جلسه دوم از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صادق قم، با استادی مسافر محمد مهدی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حسن، با دستور جلسه "ظرفیت، مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)" یکشنبه 26 فروردین ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
از ایجنت محترم و گروه عزیز مرزبانی تشکر میکنم، از همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر میکنم و دستشان را میبوسم، از آقا علیرضا راهنمای گرانقدر تشکر میکنم که بنده را لایق دانستند و استادی جلسه را به من واگذار کردند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم.
به نظر من مهمترین مسئلهای که ما باید هم در کنگره و هم در زندگی آنها ارتقاء بدهیم مسئله ظرفیت است و هرچقدر ما ظرفیت خودمان را بالا ببریم و روی آن کارکنیم بازهم کم است، یک استخر را در نظر بگیرید هرچقدر که بزرگتر باشد آب بیشتری در آنجا میگیرد، پس ماهم باید ظرفیت خودمان را بالا ببریم و بهاندازه آن ظرفیتی که داریم مسئولیت قبول کنیم، شما نمیتوانید به استخری که ۲۰۰۰ لیتر گنجایش دارد ۵۰۰۰ لیتر آب بریزید، قطعاً این استخر تخریب خواهد شد و آثار زیانباری را به وجود میآورد.
ما چگونه میتوانیم ظرفیت خودمان را بالا ببریم؟ با دانش و آگاهی و تفکر، با جهانبینی و آنهم به روش DST و آرامآرام، من نمیتوانم یکروزه راهنما شوم، یکروزه در جایگاه نگهبانی بنشینم، یکروزه ایجنت شوم، باید با مسئولیتهای کم، مهم نیست که این مسئولیت چه چیزی باشد، مهم این است که من آن مسئولیت را به نحو احسنت انجام دهم، حالا میخواهد این مسئولیت دبیری لژیون باشد، میخواهد دبیری جلسه کارگاهی باشد و یا خدمت در آبدارخانه و...
ما وقتی قبله خودمان را گم کردیم که وارد دنیای اعتیاد شدیم، آنجایی که نباید حضور پیدا میکردیم بودیم، آنجا که باید بودیم حضور نداشتیم، به خواستههای معقولمان گفتیم خیر و به خواستههای نامعقولمان گفتیم آری، باکسانی که نباید وارد معاشرت میشدیم، شدیم و باکسانی که باید معاشرت میکردیم قطع رابطه کردیم و... قبله خودمان را گم کردیم که سر از ناکجا درآوردیم و از راه راست خارج شدیم.
من مثال هارا از کنگره میزنم که برای همه قابلدرک باشد، برای مثال از استخر رفتن همیشه نق میزنم و مثلاً ۳۰ هزار تومان پول پرداخت میکنم و یکبار میگویم استخر کثیف بود، یکبار میگویم آب سرد بود، یکبار میگویم آب زیادی گرم بود و... همیشه این مسائل در کنگره هست و ما نباید نق بزنیم و داخل پرانتز بیان کنم اینکه راهنما برجک رهجویی را میزند ازنظر من برجک یعنی زشتی و بدی، اینکه راهنما این کار را میکند در حال نشان دادن بدی و زشتی رهجو به او است و من خودم زیاد برجک میخوردم و از این برجک خوردن مسئله مثبتش را دریافت میکردم.
ما باید از حاشیهها دوریکنیم، در حرمتها هم خوانده میشود که مثلاً نباید از مسائل سیاسی سخن بگوییم، خب قطعاً مسائل سیاسی یک کشور برای هیچکس بیاهمیت نیست و آقای مهندس هم از این مسئله مستثنی نیستند، اما من تابهحال ندیدم ایشان در CD هایشان از اینجور مسائل صحبت کنند، به نظرم ۳ چیز که باعث شده کنگره پابرجا بماند این است که اول اینکه از مسائل سیاسی دوری میکند، دوم اینکه خدمتها درراه خدا هست و بی چشمداشت است، سوم اینکه کنگره از خود اعضا مسائل مالی را تأمین میکند و وابسطه نیست.
در آخر با شعری از جناب فردوسی صحبتم را خاتمه میدهم:
ز روز گذر کردن اندیشه کن، پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار خلق، ره رستگاری همین است و بس
نظافت شعبه توسط خدمتگزاران روز یکشنبه :
عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر
تایپ و ارسال خبر: مسافر امیرحسین لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
160