English Version
English

عشق یعنی ساختن

عشق یعنی ساختن

دهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی طارم با استادی مسافر عسگر، نگهبانی مسافر زکریا و دبیری مسافر صدرالدین با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من "پنج‌شنبه 24 اسفند 1402 راس ساعت 16 آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان عسگر هستم یک مسافر، از نگهبان و دبیر محترم سپاسگزارم اجازه دادن در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش ببینم. صحبت کردن از عشق‌ و محبت آسان نیست و ما سیزده وادی،  آبادی،  را طی می‌کنیم سی دی هایش را روی خود کاربردی می‌کنیم  تا به این وادی برسیم. آنچه باور است محبت است یعنی آن  اعتقاد و  باوری که در ذهنت است اگر همراه با عشق و محبت باشد ارزشمند است در غیراینصورت  آن علم و دانش و اطلاعات بدون عشق ظروف تهی است و ضدارزش استفاده از مواد مخدر اجازه نمی‌دهد محبت و عشق در وجود ما متجلی شود و آن محبت در دوران مصرف، عشق خاص است که به فرزند، همسرم  و به اطرافیان خود داشتم اما محبت مدنظر کنگره عشق عام است.

یک مسافر با ورودش به کنگره ۶۰ در یک سال به‌ واسطه خوردن شربت اوتی جسمش درمان می‌شود و روانش هم به‌ واسطه آموزش جهان‌بینی درمان می‌شود. درمانی که در من صورت گرفت در سفر اولم در رابطه با قطع مصرف مواد بود، جهان‌بینی در رابطه با قطع مواد بود و اگر از من می‌پرسیدند که محبت چیست؟ حرفی برای گفتن نداشتم. به من گفتند که در سفر دوم بیا در کنگره خدمت کن تا جهان‌بینی‌ات رشد کند، من با خودم گفتم که جهان‌بینی همین‌ که مواد نکشیم دیگر کافی است. در ادامه با آموزش‌های کنگره فهمیدم که جهان‌بینی طرز نگرش من است نسبت به دنیای پیرامون خودم، اینکه به کسی آسیب نزنیم کافی نیست. در وادی چهاردهم از محبت گفتند و من با خودم گفتم که من نسبت به خانواده‌ام، پدرم و مادرم و فرزندم محبت دارم و این محبت همیشگی است.
اساس هستی برمبنای عشق است، درختی که می کاریم اکسیژن و سایه آن محبت است ، حال انسان که اشرف مخلوقات است باید محبتش هم والاتر باشد. محبت در گرو آموزش هایی است که در کنگره  فراگرفته ایم. مرکز تمام هستی عشق است و انسان هم یک مرکز دارد به نام قلب  که جایگاه عشق است .
در خطابه دوم صحبت از امواج است که من چه زمانی می‌توانم امواج را دریافت کنم؟ وقتی‌که با آن‌هم فرکانس باشم. گیرنده من قبل از کنگره چه بوده است؟ غیر از تاریکی و ضد ارزش‌ها بوده است! که همان را هم دریافت می‌کردم، کنگره ۶۰ گیرنده مرا تغییر داد و سطحی را به من داد که بتوانم امواجی را که عقل فرمان می‌دهد را دریافت کنم و به همین دلیل بود که توانستم این وادی را درک کنم. تنها کلیدی که در این وادی به آن دست پیدا کردم این بود که برای دریافت عشق باید دستانم را خالی کنم، خالی از ضد ارزش‌ها، کینه، قضاوت و... که بسیار سخت است و با درد همراه می‌باشد، اما درد لذت بخشی است چون عشق چیزی جز درد نیست. اگر توجه کنید خدمتگزاران کنگره مشکلات زندگی خود رادارند اما این وجود عشق است که در این مسیر قدم می‌گذارند پس اگر می‌خواهید به درمان واقعی و حال خوش برسید در ابتدا باید خودتان را پیدا کنید و انسان نمی‌تواند خودش را پیدا کند مگر اینکه خودش را در مقابل خویش قرار بدهد. چهارده وادی را گذراندیم و تک‌تک این‌ها ما را به عشق نزدیک کرده است و درنهایت عشق، یعنی گذشتن از خویش و خویشتن، عشق یعنی، سوختن و نه خاکستر شدن بلکه برای ساخته‌شدن، باید سعی کنم سوخته شوم نه برای نابودی بلکه برای این‌که از آن خاکستر انسانی ساخته شود که بتواند برای خودش مفید باشد. از همه شما سپاسگزارم.

 

مرزبان کشیک همسفران: همسفر پریسا
مرزبان کشیک مسافران: مسافر رسول
خدمتگزاران سایت نمایندگی طارم
تایپ و ویراستار: مسافر فرزاد لژِیون یکم
عکس : مسافر امین
ارسال: مسافر کامران لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .