دهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی دامغان، با استادی مسافرمهدی،نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه ظر فیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن،حاشیه) یکشنبه 26 فروردین ۱۴۰۳ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر:
از نگهبان و دبیر تشکر میکنم که این جایگاه را در اختیار من گذاشتند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش بدر آید امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم. ابتدا از ایجنت محترم و مرزبانهای گرامی شعبه دامغان همچنین کلیه خدمتگزاران که زحمت میکشند و به نوعی خدمت میکنند و انجام وظیفه میکنند تشکر میکنم. خوشحالم که در جمع شما عزیزان مسافران و بچههای خون گرم دامغان هستم. چند ماه قبل هم خدمت شما رسیدم و امیدوارم این همکاری و این آموزش سالهای سال ادامه داشته باشد و شما را در این شعبه زیارت کنم. جا دارد از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این جنبش را در کل کشور به راه انداختهاند تشکر کنم. سفر دومیها بارها به تهران رفتهاند و زحمات این عزیزان را از نزدیک ملاحظه نمودهاند. اگر شما ساعت پنج صبح به آکادمی بروید، بچهها، در را باز کردهاند و چایی آنها آماده است. آقای مهندس ساعت 6/30 الی 7 صبح باتفاق خانواده میآیند. ما در کنگره یاد گرفتهایم که سپاسگزار باشیم. هر چند با هیچ زبان و هیچ منطقی این سپاسگزاری به عمل نمیآید. چون ما در قعر جهنم و در قعر خودخواهیهای خودمان و در بیماری خودمان آلوده بودیم. چه بسا اگر ما سالم بودیم هیچ یک از ما اینجا نبودیم. انسان وقتیکه حال خوش بچهها را میبیند حال خودش خوب میشود. از آقا کاظم که از بچههای شورای OT سه استان شمالی و استان سمنان و دامغان که زحمت زیادی میکشند و من هم در رکاب ایشان هستم، تشکر ویژه میکنم. دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت نام دارد. در طول سال ما 52 دستور جلسه داریم که همه با زیرکی خاصی کنار هم چیده شده است. بطور مثال همین ظرفیت و مسئولیت، در روال عادی باید مسئولیت و ظرفیت عنوان شود ولی ظرفیت و مسئولیت بیان شده است. حالا این یعنی چه؟ یعنی خداوندا ! ظرفیت کاری را که میخواهی به من بدهی؛ ثروتی که میخواهی به من بدهی؛ سلامتی که میخواهی به من بدهی اول آن ظرفیت را به من بده! چون اگر من آن ظرفیت را نداشته باشم، آن جایگاه را خراب میکنم، شکی در آن نیست. خدمت کردن و مسئولیت گرفتن در کنگره به نوعی وظیفه ما هست. ما که در قعر تاریکیها بودیم و به کمک تعالیم کنگره از آن تاریکیها عبور کردیم. قدیمها میگفتند: هر چیزی یک زکاتی دارد.زکات علم این هست که مثل راهنماها که درسها را آموزش گرفتند بیایند زکات این علم را، برای رهجویان و سفر اولیهای عزیز پرداخت کنند. زکات مسئولیت ما در کنگره نیز یک نوع زکاتی هست که ما آن را پرداخت میکنیم. من نباید فراموش کنم که چهار سال پیش کجا بودم. اکثر ما چهار سال پیش این موقع پای بساط نشسته بودیم و حرفهای بیارزشی میزدیم.
قبله گم کردن جایی هست که مسئولیت را به من بدهند ولی من ظرفیتش را نداشته باشم، قبلهام را گم میکنم یعنی نمیدانم که چه کاری انجام میدهم. امیدوارم که همه ما، قبله خود را گم نکنیم و بعد از این آموزشها بتوانیم تعالیم را در زندگی خود کاربردی کنیم. از همه مهمتر اینکه نق نزنیم. من اگر در صراط مستقیم باشم، هرگز نق نمیزنم. جناب مهندس میفرمایند: نود درصد افرادی که نق میزنند سفرشان را خراب میکنند. امیدوارم که هیچ یک از ما به آن راه کشیده نشویم. مسئولیتی که به ما سپرده میشود با جان و دل انجام دهیم حتی اگر در قبالش چیزی دریافت نکنیم. هیچیک از ما مثل ایجنت، راهنما، مرزبانها و غیره بابت کاری که انجام میدهیم وجهی را دریافت نمیکنیم، و این برای حال خوش خودمان است و انشاالله تداوم داشته باشد. امیدوارم همه ما در کنار هم خدمتگزاران خوبی باشیم و از حال خوش همدیگر استفاده کنیم. ممنونم از اینکه با سکوت خودتان به حرفهای من گوش کردید.
نگارش متن: مسافر فرامرز لژیون یکم
تهیه و تنظیم: راهنما مسافر امین رفیعی
- تعداد بازدید از این مطلب :
134