سلام دوستان مرجان هستم همسفر؛
در مورد دستور جلسه (ظرفیت و مسئولیت)، در وادی چهارم کاملاً برای من مشخص شده است که مسئولیتی را که به عهده میگیرم، در مقابل آن پاسخگو باشم، این برای تمام اعضای کنگره صدق میکند، یک سفر اولی پاسخگو است، هم به خودش، هم به راهنمایش چون در مسیر کنگره قرار گرفته، در سفر دوم باز مسئولیتی که به عهده گرفته است یا خدمت است یا اینکه در جلسات حضور داشته باشد و کاملاً تکلیف مشخص است، مسئولیت یعنی اینکه ما پاسخگو هستیم و در مقابل کاری که انجام میدهیم از خودمان بپرسیم که آیا کاری که به عهده من است میتوانم انجام بدهم یا نه؛ بعضی وقتها فکر میکنم که اگر من ظرفیت انجام یک مسئولیتی را ندارم، نباید آن مسئولیت را بپذیرم حال یا مسئولیت باید به کسی داده شود که ظرفیتش را داشته باشد یا بعضی مواقع میشود که یکباره مسئولیتی به ما واگذار میشود؛ مثلاً به من میگویند که آبدارخانه را مدیریت کن یا مثلاً شما در انتخابات مرزبانی شرکت کنید، اگر من در آن لحظه صادقانه نگاه کنم و ببینم که به اندازه کافی ظرفیت انجام دادن و به عهده گرفتن آن مسئولیت را ندارم، فکر میکنم نباید آن مسئولیتی را که به من داده شده را قبول کنم بلکه باید این را یک فرصتی بدانم برای اینکه من ظرفم را بزرگتر کنم؛ اگر مثلاً یک لباس گشادی بخواهم بپوشم من باید تلاشم را بکنم که هم قد آن لباس شوم و این را از اساتید کنگره یاد گرفتم و خیلی وقتها ممکن است من ظرفیت این مسئولیت و خدمت را نداشته باشم ولی همه اساتید من در کنگره متفق القول به من گفتند: اگر میدانی ظرفیت این مسئولیت را نداری تلاش کن تا آن ظرفیت را در خودت بهوجود بیاوری؛ این خیلی مهم است و ما همه باید نسبت به این قضیه حساس باشیم و ظرفیتمان را بالا ببریم که قطعاً همان تفکر، تجربه و آموزش است. اطلاعاتی که آن جایگاه و مسئولیت دارد باید تمام و کمال بتوانم انجام بدهم و در موردش تحقیق کرده باشم، همچنین موضوع دیگری که باید رعایت کنم این است که هر لحظه باید توجه کنم که در مسیر انجام این مسئولیت چه حسی دارم، یک وقتی ممکن است من مسئول جارو زدن سالن باشم اما آن لحظه فکر کنم که عجب کار بزرگی دارم انجام میدهم الان همه دارند به من نگاه میکنند و همه مرا تحسین میکنند که چه خدمتگزار خوبی است که تا آخر جلسه ایستاده و کار انجام میدهد، من آن لحظه باید بتوانم غرورم را بشکنم و بدانم نسبت به آن مسئولیت چه حسی دارم، آیا حس خود بزرگبینی دارم که من شخص مهمی هستم که این کار را انجام میدهم و این را فقط خودم میفهمم، نه کس دیگری که از بیرون نگاه میکند و این خود من هستم که میتوانم به خودم کمک کنم. راهنمایم همیشه یک مثالی میزدند که زمانی که کاسه گندم را داخل صحن امام رضا میبری و گندم را برای کبوترها میپاشی، آن لحظه چه حسی داری ممکن است یک نفر حسش این باشد که مثلاً من الان دانه گندم پاشیدم و همه دارند به نگاه میکنند که چه انسان خوبی است که نذر کرده و خدا به او کمک کند تا نذرش ادا شود یا عجب انسان مهربانی که به حیوانها غذا میدهد یا اینکه فکر کند این کار را برای دل خودش انجام میدهد و اصلاً مهم نیست که کسی دارد نگاهت میکند یا نه، اینها همه قسمتهای بسیار مهم و متعدد و مختلفی است که در مسیر راهمان اتفاق میافتد؛ به نظرم این فرصت خیلی خوبی است که انسان خودش را نگاه کند و ببیند با خودش چندچند است؛ چقدر حسهای عجیب و غریب سراغش میآیند، چقدر برای اینکه خودش را تزکیه و پالایش کند و قوی شود تلاش میکند. امیدوارم که همه ما در هر مقطعی که هستیم به این مسئله توجه کنیم.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر؛
من به عنوان یک همسفر وارد کنگره میشوم و وقتی آموزش میگیرم و آگاهی و دانایی من بالاتر میرود، ظرف وجودی من بزرگتر میشود، حالا در کنار این بزرگ شدن ظرف وجودی یک سری مسئولیتها هم برای من تعریف شده، برای مثال من وقتی وارد کنگره میشوم؛ دو الی سه ماه که گذشت من باید در آزمون شرکت کنم و این یکی از مسئولیتهای من رهجو است و فرمانبرداری نکردن باعث میشود قبله من گم شود، بعضی وقتها ما یک سری مشکلاتی داریم و به دنبال علتهای آن میگردیم؛ یکی از مهمترین درسهایی که آزمونها برای ما دارند این است که ما از آزمونها آموزش میگیریم مثل آن آموزشهای که در لژیون میگیریم و این وظیفه من رهجو است که این مسئولیت را بپذیرم و عمل کنم تا قبله من گم نشود.
