من قبل از کنگره، برای ترک یک مصرفکننده راهی به جز کمپِ ترک اعتیاد نمیشناختم، کمپی که درمان شناختهشدهای هم نداشت و معلوم نبود که موفق باشند یا نه، مصرفکنندهها با ورود به کمپ در کنار مواد مصرفی خود با مواد دیگر و قرص هم آشنا میشدند، در آنجا به علت دوری از خانواده، تنهایی و تحمل دردهایی که میکشیدند نیاز به روانشناس و داروی آرامبخش هم پیدا میکردند که شاید زمان کوتاهی آنها را آرام میکرد اما نبودِ شیوه صحیح باعث میشد که تعادل لازم را نداشته و دوباره به سمت اعتیاد برگردند.
من در دورانی بهسر میبردم که ۲۰سال از فقدان مادرم میگذشت و حال ۱ماه بود که دیگر وجودِ پرمهر پدرم را هم نداشتم، کارم شده بود گریه و حرف زدن با خدای خودم، میگفتم خداوندا گوهرهای زندگیم را از دست دادهام، اکنون چگونه با یک فرد مصرفکننده زندگی کنم در حالیکه فرزندی هم ندارم که دلم را به او خوش کنم؟ دیگر خواستهای جز مرگ از خدای خود نداشتم، گریههایم از داغ پدر و تنهایی خودم بود که دیگر پشتیبانی نداشتم.
مسافرم مردِ مهربان و دلسوزی بود اما وقتی به دامِِ غول بیشاخودُمِ اعتیاد افتاد دیگر تعادلی نداشت که بتواند مرا درک و همراهی کند و حال من در این دنیا غیر از او کسی را ندارم.
بعد از فوت پدرم حدود ۲۵شبانهروز خواب به چشمانم نیامد و دیگر داشتم از پا درمیآمدم، در این مدت فقط با خدای خود و سنگ سردی که پدرم را در خود جای داده بود حرف میزدم.

درست یکهفته مانده به چهلم پدرم یعنی تاریخ ۱۴٠۲/٠۶/٠۲ بود که همسرم به من گفت: معجزهای به نام کنگره۶۰ را پیدا کردهام و میخواهم برای درمان اقدام کنم، شما هم باید به عنوان همسفر در کنارم باشی. آمدنم با ناامیدی بود ولی وقتی پا در این مکان مقدس گذاشتم و حس و حال مسافران و همسفران را دیدم، فهمیدم خدا صدایم را شنیده و راه کنگره۶٠ را برایم باز کرده که البته باید با صبوری و رعایت قوانین آن، قدم در این راه بگذارم.
انرژی و آموزشهای خوب راهنمای عزیزم، خانم راضیه، قدمهای مرا محکمتر کرد، هرچند من به عنوان همسفر به اینجا آمدم اما در سفر زندگی خود، مسافری هستم برای شناخت غمها، مشکلات، چالشهای زندگی و یافتن راهی برای حل آنها و در نهایت رسیدن به آرامش.
خداوندا مرا در این مسیر محکم بدار تا بتوانم در بهترین راه حرکت کنم و از مهر پدری آقای مهندس دژاکام، به جای پدر نداشته خود بهره ببرم.
کنگره۶٠ یعنی رسیدن به آرامش، رسیدن به جهان خود و در نهایت رسیدن به خدای خود. در اینجا فرد مصرفکننده بعد از طی حداقل ۱٠ماه با کمکِ راهنمای خود که تمام تجربهاش را در اختیار او میگذارد با روشDST و دارویOT که جایگزین مواد مصرفی او است، رها میشود.
من هر بار با خواندن دعای کنگره که میگوید: تاریکیها را تجربه کردهایم ما را با روشناییها آشنا گردان، به آرامش میرسم.
کارگاه آموزشی، لژیونها، آموزشها، ورزش در کنگره و ... همه راهی برای به ساحل رساندن انسانهای در حال غرق میباشند.
زنده باد مهندس دژاکام
نویسنده: همسفر فروزنده لژیون راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
تایپ: همسفر مهدیه لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر افضل لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
495