سومین جلسه از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز، با استادی مسافر کتایون راهنما، نگهبانی مسافر نازنین و دبیری مسافر یاسمین، با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن (نق زدن، حاشیه)» روز یکشنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان کتایون هستم یک مسافر
خدا را شکر که این توفیق به من داده شد تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. طبق روال روزهای یکشنبه دو موضوع را پیگیری میکنیم؛ ابتدا دستور جلسه امروز با عنوان «ظرفیت، مسئولیت قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه»، و در ادامه اولین سال رهایی مسافر نرگس را به اتفاق جشن میگیریم.
در مورد دستور جلسه؛ همانطور که میدانید، ظرفیت به معنی گنجایش و ظرف وجودی است. مسئولیت از ریشه سأل گرفته میشود، یعنی بتوانیم در مورد مسئولیتی که داریم پاسخگو باشیم. در وادی نهم، به ما آموزش داده شده که هر چیزی در هستی وجود دارد، دارای ظرفیت و نقطه تحملی است، اگر خارج از این ظرفیت به او فشار و نیرو وارد شود، از حالت تعادل خارج میشود. در انسانها نیز این ظرفیت وجود دارد، هر انسانی ظرفیت خودش را دارد، و اگر نیرو و فشار زیادی بر او وارد شود از حالت تعادل خارج شده، و گاهی وارد مسائل حاشیهای و نق زدن میشود.
ما هم قبل از ورودمان به کنگره این مسائل را تجربه کردهایم، سر هر مسئلهای فقط دوست داشتیم مسئولیت را گردن دیگران بیندازیم، مسئولیتمان را نپذیریم و وارد حاشیه و نق زدن شویم. این بستگی به میزان دانایی انسان دارد. انسان هرقدر دانایی و آگاهیاش بالا برود و معرفت پیدا کند، قطعاً بهتر مسئولیت کارهایش را میپذیرد و در نهایت وارد مسائل حاشیهای و نق زدن نمیشود. بالعکس هرقدر میزان دانایی و آگاهی انسان و شناخت او کمتر باشد، بیشتر وارد مسائل حاشیه و مسائل منفی میشود. در اصل، کار نیروی منفی همین است که ما را از مسیر درست و تکاملیمان خارج کند.
کنگره این آگاهی را به ما میدهد و دانایی ما را بالا میبرد. اگر در مسیر درستی باشید، اصلاً فرصت نمیکنید و پیش نمیآید که خطا کنید. وقتی من خودم را درگیر آموزشها کنم، اصلاً فرصت ندارم که وارد مسائل حاشیهای شوم.
ما در کنگره دو سفر داریم؛ یکی سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن، و سفر دوم، از قطع مواد تا رسیدن به خود. طبق قوانین وقتی دو ماه از سفر دوم رهجو میگذرد، میتواند خدمت بگیرد و با خدمت است که در سفر دوم میتواند خودش را رشد دهد. خدمت هر شخص به اندازه ظرفیت او بستگی دارد. آقای مهندس همیشه میگویند؛ درخت وقتی رشد میکند و بزرگ میشود، خودش از باغ بیرون میزند و همه نظارهگر خواهند بود. یا یک گل را همه از فاصله دور میبینند و تشخیص میدهند، شما نیازی نیست که بگویید این گل است.
موضوع دیگر این است که ما در کنگره خدمت را انتخاب نمیکنیم، بلکه خدمت ما را انتخاب میکند، بر اساس آن ظرفیت و پتانسیلی که داریم. در نهایت، در مسیر خدمت است که رهجو رشد میکند و به امید خدا تولد یک سال رهایی او گرفته میشود و میتواند مسیر تکاملی خود را طی نماید. امیدوارم همه ما آموزشها را جدی بگیریم و هر کدام در هر جایگاهی که هستیم، چه راهنما، چه یک سفر اولی یا دومی، طوری عمل کنیم که در راستای اهداف کنگره باشیم، ظرفیت خود را بالا ببریم و با قدرت قدمهایمان را برداریم.
سخنان استاد درباره تولد یک سال رهایی مسافر نرگس:
اولین سال رهایی خانم نرگس را خدمت آقای مهندس و کل سیستم خانمهای مسافر، خصوصا شعبه رز، و به خود خانم نرگس تبریک میگویم، همینطور به همسفرانشان، دختر، داماد و نوههای گلشان تبریک میگویم، خانم نرگس یک خانواده کنگرهای دارد. ایشان با مصرف تریاک وارد کنگره شدند، طبیعی است که یکسری بههمریختگیها داشتند، همه ما این مسیر را گذراندهایم. خانم نرگس نمیدانستند که چه توانایی و پتانسیلی دارند. این را به خانمهایی میگویم که ابتدای سفر هستند و ممکن است ندانند که چقدر توانایی و پتانسیل دارند. همان روز اول خانم نرگس به من گفتند؛ من نمیتوانم سیدی بنویسم. گفتم شما هفته آینده یک سیدی ۳۰ صفحهای برای من بنویسید و بیاورید. هفته بعد که سیدیشان را آوردند، نمیدانستم چنین دفتر خوب و مرتبی به من تحویل میدهند. این نشاندهنده این است که نیروی منفی تمام پتانسیل درونی افراد را میگیرد و فرد ایمان ندارد و نمیداند که میتواند یک کار را به شکل درستی انجام بدهد. درواقع دستور جلسات به تولدها خیلی نزدیک است.
