English Version
English

این جشن بهانه‌ای است برای مسافرانی که همسفر ندارند

این جشن بهانه‌ای است برای مسافرانی که همسفر ندارند

سومین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی راهنمای تازه‌واردین همسفر سمانه و دبیری راهنمای تازه‌واردین همسفر زینب با دستور جلسه «هفته همسفر» در روز پنج‌شنبه 21 دی‌ماه ۱۴۰۲ ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا از بانی این ساختار عظیم، آقای مهندس تشکر کنم و تبریک ویژه خدمت خانم آنی بزرگ دارم که اولین قدم همسفر بودن و همسفر ماندن را از ایشان آموختم. به خانم آنی کماندار، خانم شانی، آقای امین تبریک عرض می‌کنم؛ همچنین به تمام همسفران کنگره ۶۰ در سراسر کشور تبریک می‌گویم.

ما در کنگره چهار جشن اصلی داریم که در چهارفصل سال برگزار می‌شوند: جشن راهنما، جشن ایجنت و مرزبان، جشن دیده‌بان و جشن همسفر. ابتدا می‌خواهیم مفهوم همسفر را بدانیم که همسفر به چه کسی می‌گویند؟ همسفر یعنی یار و همراه؛ یعنی شخصی در یک مسیری یا سفری، شخص دیگری را همراهی می‌کند. در کنگره ۶۰ به کسی همسفر می‌گویند که سابقه اعتیاد نداشته باشد و برای تعالی اهداف کنگره تلاش می‌کند؛ این همسفر می‌تواند پدر، مادر، خواهر، برادر و یا همسر باشد.

وقتی مسافری در کنگره حضور پیدا می‌کند، همراهی همسفر با او باعث می‌شود که خیلی محکم‌تر و قوی‌تر قدم بردارد؛ درواقع وجود همسفر برای مسافر قوت قلبی است و انگیزه مسافر را در مسیر درمان بیشتر می‌کند. فردی را در نظر بگیرید که در یک روز تابستانی با یک اتومبیل که سرحال نیست قصد سفر دارد، در طول این مسیر سیستم خنک‌کننده ماشین به آن فرد کمک می‌کند که در مسیر سختی و گرما را کمتر احساس کند، اگر این کولر نباشد آن فرد به مقصد می‌رسد، ولی با عرق ریختن زیاد و سختی فراوان. همسفر هم همین‌طور است؛ اگر همراه مسافر نباشد، مسافر درمان می‌شود، ولی با سختی زیاد ولی اگر مسافر با همسفر باشد، مسیر و سفر برای او سهل و آسان می‌شود.

اولین موردی که یک همسفر باید در کنگره بیاموزد این است که بپذیرد مسافرش بیمار است و باید همراه مسافرش حرکت کند و آموزش بگیرد. همسفر وقتی شروع به آموزش گرفتن می‌کند کمتر غر می‌زند و می‌آموزد که باید مسافرش را رها کند تا به درمان و رهایی برسد و این رها کردن به این معنا نیست که هیچ محبتی نداشته باشد، رها کردن یعنی این‌که به خودش فرصت آموزش بدهد تا بتواند به مسافر خود کمک کند و به مسافر هم فرصت بدهد که بتواند خودش را پیدا کند و درمان شود. همسفر می‌آموزد که از مقابل مسافر کنار برود و در کنار او قرار بگیرد. ما مسافران و همسفران زیادی را در کنگره داشتیم که وقتی باهم حرکت کردند و آموزش گرفتند، آرامش به زندگی آن‌ها برگشت، آرامشی که آرزوی خیلی از افراد در بیرون از کنگره است، آرامشی که حتی آرزوی همه ما قبل از کنگره بود، آن زمان که هرروز دعا می‌کردیم و از خدا می‌خواستیم که آرامش را به زندگی ما برگرداند.

