چهارمین جلسه از دور پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ شعبه چالوس با استادی مسافر پژمان، نگهبانی موقت مسافر جواد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " وادی اول و تأثیر آن روی من " سهشنبه مورخ چهاردهم فروردین ماه 1403 رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان پژمان هستم مسافر، خیلی خوشحال هستم که در اولین جلسه بعد از عید نوروز در خدمت شما در این جایگاه هستم تا بتوانم خدمت کنم.
در ابتدا وظیفه خود میدانم که سال جدید باستانی را خدمت شما عزیزان تبریک عرض نمایم، انشاالله سالی پر از برکت، روزی و آرامش را در پیش داشته باشید و هر چیزی که میخواهید را خداوند نصیب شما کند، در ادامه شبهای قدر را به همه شما تسلیت عرض مینمایم و امیدوارم بیشترین بهره را از این شبها ببرید.
دستور جلسه راجع به وادی اول میباشد، جناب مهندس میفرمایند: با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر هر آنچه هست روبه زوال میرود، در ابتدای این وادی آقای مهندس میفرمایند که مسئله القاء، احیا و تحرک وجود دارد، القاء به زبان ساده یعنی وقتی وارد کنگره یا وارد جمعی میشویم به ما روحیه میدهند، مثلاً شما با این متد به نتیجه میرسید و شما با یک روحیه خوب به مسیر ادامه میدهید، نقطه مقابل هم این است یک روز میآیید وارد میشوید و یک نفر آیه نحس میخواند که شما به نتیجه نمیرسید فقط وقت خودت را به هدر میدهی و من کسانی را میشناختم که به نتیجه نرسیدند، دقیقاً این امر در کنگره اتفاق میافتد و همه ما شاهد آن بودیم که دقیقاً همان مسئله القا میباشد.
برداشت من از وادی اول این است که ما چه برداشت و چه تفکری راجع خودمان داریم، ما در طول سفر اول خودمان را کجای قضیه میبینیم، اگر اعتیاد داریم مشکلمان را در کجای کار میبینیم، همه ما در اعتیاد به بنبست رسیدیم و آن لحظه که تصمیم گرفتیم به کدام سمت برویم همان تفکری بود که آن لحظه راجع اعتیادمان داشتیم، اگر فکر میکردیم مشکل جسمی داشتیم میرفتیم سراغ کمپ و سمزدایی، چون صورتمسئله اعتیاد را نمیدانستیم و نمیدانستیم مشکل ما کجای کار است.
جناب مهندس خیلی زیبا صورتمسئله اعتیاد را برای همه ما بهدرستی تعریف کردند، که درنهایت باعث ورود ما به کنگره شدند تا به روش صحیح به درمان قطعی برسیم، درمانی که ماندگار است، درمانی که میتوان به دیگران کمک کرد.
این رهایی و درمان نیاز به تفکر صحیح دارد که وارد سفر دوم شویم، در سفر دوم هم این مسئله نیز صادق است، مثلاً یکی رهایی میگیرد به درمان میرسد و فکر میکند حسابش با کنگره صافشده است و نیاز به خدمت در کنگره ندارد و میرود دنبال زندگی خودش، اما دیگری با توجه به جهانبینی که دارد بر خودش واجب میداند که بیاید این حال خوشی که دارد را با دیگران به اشتراک بگذارد و خدمت کند، که باعث مضاعف شدن حال خوش خودش میشود و به دیگران هم کمک میکند تا به رهایی و این حال خوش برسند، ممنونم که با سکوتتان به حرفهای من گوش دادید.
عکاس:مسافر رحیم
تایپ:مسافر بهنام
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر رحیم
مسافران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
203