English Version
English

به آن دانایی که من کسب می‌کنم ظرفیت من می‌گویند

به آن دانایی که من کسب می‌کنم ظرفیت من می‌گویند

ششمین  جلسه از دور سی ام کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ شعبه میرداماد با استادی راهنمای محترم مسافررضا، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "ظرفیت ، مسئولیت ( قبله گم کردن ،نق زدن ، حاشیه  " در روز سه شنبه 28 فروردین ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد :
به نام قدرت مطلق الله سلام دوستان رضا هستم یک مسافر:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگه به من فرصت اینکه در این جایگاه قرار بگیرم و بتوانم خدمتی  انجام دهم سپاسگزارم.
و از ایجنت محترم و مرزبان‌هاونگهبان محترم تشکر می‌کنم که اجازه این فرصت را به من داده‌اند.
در مورد دستور جلسه این هفته ظرفیت مسئولیت و قبله گم کردن و نق نق کردن می‌باشد.
ما در کنگره ۶۰ یاد گرفته‌ایم که هر چیزی در جهان هستی یک صور پنهان دارد و یک صور آشکار بنده در اوایل فکر می‌کردم این موضوع متعلق فقط به انسان می‌باشد ولی رفته رفته آموختم که در مورد همه چیزی در جهان هستی هم صور پنهان وجود دارد هم صور آشکار حتی در این فضایی که ما در حال حاضر نشسته‌ایم یک صور پنهان وجود دارد یک صور آشکار.  این مکان یک صور پنهان وجود دارد که ما نمی‌بینیم و یک صور آشکار وجود دارد که ما آن را مشاهده می‌کنیم.
طبق فرمایشات جناب آقای امین در یک سری مکان‌هایی که انسان قرار می‌گیرد اصلاً دلش نمی‌خواهد آن مکان را ترک کند به عنوان مثال شما در یک مکانی حضور پیدا میکنی برای صرف غذا  در صورتی که آن مکان خیلی تجملاتی نیست شاید یک مکان بسیار ساده و قدیمی باشد ولی شما در آن مکان لذت می‌بری و نمی‌توانی آنجا را ترک کنی چون به احتمال بسیار زیاد در صور پنهان آن مکان یک قصر وجود دارد. درست است ظاهری نامتعارف دارد ولی به شما حسی باورنکردنی خواهد داد و بالعکس،بعضی اوقات شما به باغی مجلل دعوت می‌شوید و در آن باغ اصلاً حس خوبی وجود ندارد با اینکه ظاهری بسیار مجلل با درختانی بسیار زیبا وجود دارد ولی حس خوبی به شما نمی‌دهد که شما آنجا بتوانید لذت ببرید. در این مکان  جناب  امین می‌فرمایند آنجا در صور پنهان خود به احتمال بسیار زیاد یک دخمه‌ای وجود دارد که به شما انرژی چندانی نخواهد داد.
ما انسان‌ها یک دنیای فیزیکی داریم و یک دنیای درونی،
ما در دنیای فیزیکی یا صعود می‌کنیم یا سقوط. سوالی که می‌توان از خود بپرسیم آیا من در زندگی خود روز به روز بهتر می‌شوم؟ یا روز به روز به عقب برمی‌گردم ،از هر لحاظ علمی معنوی و مادی آیا من در حال رشد هستم ؟یا خیر؟ از این دو حالت خارج نیست. در کنگره نیز همینطور است، آیا من در حال رشد هستم یا خیر ؟به عنوان مثال:من یک سفر اولی هستم و سی‌دی‌های خود را درست می‌نویسم و طبق پروتکل روی برنامه سفر می‌کنم ،حرف راهنمای خود را گوش می‌کنم، و خدمت می‌کنم و امتحان راهنمایی می‌دهم و راهنما می‌شوم و به پله‌های بالاتر ارتقا پیدا می‌کنم. در ضلع دیگر این ماجرا  من می‌توانم سفر کنم به سفر دوم بیایم و بعد از سفر دوم بروم و دوباره مواد مصرف کنم، یعنی سقوط کنم به پله‌های پایین‌تر، پس ما یک تغییر جایگاه در بیرون داریم، و یک تغییر جایگاه در درون و این تغییر جایگاه درونی می‌شود ظرفیت من، و آن تغییر جایگاهی که بیرون به من داده می‌شود  مسئولیت من است.
به آن دانایی که من کسب می‌کنم ظرفیت من می‌گویند.
اگر من در بیرون رشد کنم و از درون ساکن باشم و یا سقوط کنم همین دستور جلسه برای من پیش می‌آید: ظرفیت، مسئولیت، و قبله گم کردن، و بعد هم نق زدن.
مثلاً من ظرفیت یک موتور را ندارم زمانی که یک موتور میخرم و شرایط استفاده از آن و کاربری آن را بلد نیستم: ۴۸ ساعت بعد خودم را یا ناقص می‌کنم یا به فنا می‌دهم.چون دانایی این را ندارم که موتور یک وسیله‌ای است که مرا زودتر به مقصد می‌رساند که در ترافیک نمانم. نه برای استفاده نادرست مثل تک چرخ زدن ،چون هنوز به دانایی آن نرسیده‌ام که متوجه بشوم موتور برای رفاه حال من است نه برای استفاده نادرست و به این عدم ظرفیت می‌گویند.
خیلی از بزرگان قدیم می‌گفتند که خدایا اگر قرار است چیزی به ما بدهی اول ظرفیت آن را به ما عطا بفرما،
من زمانی در سفر اول خود بودم که خدمت مهمانداری به من داده شد و من زمانی که آن خدمت را گرفتم شروع کردم به گیر دادن به این و آن چون ظرفیت آن جایگاه را نداشتم.
انسان باید سعی کند از درون بزرگ شود ،خیلی ها هستند از لحاظ مالی ور شکست شده‌اند اما خودشان را به لجن نکشیدند،اموالش را از دست داده است ،ولی ظرفیت درونی آن به قدری زیاد است که جایگاه درونی خودش را هنوز از دست نداده است، و یا بالعکس خیلی از انسان‌ها هستند از لحاظ مادی بسیار رشد کرده‌اند و ورشکست هم نشده‌اند ولی یک جور  رفتار می‌کند که از فقرای سر خیابان هم بدتر است چرا چون ظرفیت اموال خودش را هم ندارد.
اگر از درون رشد نکنیم و به ظرفیت نرسیم هر مسئولیتی که بیرون می‌گیریم باعث رشد ما که نمی‌شود هیچ، باعث تخریب برای ما نیز خواهد شد.

