در وادی اول با تفکر و ساختارها آشنا میشویم، متوجه میشویم به چه چیزی فکر کنیم و به چه چیزی فکر نکنیم و با دنیای ترس و حس پوچی وارد وادی دوم میشویم.
احساس نااميدی که اثر آن غم و اندوه است و نمیتوان آن را حمل کرد و یا نمیتوان زمین گذاشت، در اکثر اوقات نوری بر ما میتابد و یکصدایی میگوید: ای مخلوق هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته و امیدوار باش که همه مطالب درون و برون تو است و همراه با حرکت، شناخت و آگاهی آدرس انسان را به خودش میدهد، میگوید: حتی یک کرم هم برای کاری خلقشده است و کار مهمی دارد چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است. با این سیستم و عظمت و اختیاری که خداوند به او هدیه داده است زمانی که انسان متوجه میشود بر سر یکدو راهی قرارگرفته است انتخاب راه بدون شناخت، درک و آگاهی سخت میباشد؛ باید حتماً با نیروهای اهریمنی دستوپنجه نرم کند و از گذرگاههای بسیار سخت عبور کند، زمانی که توانست عبور کند آن موقع انسانی آگاه و کارآزموده میشود. نکته مهم و بسیار حائز اهمیت اینجاست که ما در این جهان هستی بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و بزرگی به نام قدرت مطلق یا نیروی برتر حامی ما است. زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم تا از ظلمت و سیاهی اعتیاد خارج شوم ابتدای امر باید بهجای اینکه دنبال مقصر بگردم و از مسئولیت خود شانه خالی کنم کمی تفکر کنم، به فلسفه و حیات خود پی ببرم، ارزش و احترام بگذارم و بدانم به جهت بیهودگی خلق نشدهام، زندگی ادامه دارد و انسان جاری است، چرا؟ برای اینکه بارها شخص به خاطر احساس نااميدی دست به نابودی خود زده ولی به هر دلیلی زنده مانده و نجات پیداکرده است، باید مسئولیت و وظیفه خود را به سرانجام برساند و با آموزش گرفتن و آموزش دادن بهجایی برسد که پایان شب سيه سفید است و ما باید بدانیم خورشید عالمتاب طلوع خواهد کرد و آن چیزی نیست مگر به دست آوردن گوهر وجودی که روزی به خاطر جهل و نادانی شخص به دست نیروی منفی افتاده و با افکار پوچ ربودهشده بود و تا زمانی که من افکار و اندیشه راستین را جایگزین افکار و اندیشه غلط و پوچ نکنم هرگز نمیتوانم یک فرمانروای لایق شوم و بر افکار خود حکمرانی کنم و وقتی میخواهم در صلح و آرامش زندگی کنم بایستی بدانم فقط باید امید به فردای روشن داشته باشم، حرکت کرده و مسئولیت خود را بپذیرم.
وقتی انسان اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد نیروی منفی به او وارد شده و شخص احساس بدبختی و پوچی میکند و به خاطر عدم اعتمادبهنفس توانایی حل مشکلات را ندارد. جالب است وقتی شخصی با هر مقدار مصرف اقدام به درمان یا ترک میکند و میخواهد از تاریکی خارج شود و به روشنایی و حال خوش برسد، چون حس منفی و ناامیدی در او بسیار است دائم به خودش میگوید که این بارهم مثل دفعات قبل خوب نمیشوم؛ زیرا ترس دارد و این ناامیدی که همیشه وجود دارد به خاطر این است که شخص به عظمت و نیروی درون خود پی نبرده است و اگر آدرس خود را پیدا کند به نور خواهد رسید. در آخر کار وقتی در وادی صحبت از جنگ نرم میشود این جنگی است که پنهان اتفاق میافتد و طبیعتا خود فرد هم متوجه آن نمیشود که چگونه مغلوب میشود، اما برای خارج شدن و پیروزی مقابل این دشمن زیرک تنها چیزی که به من مسافر یا همسفر کمک میکند حضور بهموقع در جلسات و نوشتن سیدیها و فرمانبرداری از فرامین میباشد و با عمل کردن به آنها میتوانیم به رهایی برسیم.
در پایان از خدمتگزاران سایت که اجازه خدمت در این مورد را به من دادند سپاسگزارم.
به قلم: راهنمای محترم آقای مهدی آقاخانی
تهیه کننده: حسین مظاهری
از طرف خدمتگزاران نمایندگی سلمان فارسی، تقدیم نگاه زیبایتان
- تعداد بازدید از این مطلب :
362