خاص درمانی، شیشهای یک روش درمان میشود، آنکه شیره خوراکی استفاده میکند یک روش درمان میشود، متادون یک روش درمان میشود قرص B2 یک روش دیگر درمان میشود یعنی ظرفیت همه اینها به یکمیزان متناسب است این در قسمت صور آشکار و صور پنهان و صور آشکار جسم هرچقدر که می آئیم جلو ظرفیت ما یعنی همان دانایی ما یعنی قدرت تشخیص ما در سر دوراهیهای زندگی که میرود بالا، میتوانیم تصمیمات درست بگیریم مسولیت هایمان هم بهتناسب آن افزایش پیدا میکند چه در شعبه و چه در زندگی و آرامآرام به قول اکبر آقا یک سفر اولی، باید مسولیت کارهای خانه و بیرون خانه را انجام دهد بهطور مثال مسولیت گذاشتن آشغال سر کوچه شاید بگوئید اینیک چیز خیلی سادهای است ولی ساده نیست اگر از پس این کارها برآئیم از پس مسولیت های دیگر هم خواهیم برآمد اگر ظرفیتش نباشد، اگر داناییاش نباشد و مسولیت به شخص داده شود مثل این میماند که یک ضربه خیلی خیلی سنگینی به شخص وارد شود، داشتم میآمدم به این موضوع فکر میکردم آن اوایلی که من بودم، آقای فهیمی بود آقای پور بیک، آقای بصیری، آقا مهران، آقا ابوالفضل اسماعیلی و یک سری بچههای قدیمیتر، چگونه به ما مسولیت خدمت میدادند چگونه این اعتماد را به ما داشتن که از پس این کارها بر می آئیم؟ هرچند چالشهای مخصوص خودمان را داشتیم و بازهم از پس این مسائل برمیآمدیم چه چیزی در وجود ما میدیدن که مسولیت یک شعبه را به ما میدادند، کلید یک شعبه دست ما بود ما مرزبان بودیم، خرید میکردیم، تهران میرفتیم، توپ والیبال میخریدیم، لباس ورزشی میخریدیم و همه این کارهایی که الآن مرزبانان میخواهند انجام بدهند باید یک جلسه چندروزه بگیرند ما با یک تلفن ساده این کارها را انجام میدادیم آن چیزی که در این دستور جلسه خیلی مهم است شخص وارد حاشیه نشود یک CD داشتیم که جناب آقای مهندس در آن خیلی قشنگ توضیح میداد که شخص بهجای اینکه کارهای اصلی خودش را انجام دهد مدام میرفت در حاشیه و نق زدن، چرا جلسات این ساعت برگزار میشود، من ساعت 5 از سرکار میآیم، چرا جلسات روزهای فرد است، چرا روزهای زوج نمیگذارند، چرا داروی OT را به پدر من نمیدهند، چه میشود که وقتی من سرکار هستم همسرم برود دارو را بگیرد، چرا این دارو این هفته رنگش کم است؟ چرا این دارو رنگش تیره است؟ و این موارد باعث میشود که انرژی لازم برای ادامه سفر را از دست بدهیم و آرامآرام مسیر اصلی خودمان را گم بکنیم که اصطلاحاً میگویند شخص خودش را گمکرده است یا به قول آقای خدامی که میگوید سرش گیج رفته است یعنی شخص فکر میکند حالا که این مسئولیت را دادند دیگر تافته جدا بافتهشده است، حالا که شده دبیر لژیون یا حالا که شده مسئول آبدارخانه، چند سال قبل یک مسئول آبدارخانه بود من رفتم چایی بگیرم به من چایی نداد، گفت زمانی که مرزبان بودی خیلی برجک من را میزدی حالا خوب است چایی ندهم؟ البته به شوخی این حرف را زد ولی بهطورکلی این اتفاق در صور پنهان هم میافتد، یعنی زمانی که ظرفیت نباشد و شخص بخواهد یکسری مسائل را زود متوجه بشود و زود داناییاش را بالا ببرد، بقول جزوه جهانبینی استاد امین که میگوید شخص دچار انفجار سلولی میشود، شخص فکر میکند که میتواند پرواز کند، در مصرفکنندگان مواد صنعتی این مورد بهخوبی به چشم میخورد، شخص فکر میکند که یک تافته جدا بافته است و به او الهامات میشود و شخص فکر میکند که یکسری چیزها را فقط او میشنود و دیگران نمیشنود و یا شخص فکر میکند که یک انسان برگزیده است و این موارد دقیقاً در مصرفکنندگان شیشه و مواد صنعتی جدید خیلی خیلی به چشم میخورد و شاهد آن هستیم چون خودم هم یک مصرفکننده شیشه بودم یعنی یکدفعه خیلی از مسائل برای شخص باز میشود و چون گنجایش ندارد دچار انفجار سلولی و دچار آسیبهای مغزی میشود ولی خوشبختانه کنگره ۶۰ این نوید را به ما میدهد که مصرفکننده هر نوع ماده مخدری که هستی کاملاً میتوانی با روش DST و آموزشهای کنگره ۶۰ درمان بشوید. این دستور جلسات به ما کمک میکند که مسیرمان را پیدا کنیم و متوجه می شویم که بیهوده نیامدهایم، یک مسئولیتی فراتر از مصرف مواد داریم، مصرف مواد که هرچقدر بیایم جلوتر متوجه میشویم که یک چیز خیلی خیلی ساده و پیش پا افتاده بوده در مقابل دیگر لذتها، لذتهای که خیلی جلوتر هستند که ما حتی شاید اسم آنها را هم نشنیده باشیم، بهرحال این کار نیروهای منفی است که ما را در یک مقطع نگه داشتند و نمیگذارند که خودمان و دنیای پیرامونمان را بشناسیم و مسئولیت خودمان را در این کره خاکی پیدا بکنیم.
پرداختی تعهدی سرداری
عکاس: مسافر هادی لژیون هفتم
تایپ و ارسال خبر: مسافر امین لژیون هفتم و مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
228