English Version
English

زندگی صحنه‌ یکتای هنرمندی ماست

زندگی صحنه‌ یکتای هنرمندی ماست

جلسه چهارم از دور‌ه اول سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی هاتف به استادی راهنما همسفر رعنا، نگهبانی راهنما همسفر عفت و دبیری راهنما همسفر محمد مهدی با دستور جلسه «هفته همسفر» روز پنجشنبه ۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

هفته همسفر را در رأس خدمت بانوی صبور، مهربان و دلسوز کنگره ۶۰ خانم آنی بزرگ تبریک می‌گویم و تبریک ویژه خدمت همسفران جناب مهندس؛ استاد امین، خانم آنی کماندار، خانم شانی و تبریک بسیار ویژه خدمت همسفران محترم نمایندگی هاتف چه همسفران خانم، چه همسفران آقا و چه همسفران کوچک این شعبه و یک تبریک خیلی ویژه هم خدمت مسافران محترم بابت چنین گوهرهای گران‌بهایی که دارند.

دستور جلسه امروز که یک بخش آن اختصاص دارد به نقش همسفر در درمان اعتیاد و خانواده و بخش دوم که به جشن همسفر اختصاص دارد. نام‌گذاری همسفر و جشن همسفر حاکی از نقش مؤثر و مهم یک همسفر درروند درمان و بهبود یک مسافر در کنگره ۶۰ را دارد. وقتی فردی ازنظر فیزیولوژی به تعادل و سلامتی می‌رسد، اعضای خانواده نیز می‌توانند با آموزش‌ها خیلی راحت او را درک کنند و اینجا یک اتحاد و انسجام خوبی بین آن‌ها درروند درمان و زندگی ایجاد می‌شود.

مسافری که جسم، روان و اندیشه‌اش در اثر سال‌ها درگیری با اعتیاد دچار تخریب‌شده است قطعاً همسفر یا خانواده‌ای نیز داشته است که از این تخریب‌ها مصون نمانده است؛ همسفری که اگر آسیب‌هایش بیشتر از مسافرش نباشد کمتر هم نیست و چه‌بسا به‌واسطه همین تخریب‌ها است که روابط بین آن‌ها و زندگی‌شان تلخ‌تر و تاریک‌تر شده است.

واژه همسفر به‌عنوان همراه در سفر است که این سفر می‌تواند سفر زندگی باشد یا سفر و مسافرت با یک همراه باشد و یا در کنگره همراه سفر در درمان و بهبودی باشد؛ به‌هرحال هرکدام از این نقش‌ها را بخواهیم در نظر بگیریم فرقی نمی‌کند، صبوری و درایت یک همسفر را به‌عنوان یک همراه به ما نشان می‌دهد که چقدر هم ارزشمند است؛ اما نقش همسفر در درمان اعتیاد، همسفری که سابقه اعتیاد ندارد و در رویارویی با اعتیاد مسافرش تمام توان و تلاشش را به کار می‌گیرد که مسافرش را از چنگال اهریمن اعتیاد نجات بدهد. همسفری که در همه حال درصدد کمک به مسافرش است؛ هدفش رهایی و خلاصی مسافر است؛ اما راه رسیدن به این را نمی‌شناسد. به خاطر همین بیراهه‌های زیادی را می‌رود و ناامید، افسرده، گله‌مند و شاکی از تقدیرش می‌شود و باید با تخریب بیشتر و بیشتر خودش و مسافرش مواجه شود. مطمئناً به این خاطر است که کنگره وجود یک همسفر را در کنار مسافر هم برای آموزش، هم درمان، هم آرامش و همراه بودن با مسافر الزامی می‌داند و تأکید زیادی بر آن دارد.

همسفر یاد می‌گیرد دیگر مقابل مسافرش قرار نگیرد، چون با آموزش‌ها متوجه می‌شود که خودش هم مشکلات زیادی دارد، تاریکی‌ها و حس‌های منفی زیادی دارد که اگر از آن‌ها عبور کند اتفاقات خیلی جالبی برایش رخ می‌دهد. همسفری که با کوله باری از ترس، ناامیدی، حقارت، پریشانی و با دنیایی از سؤال‌ها و چراها وارد کنگره می‌شود و دنبال پاسخی برای سؤال‌هایش است و خودش را قربانی می‌داند و مدام به خودش می‌گوید من استحقاق این زندگی تاریک و سخت را نداشتم و حق من نبوده است که کنار یک مصرف‌کننده باشم؛ اما به‌محض ورودش به کنگره وقتی مشاوره می‌شود در وهله اول می‌تواند پاسخ تمامی سؤالاتش را در پذیرش صورت‌مسئله اعتیاد پیدا کند. سعی می‌کند قبول کند و ادامه بدهد. در مسیری که قرار می‌گیرد متوجه نیروهای الهی در قالب راهنما و دوستان بامحبت می‌شود که در طول مسیر به او کمک می‌کنند تا بر ترس و ناامیدی‌اش غلبه کند و با شجاعت، گام‌های استواری را بردارد.

در مسیری که دانایی، تعادل و حال خوش را می‌تواند برایش به ارمغان داشته باشد و درواقع اینجا است که همسفر تبدیل به کوک ساز مسافرش می‌شود. این هم با عشق و محبت، صدایی زیبا و دل‌نواز را تولید می‌کند و دیگر ناهماهنگ و ساز مخالف نیست، چون یاد گرفته است که صبر کند، ببیند و سکوت کند تا مسافرش در کمال آرامش بتواند راه درمان را ادامه بدهد.