به قول دیده‌بان محترم آقای کامران: «مسافری که با همسفرش وارد کنگره می‌شود، خیلی سفر خوبی دارد و در مسیر خود خیلی محکم حرکت می‌کنند، آن تنش‌ها و تشنج‌هایی که در زندگی به وجود آمده بود کمتر می‌شود. وقتی مسافر و همسفر با هم حرکت کنند و آموزش بگیرند، خیلی خوب یکدیگر را درک می‌کنند، حرف یکدیگر را متوجه می‌شوند و کلامشان با هم یکی می‌شود.» همان‌طور که آقای مهندس هم فرمودند: «کاری که ما توانستیم در کنگره انجام بدهیم این بود که مصرف‌کننده را با اعضای خانواده‌اش هم‌زبان کردیم.»

آقای مهندس در «سی‌دی جشن همسفر» برای درمان اعتیاد مسافران از یک مثلث صحبت می‌کنند که یک ضلع آن مسافر، ضلع دیگر آن همسفر و قاعده آن اعتیاد است. مسافر از دیدگاه خودش به موضوع اعتیاد نگاه می‌کند که برای مصرف‌کنندگان یک معضل و طی کردن هفت‌خان است. همسفر هم از دید خودش به اعتیاد نگاه می‌کند و می‌گوید: مسافر من می‌تواند با یک جو اراده اعتیاد خود را کنار بگذارد و به مسافر خود می‌گوید یا من را باید انتخاب کنی یا اعتیاد را، چون آموزش ندیده است و آگاه نیست؛ برای همین است که می‌گوییم مسافران سعی کنند همسفران خود را به کنگره بیاورند. ان‌شاءالله این جشن بهانه‌ای باشد برای مسافرانی که همسفر ندارند و همسفر خود را در این مسیر با خود همراه کنند، چون کنگره ۶۰ مکانی امن برای خانواده‌هاست تا بتوانند آموزش بگیرند.

من با مسافرم سختی‌ها و تاریکی‌های زیادی را تجربه کردم؛ استرس‌ها، دل‌نگرانی‌ها، بی‌خوابی‌ها، گریه و زاری‌ها. همیشه سعی می‌کردم او را کنترل کنم و وادار کنم که قبول کند مصرف‌کننده است. این تاریکی‌ها در زندگی من پنج سال طول کشید و چون در مورد بیماری اعتیاد آگاهی نداشتم برای خودم، فرزندم و همسرم تخریب‌های زیادی را به وجود آوردم. درنتیجه به یک فرد افسرده و گوشه‌گیر و نامتعادلی تبدیل‌شدم. فکر می‌کردم اگر مسافرم را کنترل کنم به فکر ترک یا درمان می‌افتد و این‌گونه زندگی‌ام را حفظ کرده‌ام. خدا را شکر می‌کنم که مسیر کنگره برای من و مسافرم هموار شد. امروز با تمام وجودم به مسافرم افتخار می‌کنم و از او سپاسگزارم که به من اجازه داد در کنگره حضور پیدا کنم و به حال خوش برسم.

در این جشن مسافران از همسفران خود قدردانی کنند و با عشق این کار را انجام دهند و از سال‌ها رنجی که همسفر کشیده است به‌نوعی جبران خسارت کنند؛ همچنین امروز از همسفران کوچکی که همیشه در سختی‌ها شاهد رنج‌ها و دردهای ما بوده‌اند و ما را در این مسیر همراهی می‌کنند قدردانی می‌کنیم. من از همین‌جا دست تک‌تک شما همسفران را به خاطر تمام بودن‌ها، گذشت‌ها و تمام عشقی که در این راه نثار کرده‌اید می‌بوسم.

مرزبان کشیک: همسفر سمیه
عکاس: مرزبان خبری، همسفر مرضیه
تایپ: راهنما همسفر زهرا
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه‌واردین، همسفر سمانه
همسفران نمایندگی گوجان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .