جلسه دوم از دور سوم لژیون سردار نمایندگی صادق قم به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی و نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر شهام و خزانهداری مسافر هادی با دستور جلسه "دنوری" روز سهشنبه مورخ 28 فروردینماه ۱۴۰3 رأس ساعت 16 شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز دنور هست یعنی بخشنده. من خودم را در این جایگاه بخشندگی نمیبینم ولی ازآنجاییکه توی کنگره تمام قسمتها اسم براشون تعیینشده حتی هر سی دی که هر هفته آقای مهندس منتشر میکنند اسم دارد تمام جایگاههای خدمتی اسم دارند این هست که من نظرم اینه که این هم یک اسمِ برای کسی که مبلغ ۵۰ میلیون تومان توی کنگره پرداخت بکند اسمشو گذاشتن دنور یا بخشنده درصورتیکه حالا این بزرگ بزرگامونم توی کنگره گفتن دیگر آنکسی که با تمام توانش میآید جلو برای اینکه داراییاش به ۲۰۰۰ تومانی باشِد که توی سبد بی اندازد آن بخشنده است کنگره کارش این هست که آدرس ما انسانها رو به خودمان میدهد ماکسانی که راهمان رو گمکرده بودیم ولی کنگره دارِد آدرس خودمونو به خودمون میدهد آقای مهندس توی سیدیهای مختلف راجع به این مسئله صحبت کردن اینکه مصرفکننده مواد مخدر نیروهای درونیش به خوابرفته که توی سی دی خفته میگویند که این نیروها تحت یه شرایطی بیدار میشن و فعال میشن مطلب دیگه اینکه ما یاد گرفتیم که انسان موجودی هست که از روح خداوند درونش دمیده شده.
اول صحبتهایم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم برای همین موضوع بود هر کاری معمولاً میخواهیم انجام بدیم با این جمله کارمونو شروع میکنیم. دو تا صفت درواقع بارز توی همین یک جمله داریم مطرح میکنیم خداوندی که بخشنده هست و مهربان اتفاقی که توی کنگره افتاده در قسمت مالی حالا چه کسایی که ۶ میلیون پرداخت کردن عضو لژیون سردار میشوند ذرهذره این نیروهای خفتهشان بیدارتر میشود سطح داناییشان یک مقدار میرود بالاتر میتوان بیان ۵۰ میلیون پرداخت بکند تو جایگاه دنوری خدمت کنند داناییِ که بالاتر میرود حرکت توی صراط مستقیم که بیشتر عمیقتر میشود به این دیدگاه میرسند افراد که بیان ۵۰۰ میلیون پرداخت بکنند تو جایگاه پهلوانی قرار بگیرند خب از سال گذشته هم یک جایگاه جدیدی اتفاق افتاد برای کسایی که نشان بینشانی درواقع چیزی دریافت میکند میآید مبالغ بالاتر را هم میدهند ولی هیچ اسمی هم ازشون برده نمیشود اینها همش در سایه آموزش گرفتن و بیدار شدن نیروهای درونی اتفاق میافتد این نیست من این را قبلاً نمیدانم توی کارگاه سر لژیون سردار تو مشارکتم گفتم سر ۱۰ هزار تومان با خواهرهای خودم با خانواده خودم دونگ گذاشتیم مثلاً رفتیم یکی دو روز بیرون تفریح بعد خانمم داشتش حسابکتاب میکردش خانه که مثلاً کی چقدر خرج کرده چقدر دنگش شده سر ۱۰ هزار تومان من به او اعتراض کردم که داری حسابکتاب میکنی مثلاً برای فلان خواهر را چرا ۱۰ تومن کمتر حساب کردی حالا همین من مهدی که یک همچین شرایطی دارم یا یکبار یادم نمیرود هیچوقت پدرم یک خریدی کردش باهم رفتیم خرید کردیم چک من دادم سروقت پاس نشدش به پدرم غر زدم بعد حتی تندی هم با او کردم.
امروز این توان رو پیدا میکنم درعینحالی که خب دوستان میدانند دیگر اون سال ۱۴۰۰ که من ۵۰ میلیون پرداخت کردم تمام اون مبلغ وام بود نیازم داشتم برای نیاز زندگیام وام را گرفته یعنی میخواهم بگویم دنور شدن یا پهلوان شدن یا حتی اینکه یک نفر بیاید میلیاردی پرداخت بکند که نشانی در بینشانی داشته باشد باید باشد که بیاید و انجام بده من بگویم نه من هیچی ندارم بعد میام تعهد میدهم که ۵۰ میلیون میخواهم بدم 500 میلیون میخواهم بدم قدیمیها میگفتن کف دست مو داره بکن نداشته باشم که نمیتونم پرداخت بکنم ولی همش این نیستش که آقا من وضع مالیم خوب باشد تا بتونم بیام این کار را انجام بدم و اینم گفتم فقط و فقط بستگی به بیدار شدن نیروهای درونی دارِد و امیدوارم که این اتفاق برای هممان بیافتد توی هر جایگاهی توی هر سطحی این پرداختهای مالی هم جدای اینکه یکی از اضلاع مهم کنگره ۶۰ هست که این بحث مالی و منابع آموزشی هست برای هر سازمانی که بخواهد رشد کنه یک بذری هست که ما داریم میکاریم این بذره حتماً یک روزی جواب میدهد ممکنه اون روز من خودم نباشم یک قسمت صور آشکار هست اتفاق میافتد یک قسمت عظیمش توی صور پنهان هست که اتفاق میافته مثله کوه یخ که قسمت کوچیکش بیرون آب هست و قسمت عظیمش زیرآب هست این بحث مالی همین هست حتماً این نیست که من بگویم 50 میلیون در واقعه پرداخت کردم یا ۶ میلیون یا ۵۰۰ میلیون ده برابرش به خودم برمیگردد چون همش بحث مالی نیست.
تایپ مسافر شهام لژیون دوم
تنظیم و ارسال خبر مرزبان خبری مسافر امیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
210