در این سال‌ها خیلی دیده‌ام که یک سری از بچه‌ها خیلی خوب مسیر را رفته‌اند و به مرزبانی رسیده‌اند ولی بعد از مرزبانی خدمت خود را تحویل داده‌اند و رفته‌اند و دیگر در کنگره نیامدند یا بعد از راهنمایی چون به آن رشد درونی نرسیده بودند و جایگاهی به آنها داده شد که باعث ویرانی آنها شد و نتوانستند به عنوان یک فرد معمولی دیگر به کنگره بیایند پس باید خیلی حواسمان باشد این دستور جلسه اصلاً شوخی بردار نیست.
موضوع قبله گم کردن :
من رضا پروانه می‌آیم سفر می‌کنم و درمان می‌شوم و رها می‌شوم و در آزمون امتحان می‌دهم و کمک راهنما می‌شوم اینجا باید از خودم سوال کنم ؟آیا هدف شما از این کار چیست ؟آیا خدمت کردن به فرد بیمار است؟ که یک نفر را از گرفتاری‌ها و دام اعتیاد نجات دهم یا خیر؟
بعد از گرفتن شال کمک راهنمایی می‌بینم جوری با رهجوی خود صحبت می‌کنم که انگار سرور و سالار آنها هستم یا جوری با رهجوی خود صحبت می‌کنم که قصد سوء استفاده از آنها را دارم چرا به علت آنکه رفیت در درون من شکل نگرفته است و قبله خود را گم کرده‌ام در صورتی که من روز اول برای خدمت کردن آمده‌ بودم
در کل ما باید خیلی حواسمان به ظرفیت درونی‌مان باشد چون ما در کنگره ۶۰ همه دور هم جمع شده‌ایم که به همدیگر کمک کنیم و آموزش بگیریم
زمانی که ظرفیت و دانایی من بالا نرفته و خدمتی به من داده می‌شود و آن مسئولیت باعث می‌شود که من قبله خودم را گم کنم
این  دو موضوع در کنار هم اتفاق می‌افتد من کار می‌کنم و پول در می‌آورم که زندگی خودم را بسازم و به سلامتی خودم بیشتر برسم ولی در خیلی مواقع ما سلامتی و آبروی خود را می‌گذاریم که بتوانیم پول در بیاوریم یعنی اصلاً فراموش کرده‌ایم که ما برای چه چیزی کار می‌کنیم در همه موارد این اتفاق خواهد افتاد
یعنی فقط در کنگره این مسئله به وجود نمی‌آید در همه کارهای روزمره پیدا می‌شود
وقتی من به یه جایگاهی می‌رسم شروع می‌کنم به نمره دادن به دیگران حواسمان به همه چیز و همه جا هست به جز خودمان مثلاً حواسم به لباس پوشیدن بقیه هست به جز خودم یا حواسمان به لژیون های بقیه هست به جز لژیون خودمان پس کسی در زندگی خود موفق است که حواسش به خودش باشد و به دنبال اصلاح نواقص خودش باشد نه دیگران

از اینکه به صحبت های من گوش کردید متشکرم .

مرزبان کشیک

 

رهایی

 

دریافت نشان

نگارش: مسافر رضا 

عکس: مسافر رسول 

ارسال : مسافر امیرحسین 

نمایندگی میرداماد اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .