جلسه ششم از دور نوزدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی راهنمای محترم مسافرسعید ، نگهبانی مسافر عادل و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه << ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن ،نق زدن و حاشیه)>> در روز یکشنبه مورخ 26 فروردین ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزار هستم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم و از تک تک شما آموزش بگیرم .قبل از اینکه در مورد دستور جلسه صحبت کنم ، از طرف تمام اعضای شعبه بیستون به دوستانی که در هفته گذشته رها شده اند ، تبریک میگویم . دستور جلسه امروز بسیار بسیار مهم میباشد .دستور جلسه امروز ظرفیت ، مسئولیت و قبله گم کردن میباشد .این دستور جلسه سرشار از جهان بینی است و بسیار مهم است که بدانم من در تمام سطوح زندگیم ظرفیت چه چیزهایی را دارم و ظرفیت چه چیزهایی را ندارم و خودم را در آن زمینه قویتر کنم و ببینم آیا در تمام سطوح زندگیم مسئولیت پذیر هستم ؟ یک جایی هست که حتی من راهنما هم قبله خود را گم میکنم و اینها همه نیاز به جهان بینی دارد و که یکی از ضلعهای مهم مثلث درمان است و همچنین تعادل که فراتر از درمان است . ما در کنگره یاد گرفتیم که برای درمان اعتیاد سه ضلع لازم است ؛ اولی جسم است که با دارویی که توسط راهنما نوشته میشود و از کلینیک دریافت میکنید واگر با دوز مناسب و در تایمی که به ما گفته میشود ، استفاده کنیم قطعاً جواب میگیریم . ضلع دیگر که برابر با دارو است جهان بینی میباشد و این دو باعث میشود که آیا روان و خلق و خوی من مصرف کننده به تعادل و آرامش برگرد و دستور جلسه امروز برمیگردد به دو ضلع اول که جسم و جهان بینی من اینقدر رشد کرده که تعادل روانی در من صورت بگیرد ؟ این دستور جلسه بسیار دستور جلسه مهمی است و باعث میشود که من نقاط ضعف خود را بشناسم . در مورد ظرفیت هم به طور مثال ظرفیت یک استکان با یک ۴ لیتری تفاوت میکند . گنجایش انسانها هم دقیقاً همین گونه است .به طور مثال یکی از تعطیلاتی که باعث میشود بسیاری از سفر اولیها الک بشوند ، همین تعطیلات نوروز است که نشان میدهد شخص ظرفیت درمان را ندارد و اگر جهان بینی به اندازه کافی رشد نکرده باشد ؛ ممکن است شخص مواد مصرف کند، در حالی که بدنش اصلاً نیاز به مواد ندارد .
به عنوان مثال من خودم نزدیک به ۱۰ سال مواد مصرف کردم ، به صورتی که حتی خودم میزان مصرف خودم را نمیدانستم . من تازه وارد وقتی وارد کنگره میشوم ، سه جلسه توسط راهنمایان تازه واردین مشاوره میشوم ومن را به رایگان مشاوره میکنند . قسمت مرزبانی ساعت ۲ در را باز میکنند و یک راهنما در اختیار من قرار میدهند که به صورت رایگان به من کمک میکند و راه درمان را به من میآموزد .در اوایل کار حتی ممکن است شک داشته باشم که دارو به من جواب میدهد یا خیر؟ بعد از حدود ۲۰ روز متوجه میشوم که دارو برای من کافیست و به من جواب میدهد . دو سه ماه اول ممکن است ضلع جهان بینی برای من کم اهمیت جلوه کند و یا ساختارهایی باشند که باعث شوند من سی دی ننویسم . چون از اهمیت آن اطلاع ندارم و اگر ضلع جهان بینی کاملاً درست نشده باشد ؛ با کمی تغییرات مثبت فکر میکنم که همه چیز درست شده است ، در حالی که هنوز ظرفیت درمان کامل را ندارم و فکر میکنم اگر یک بار مواد مصرف کنم هیچ اتفاقی نمیافتد . من باید نفس خود را تربیت کنم و اگر این نفس تربیت نشود، هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد . باید اینقدر ظرفیت خود را بالا ببرم که دیگر قبله خود را گم نکنم .من وارد کنگره شدم که درمان شوم نه اینکه روشی پیدا کنم تا با دارو مدتی خود را نگهداری کنم و بعد از آن دوباره مواد مصرف کنم. و این خود به خود باعث گم شدن قبله من میشود . قبله من همان هدفی است که روز اول به خاطر آن اینجا آمده ام که همان درمان مواد مخدر میباشد نباید اینطور باشد که ۱۰ یا ۱۲ ماه اینجا بیایم و خودم هم ندانم درمان چیست ؟ اینها در مورد سفر اولیها بود و در مورد سفر دومیها هم این دستور جلسه کاملاً صدق میکند .در سفر دوم من باید روی ضعفهایم کار کنم و دقت کنم و باید دوربینم را روی خودم زوم کنم ، تا ببینم ظرفیتم چقدر رشد کرده است اگر من سفر دومی هنوز در حال قضاوت دیگران هستم ، یعنی اینکه هنوز کارم درست نشده است و دارم دیگران را کنترل میکنم و اینها خارج از مسیر صراط مستقیم است .
در وادی پنجم به بازگشت از ضد ارزشها اشاره میکند و این امر اتفاق نمیافتد تا زمانی که دانایی و آگاهی من رشد کافی را نکرده باشد، یا تا زمانی که من جهان بینی را فرا نگرفته باشم که ظرفیت خود را تغییر بدهم و مسئولیت پذیر بشوم . من زمانی که هنوز با کنگره آشنا نشده بودم ، هیچ کاری را به درستی انجام نمیدادم . مثلاً اگر ساعت ۹ قرار داشتم ساعت ۱۱ سر قرار میرفتم . علتش هم این بود که مصرف کننده مواد مخدر بودم یا به عنوان مثال زمانی که دیگران سر کار میرفتند من خواب بودم و اینکه یعنی من خارج از مسئولیت بودم و سیستمم کاملاً به هم ریخته بود . خدا را شکر که با کنگره آشنا شدم تا توانستم به آرامی خودم را پیدا کنم.
در مورد قبله گم کردن من به اعضای لژیونم هم همیشه میگویم که من باید قبله و هدف خودم را بشناسم و از کسانی باشم که به درمان کامل میرسند . البته در مورد این دستور جلسه آقای مهندس چند سیدی دارند و به خوبی در این مورد ما را آموزش میدهند . درنهایت همه ما بایدیاد بگیریم که در کنگره مسئولیت خود را پذیرا باشیم و مسئولیت را به دیگران واگذار نکنیم .
در ادامه مسافر سعید به راهنمایی راهنمای محترم آقا جواد ، مسافر حسن ،مسافر بازرگان و مسافرصادق به راهنمایی راهنمای محترم آقا مسعود و مسافرمحمد به راهنمایی راهنمای محترم آقا اکبر از حس و حال خوب رهایی از بند مواد مخدر سخن گفتند .
تهیه و تنظیم : واحد سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
160