جلسهٔ هشتم از دورهٔ ششم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی ایران، با استادی راهنمای تازه واردین همسفر مریم، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسهٔ «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن و حاشیه)» در روز دوشنبه ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که توانستم این جایگاه را دوباره تجربه کنم. دستور جلسه این هفته ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن و حاشیه رفتن است. با خودم فکر میکردم که چه شد که این دستور جلسه به من افتاد و با خودم گفتم ظرفیت من هنوز به حالت مطلوب نرسیده که این دستور جلسه به من افتاد و من قبل از کنگره آدم کمظرفیتی بودم و حالم خیلی خراب بود و اگر کسی صحبتی میکرد و باب میل من نبود خیلی ناراحت میشدم و باعث ناراحتی اطرافیان هم میشدم.
در سه جلسهٔ اول مشاوره، راهنمای تازه واردین به ما میگوید که باید در این مسیر کفش آهنی بپوشید و من میگفتم این کفش آهنی را برای چه میخواهیم؟ یک مصرفکننده داریم خودش موادش را کنار بگذارد! هر جلسه هم که میآمدم به راهنمای خودم میگفتم من تا چه مدت باید به اینجا بیایم و بهانههای زیادی برای نیامدنم میآوردم و راهنمای خوبم خانم زینت عزیز، همیشه با صبوری و لبخند میگفتند حالا شما یک مدت بیا و فکر نکن که تو به خاطر مسافرت به اینجا میآیی، درواقع برای خودت به کنگره میآیی و من میگفتم که من که ایرادی ندارم اگر هم مشکلی هست از طرف مسافرم هست و قبول نمیکردم که ظرفیت من زیر صفر است؛ اما خداراشکر قرار گرفتن در این مسیر، ما را نرم و صبور میکند و همان کفش آهنی درواقع صبوری ماست.
باید این راه را بیاییم و برای خودمان وقت بگذاریم. اگر در کنگره یک جمله هم یاد بگیریم مطمئناً آن روزمان را ساختهایم. آقای مهندس با تمام مشغلهای که دارند، تماموقت در کنگره هستند و همیشه میگویند وقتی یک مسافر به رهایی میرسد آن لحظه برایم بهترین لحظه است؛ پس چرا من برای خودم وقت نگذارم؟ امروز دستور جلسه در مورد ظرفیت است، باید ببینم چقدر در مقابل آموزشها ظرفیت دارم. من اوایل که در کنگره هر چیزی که یاد میگرفتم فکر میکردم خودم ایرادی ندارم و تمامی نقصها را در دیگران میدیدم؛ اما مدتی بعد که سیدیهای استاد امین را گوش دادم دیدم ایشان به ایرادهای عمیق وجود ما بهدرستی اشاره میکنند و مانند آینهای ایرادهای خودمان را به ما نشان میدهند که ما آموزشها را روی خودمان کاربردی نمیکنیم و توقع داریم دیگران این آموزشها را روی خودشان کاربردی کنند.
در ادامه مسئولیتپذیری؛ اگر ظرفیت من بالا برود و پذیرش مسئولیتی را داشته باشم باید خدمت صادقانه انجام دهم؛ چون آن مسئولیت را به من دادهاند که من با جانودل خدمت کنم، نه اینکه سالار و سرور دیگران باشم و در آن مسئولیت خودم را ببینم و آموزش بگیرم و دیگر اینکه اگر به جایگاهی رسیدم قبلهام را گم نکنم و داستان ایاز را برای خودم مرور کنم که از کجا به کجا رسیدهام و آموزشها را روی خودم کاربردی کنم. اگر من ایراد داشته باشم و یا برای هر چیزی در خانه نق بزنم و دادوفریاد کنم پس من در حاشیه هستم و اگر راهنما به من گوشزد کرد که وارد حواشی نشوم باید به صحبت راهنما گوش کنم، وگرنه بعد از مدتی از کنگره دور میشوم. در آخر اینکه تمامی این دستور جلسات و کتابها و منابع کنگره برای این است که من چگونه میخواهم زندگی کنم؟ باید با حال خوب زندگی کنم، برای کم و کسریها غصه نخورم، این زندگی آنقدر زود میگذرد که وقت برای غصه خوردن نیست و بدانیم کنگره بهترین جا است و همیشه خداراشکر کنیم که در کنگره هستیم.
در ادامه، لوح های تقدیر لژیون سردار اهدا شد:
عکس و تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: راهنما همسفر زهره
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
462