خانم نرگس با وجود اینکه از راه دوری به کنگره میآمدند، زیاد اهل نق زدن نبودند. گاهی مسائل درونیشان را میگفتند و پذیرش خیلی بالایی داشتند و خیلی روی خودشان کار کردند. خواسته همان بذری است که ما باید بکاریم تا آن تغییر و تحول در ما شکل بگیرد و تا مراحل بالا پیش برویم. خانم نرگس این کار را انجام دادند و بسیار گوش به فرمان بودند. به خانوادهشان که در شعب دیگر کنگره فعال هستند تبریک میگویم، همراه خوبی در مسیر برای نرگس بودند.
خانم نرگس در سفر دوم در قسمت حضور غیاب خدمت کردند، الان هم در قسمت صدور کارت فعالیت میکنند، کاندید مرزبانی هم شدهاند، امیدوارم در این قسمت هم بتوانند خدمت کنند. سال اول حضورشان در جشن گلریزان سردار شدند، سال گذشته هم دنور شدند. ایشان به واقعیت به این آگاهی و بیداری رسیده بودند، حتی به نیت همسرشان که در قید حیات نیستند دنور شدند تا نوری باشد برای این عزیز ازدسترفته آسمانی. درنهایت ایشان نشان دادند که چقدر یک رهجو میتواند از پتانسیل درونی خود استفاده کند و از آموزشهای کنگره بهره بگیرد و در مسیر تکامل باشد.
اعلام سفر:
خانم نرگس- نام راهنما: خانم کتایون- آنتی ایکس مصرفی: تریاک- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: ۱۲ ماه و ۱۸ روز- رشته ورزشی: یک سال و دو ماه- رشته ورزشی: بدمینتون
صحبتهای مسافر نرگس:
سلام دوستان نرگس هستم یک مسافر.
از آقای مهندس سپاسگزارم که برای خانمهای مسافر یک مکان امن قرار دادند تا بیایند و سفر کنند. از راهنمای بسیار خوبم خانم کتایون، از خانم مونا، خانم معصومه و مرزبانهای محترم تشکر میکنم. خانم کتایون خیلی برای من زحمت کشیدند. از بچههای عزیزم، از دخترم ممنونم که همیشه به خاطر مسیر رفت و برگشت غر میزدم. از دامادم که این مکان را به من معرفی کرد، از نوههای عزیزم و تمام بچههای لژیون تشکر میکنم. من در زمان مصرف خیلی اذیت کردم.
امروز نمیخواهم از تاریکیهای زندگی بگویم، ولی به قول آقای مهندس تا تاریکی را تجربه نکنیم به روشنایی نمیرسیم و لذت روشنایی را متوجه نمیشویم. من کارتنخواب خانه خودم شده بودم و افسردگی تمام وجودم را گرفته بود. همه چیز را بهانه میکردم که مصرف کنم. نزدیکانم را پشت در خانه نگه میداشتم و حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، فقط فیلمهای ناامیدکننده میدیدم.
تا اینکه یک روز دامادم گفت دیگر باید کنار بگذاری. وقتی بهعنوان تازه وارد به اینجا آمدم، یک روز خانم مونا داشتند با تازه واردین صحبت میکردند و من سعی کردم صحبتهای آنها را بشنوم. خانم مونا به من گفتند کمی آنطرفتر بنشین، چون نمیخواستند من متوجه حرفهای مسافر دیگری که با ایشان صحبت میکردند بشوم. آن روز خیلی به من برخورد و تصمیم گرفتم دیگر مصرفکننده نباشم؛ آن برخورد خانم مونا خواسته مرا بیشتر کرد و گفتم باید این قضیه را درست کنم. بعدها متوجه شدم خانم مونا خودشان مصرفکننده بودند و این حرکت ایشان خیلی به من کمک کرد.
صحبتهای همسفر ناهید:
سلام دوستان ناهید هستم همسفر.
من به نوبه خودم از آقای مهندس تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادند. از راهنمای محترم، خانم کتایون ممنونم، قطعاً زحمات ایشان بود که ما امروز را تجربه میکنیم. من مدتی است که احساس میکنم به اینجا تعلق دارم، در شعبه وحید در حال خدمت هستم؛ ولی به شدت این نیاز را احساس میکنم، از خدای بزرگم میخواهم که یک روز این اتفاق بیفتد و در نمایندگی خانمهای مسافر خدمت کنم.
روزی که باهم آمدیم و مادرم برای تازه واردین مراجعه کرد، تقریباً روابط بین ما از بین رفته بود، رابطه درست مادر فرزندی دیگر وجود نداشت. در ظاهر همه چیز خوب بود؛ ولی در حقیقت اوضاع بسیار خراب بود. امروز خیلی خوشحالم که توانستیم به کمک یکدیگر این روز را تجربه کنیم. خواسته من برای مادرم این است که تمنای دل داشته باشد و بتواند در آزمون راهنمایی قبول شود. میدانم خانم کتایون خیلی برای خانم نرگس زحمت کشیدند. من درک زیادی از اعتیاد خانمها نداشتم، تا روزی که جشن دریافت شال پهلوانی خانم ندا بود و آقای مهندس به پهنای صورت اشک ریختند. آنجا بود که متوجه شدم این موضوع چقدر میتواند سخت باشد. در اولین سال رهایی آرزوی من این بود که در نمایندگی خودمان پذیرش خانمهای مسافر هم داشته باشیم.
خواسته مسافر نرگس:
تنها خواستهام این است که در کنگره بمانم، خدمت کنم و به راهنمایی برسم.
گردآوری و تایپ: مسافر نرگس- نمایندگی رز
ویرایش: همسفر مریم- نمایندگی رز
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
191