سلام دوستان مهوش هستم همسفر؛
ظرفیت به معنی گنجایش است، هر چیزی یک ظرفیتی دارد، ظرفیت یک لیوان و ظرفیت یک پارچ با هم تفاوت دارد، انسانها هم همینطور هستند، هر انسانی با توجه به دانایی و توانایی خودش یک ظرفیتی دارد، مسئولیت هم از ریشه سئله میآید، یعنی کسی که مورد سوال قرار میگیرد و مسئول، کسی است که در مورد کار و مسئولیتی که به عهده دارد مورد سوال قرار میگیرد. انسانها هم هر کدام دارای ظرفیتی هستند، اگر انسانی بیشتر از آن ظرفیتی که دارد به او مسئولیتی واگذار شود و آن مسئولیت بیشتر از تواناییاش باشد آن موقع از تعادل خارج میشود و اصطلاحا میگوییم قبله گم کرده است. آقای مهندس میفرمایند: همه انسانها مسئولیت دارند، بعضیها مسئولیت بالاتری دارند؛ مثلاً اداره کردن یک کارخانه و بعضیها مسئولیت کمتر، ولی هیچکس نیست که مسئولیت نداشته باشد، همه انسانها مسئول شهر وجودی خودشان هستند که این هم بزرگترین مسئولیت است و اگر ما بخواهیم مسولیتهای بزرگتری را قبول کنیم باید ظرفیت خودمان را بالا ببریم یعنی داناییمان را که همان تجربه، تفکر و آموزش است را بالا ببریم و در این صورت ظرفیتمان بالا میرود وقتی ظرفیتمان بالا رفت میتوانیم مسئولیتهای بزرگتر را به بهترین شکل ممکن انجام بدهیم.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر؛
دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است، همه ما میدانیم که انسان با تمام مخلوقاتی که خداوند آفریده خیلی تفاوت دارد و یکی از این تفاوتها، ظرفیت و مسئولیت است که حیوانات این خصوصیت را ندارند و فقط به دنبال غریزههای خودشان هستند؛ مثلا تولید مثل میکنند، غذا میخورند و یا شکار میکنند و بهخاطر همین است که مسئولیتی هم در قبال کسی ندارند و تنها انسان است که در مقابل خودش و شهر وجودیاش مسئول است. ظرفیت ذرهذره بهوجود میآید؛ با تفکر کردن، آموزش گرفتن و یا همین مشارکت کردن و سیدی نوشتن و در ادامه وقتی که در صراط مستقیم قرار بگیریم میتوانیم به بهترین شکل مسئولیتی را که به ما واگذار شده را به انجام برسانیم و اگر هم ظرفیت تشکیل نشود، آن مسئولیت را نمیتوانیم تمام و کمال انجام بدهیم. استاد امین در سیدی «شناور» خیلی جامع و کامل توضیح میدهند؛ که اگر کسی یک مسئولیت دارد و غرور، کبر و منیت داشته باشد مثل یک سنگ بزرگ در آب فرو میریزد. امیدوارم من بتوانم در این راه که همان صراط مستقیم است ثابت قدم بمانم و به آن مسئولیت و ظرفیت کامل برسم.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر؛
من یاد گرفتم که مسئولیتی که به من داده میشود باید به اندازه ظرفیت من باشد، اگر بیشتر باشد باعث تخریب من میشود اگر کمتر هم باشد باز هم باعث تخریب من میشود، اما حالا راه تشخیص آن چیست، استاد امین در سیدیها فرمودند: من از کجا باید بدانم که ظرفیت یک مسئولیتی را دارم یا نه، یعنی ظرفیت رسیدن بهخواستههایم را دارم یا ندارم؛ اگر رسیدن به خواستههایم باعث شود که من بیش از حد خوشحال شوم یا نرسیدن به آن موضوع باعث شود که من بیش از حد ناراحت شوم یعنی اینکه من ظرفیت آن آرزو یا خواسته یا مسئولیت را ندارم و همچنین استاد امین میفرمایند: خداوند میتواند هر خواسته و آرزوی معقولی را که ما داریم را در یک آن به ما بدهد و اگر داده نمیشود به خاطر این است که ظرفیتش در ما نیست و اگر به ما داده شود باعث تخریب ما میشود، پس افزایش دانایی باعث میشود که ظرفیتمان را بالا ببریم، مثلا من یک خواستهای دارم که به آن نرسیدم و این باعث ناراحتی من میشود، اگر ناراحتی را سر دیگران خالی کنم باعث تنزل من میشود ولی اگر ناراحتی را درون خودم تحمل کنم آن ناخالصیهای درونم را ذوب میکند و باعث میشود که ظرفیت من بزرگ و بزرگتر شود.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر راهله رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
147