من همسفر یاد می‌گیرم که گوهر وجودی و عشقم را که سالیان سال است زیر خروارها غم و غصه مدفون کرده‌ام و درواقع گم‌کرده‌ام را پیدا کنم؛ چراکه به‌واسطه همین گوهر درونی است که توانستم سالیان سال پایداری کنم، پس مهم است که اول بیایم خودم را پیدا کنم و روی تاریکی‌های وجودی خودم کار کنم تا از آن‌ها رها شوم و دست مسافرم را بگیرم و شاهد رهایی او باشم. به این خاطر است که کنگره همسفر و مسافر را از روبرو شدن باهم خارج می‌کند و کنار هم قرار می‌دهد.

بارها به‌کرات در کنگره شنیده‌ایم همسفر بال پروازی است برای مسافر؛ یعنی چه؟ یعنی همسفر صبور باش، تحمل و توکل کن تا در زمان مناسب با کلام مناسب بتوانی رفتارهای سنجیده‌ای از خودت نشان دهی. اگر دقت کنید همه ما در طول زندگی نقش‌های خیلی زیبایی را ایفا کرده‌ایم؛ نقش مادری، فرزندی، همسری، شاگردی، استادی، خواهری، برادری و در کنگره نقش همسفری. مهم است که بتوانیم نقش‌هایمان را به‌خوبی ایفا کنیم که لازمه‌اش آموزش، تجربه، تفکر و درواقع مهارت است و مطمئناً می‌دانیم که نقش‌های حساس و درواقع سخت و مهم را به هرکسی نمی‌دهند مگر این‌که آن مهارت کافی داشته باشد، پس اینجا به‌عنوان یک همسفر باید به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که توانستیم نقش به این سختی را در دوران تاریکی اعتیاد به این خوبی ایفا کنیم. چه‌بسا به‌واسطه همین نقش زیبایی که ایفا کردیم درواقع اذن ورود به کنگره برای تک‌تک ما صادرشده است، چون برای دریافت هر چیز خوبی باید بهایش را پرداخت کنیم و بهای حضور ما در کنگره گذر از دوران تاریک اعتیاد بوده است.

سفری که ما به‌عنوان همسفر در آن معرفی می‌شویم یک سفر معنوی است، سفری از کفر به ایمان، از قهر به مهر، از تاریکی به روشنایی، از نادانی به دانایی و درنهایت از نفرت به‌طرف عشق، پس چقدر خوب است که من همسفر صبور باشم و در صبر خود بی‌صبری نکنم. بدانم که هرچه آگاهانه‌تر حرکت کنم آموزش‌ها را خیلی بهتر درک می‌کنم و مطمئناً از سفر و زندگی‌ام به‌مراتب بیشتر لذت خواهم برد.

نکته خیلی جالبی که من چند روز پیش از صحبت‌های خانم آنی بزرگ خواندم و خیلی برایم جالب بود (به‌هرحال پیشکسوتان خیلی بهتر در جریان شکل‌گیری روند کنگره ۶۰ هستند)؛ ایشان خیلی زیبا در مورد بخش همسفران صحبت می‌کردند، این‌که در اوایل کنگره ۶۰ همسفران به‌راحتی وارد کنگره نمی‌شدند و اگر هم می‌آمدند حال خیلی مساعدی نداشتند. ازنظر روحی و روانی فوق‌العاده در هم بودند و امید نداشتند. اگر هم به کنگره می‌آمدند به‌زور و اجبار مسافر بود و سختی زیادی را تحمل می‌کردند تا به کنگره ۶۰ بیایند. درواقع هیچ رابطه و احساسی بین همسفر و مسافر برقرار نبود و مدام در حال جنگ، دعوا و نزاع بودند و درواقع کلمه‌ای به‌عنوان محبت بین آن‌ها معنا نداشت. آرام‌آرام همسفران آمدند و ماندگار شدند و آموزش‌ها را که دریافت کردند تازه متوجه شدند که کنگره چیزهایی را برای آن‌ها دارد که قطعاً به دردشان می‌خورد. درنهایت بخش همسفرانی که امروز می‌بینیم آن‌قدر قدرتمند دارد عمل می‌کند و از هر لحاظ مستقل است، قطعاً تلاش و کوشش چنین عزیزانی چون خانم آنی بزرگ و سایر پیشکسوتان است.

مجدداً خدمت تمامی همسفران عزیز تبریک می‌گویم. ان‌شاءالله که این جشن یک تلنگری باشد برای تمامی عزیزانی که همین‌جوری می‌آیند و می‌روند و درواقع یک‌جورهایی می‌خواهند رفع تکلیف کنند. ان‌شاءالله که همسفران بیایند و برای خودشان سفر کنند و سعی کنند حال خودشان را خوب کنند و برای خودشان ارزش و احترام کافی قائل شوند. آخر مطلب را من با دو بیت شعر تمام می‌کنم:

زندگی صحنه‌ یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به‌جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

ان‌شاءالله که ما بتوانیم نغمه‌های زیبا و دل‌انگیزی را همراه با مهر، محبت، عشق، مودت، خدمت، شکرگزاری و قدرشناسی از خالق و مخلوق به یادگار ماندگار کنیم. 

مرزبانان کشیک: همسفر عزت و مسافر حمید
تایپ: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
ویراستار: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
عکس و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
همسفران نمایندگی هاتف

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .