امروز جلسه سیزدهم از دور هفتم سری کارگاههای آموزش خصوصی ویژه همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی حافظ با استادی راهنما همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر مینا و دبیری موقت همسفر اعظم با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» در روز سهشنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شاکرم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم؛ درباره دستور جلسه میتوان گفت، چهار پارامتر ظرفیت و مسئولیت، قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه به پارامتر اول برمیگردد که همان پارامتر ظرفیت میباشد. زمانی که به فردی مسئولیتی داده میشود، حتماً در کنار آن مسئولیت قدرتی نیز به آن شخص داده میشود؛ در کنگره و یا خارج از کنگره زمانی که در مسئولیت به فرد قدرت داده میشود در واقع آن فرد آزموده میشود به طور مثال: به من خدیجه به عنوان راهنما مسئولیتی داده شده و در کنار آن نیز قدرتی داده شده که سلاح راهنما مهر و قهر میباشد که میتواند از هر دو سلاح استفاده کند.
آیا من خدیجه در حوزه قدرت و مسئولیتی که قرار گرفتهام میتوانم عدالت را در مورد رهجو رعایت کنم یا نسبت به مرزبان، ایجنت، سیستم کنگره؛ اگر توانستم این کار را انجام دهم و با افراد لژیون با محبت برخورد کنم، شخصی که سن بالا و یا سن پایین دارد، نسبت به شرایط و پیشرفتهای او و نسبت به خود او بسنجم و آن خواسته نامعقول من برای اینکه رهجو بیاید و کارهایی که من میگویم دخیل نشود آنجا مشخص میشود که من چه میزان آموزش گرفته و چه اندازه ظرفیتِ پذیرش این مسئولیت را دارم.
اگر اینگونه بود من توانستهام در مسئولیتی که دارم با عدالت رفتار کنم و باعث حالخوش یک نفر شوم حتی اگر یک نفر با تمام مشکلاتی که دارد و مسافرش رها نشده است، آن موقع مشخص میشود که ظرفیت من تا یک حدی رشد کرده است.
اما اگر در این مسئولیت شروع به نق زدن کنم و با ناراحتی وارد کنگره شوم که چرا باید بیایم! چرا باید این کار را انجام بدهم! مطمئناً به حاشیه کشیده میشوم و یا منیت که نیروی بازدارنده و نقطه مقابل آموزش میباشد در اینجا دچار منیت شوم و فکر کنم که راهنما هستم و همه باید حرف من را گوش دهند این اتفاقات است که من را به حاشیه میکشاند.
به نظر من این دستور جلسه رابطه تنگاتنگی با وادی نهم دارد، حتماً همگی مطالعه کردهاید که وادی نهم در مورد نقطه تحمل و گنجایش افراد صحبت میکند؛ شخصی که دارای نقطه تحمل پایین و یا بالعکس میباشد و هر ظرفی یک گنجایشی دارد. اما تفاوتی که بین انسان و اشیا وجود دارد همان آموزشپذیری انسان میباشد که میتواند با همان آموزش و مثلث دانایی که (تجربه، تفکر، آموزش) است این ظرف را بزرگتر کند و با آموزش راستین و درست این ظرفیت را بالا ببرد و زمانی که در مسئولیتها قرار میگیرد درگیر مثلث جهالت نشود.
یادگیری یک مسئله میباشد و به انجام رساندن آن یادگیری یک مسئله دیگر. زمانی که من توانستم از آموزشهایی که در کنگره دریافت کردهام یک و یا دو مورد را اجرایی کنم باعث میشود که ظرفیت من بالا برود و اگرنه در مورد اطلاعات زمینهسازیِ برای انسان ایجاد شده است، اما گنجایش بدون عمل کردن اتفاق نمیافتد.
ما در بیرون از کنگره یک سری مسئولیتها و یک سری خواستههایی را داریم، همیشه دعا میکنیم و از خداوند خواستههایی را داریم، باید این را در نظر بگیرم که آیا ظرفیت این خواستهها را در خود ایجاد کردهام. من یک روزی خواسته داشتم که ازدواج کنم، بچهدار شوم؛ آیا در قبال فرزند و همسرم مسئولیتپذیر هستم و یا شروع به نق زدن کردهام و یادم رفته است که اینها خواسته خودم بوده است، چرا اکنون نباید حوصله داشته باشم و قبله خود را گم کنم. زمانیکه قبلهام گم شود هدف خود را نیز گم میکنم، برای چه ازدواج کردم! برای چه فرزنددار شدم! و چرا اکنون در این مسئولیتی که هستم لذتی نمیبرم، زمانی که در مسئولیتی قرار بگیری و از آن لذت برخوردار نشوی، یعنی اینکه قبله خود را گم کردهای و از تعادل خارج میشوی.
آقای مهندس در یکی از داستانها میفرمایند: حضرت موسی خارکنی را در بیابان دید که با دست خارها را میکند، پیش خداوند دعا میکند که خدایا به او یک تیشه بده. بار اول و دوم دعای او برآورده نمیشود و بار سوم دعای او اجابت میشود، فردا که حضرت موسی آن خارکن را میبیند متوجه میشود که او با تیشه خود شخصی را کشته است. «تیشه دادیم که گندم کنیم، ندادیم که بنیاد مردم بر کنی» پس مسئولیت پذیری بسته به آن ظرفیت و گنجایش فرد دارد.
بنابراین یک سفر اولی چگونه میتواند گنجایش و ظرفیت خود را بالا ببرد، چه همسفر و چه مسافر اولین کاری که باید انجام دهد زمانیکه وارد کنگره میشود، مسئولیت سفر خود را بپذیرد که من آمدهام و یک راهی به من نشان داده شده است و من در این مسیر قرارگرفتهام؛ اگر به موقع قبل از ساعت ۳ حضور داشته باشم غیبت نمیخورم، یعنی مسئولیت پذیرم، اگر دیرتر حاضر شوم غیبت میخورم یعنی مسئولیت پذیر نیستم در نتیجه آموزش را درست نمیگیرم، حالم خوب نمیشود و شروع میکنم به نق زدن و ایراد گرفتن از کنگره، راهنما، مسافر و الی آخر و برگشت خوردن یک مسافر و یا همسفر که آموزش ناپذیر میشود. پس همه اینها دست به دست هم میدهند تا بتوانیم آن ظرفیت و گنجایش لازم را در خودمان ایجاد کنیم.
مرزبان کشیک: همسفر اکرم، مسافر روحالله
تایپ و ویراستار: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون هفتم)
عکس و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
129