گزارش عملکرد لژیون یکم در روز پنجشنبه سیام شهریورماه ۱۴۰۲ با استادی راهنما همسفر فاطمه و دستور جلسه «سیدی ارتباط»
ابتدا تعدادی از رهجویان در رابطه با دستور جلسه به مشارکت پرداختند و در آخر راهنما همسفر فاطمه مطالب را جمعبندی نمود.
همسفر زهره
همه ما معنی ارتباط را میدانیم و به این معناست که احساس، فکر و رفتارهایمان را از طریق ارتباط منتقل میکنیم.
ارتباط انواع مختلف دارد؛ ارتباط با آفریننده خود، ارتباط با جهان هستی و ارتباط با انسانها. ما نمیتوانیم بدون ارتباط برقرار کردن هیچ پیشرفتی در زندگی، کار و حرفه خود داشته باشیم پس ارتباط یک مقوله بسیار مهم برای ادامه زندگی انسانها است. ارتباط به دلایل مختلفی مثل تربیت، آموزش، کار و درآمد، روابط خانوادگی، ازدواج و... برقرار میشود و روشهای ارتباط برقرار کردن، پرخاشگرانه، منفعلانه، فعال یا جرئتمندانه است.
اولین نوع ارتباط، ارتباط انسان با انسان است که نقش مهمی در زندگی ما ایفا میکند و لازمه موفقیت در هر شغل ارتباط است، همینطور داشتن ارتباط مؤثر در کارهای گروهی خیلی مهم است. قرار داشتن در هر جمعی برای ما آموزش به همراه دارد که این میتواند جمعهای کنگرهای یا جمعهای غیرکنگرهای باشد زیرا سلامت روحی و روانی یک فرد یا یک جامعه به این ارتباط بستگی دارد.
در برقراری هر ارتباط ابتدا باید بسیار هوشیار و با تفکر عمل کنیم، اگر در برقرار کردن ارتباط بدون تفکر عمل کنیم آسیبهای جبرانناپذیری خواهیم دید که با زلزله ۸ریشتری برابری میکند.
یک انسان در حالت طبیعی باید به همنوعان خود و هستی ابراز محبت کند و کسانی که این ویژگی را ندارند باید یک فکری به حال خود کنند. انسان زمانی به تعادل میرسد که حسهایش خوب کار کند، انسان متعادل تمام کارهای سخت و مشکل را به خوبی انجام میدهد البته باید توجه داشته باشیم ابراز محبت نباید بیش از اندازه باشد چون این هم باعث تخریب میشود و اثرات نامطلوبی بر روح و روان فرد میگذارد. فردی که از ارتباط آسیب دیده باشد در برقرار کردن ارتباط وحشت دارد، گوشهگیر میشود و به سختی میتواند ارتباط برقرار کند. ۹۰درصد ضربههایی که انسان میخورد از برقراری ارتباط نادرست است و ۱۰درصد بقیه ضربههایی است که از بلایای طبیعی مثل مرگ عزیزان، جدایی و... میبیند.
ارتباط داشتن بر اساس عقیده، فکر و حس مشترک صورت میپذیرد. انسانهایی که خواست قلبی و درونی آنها مشترک است و از نظر دانایی در یک سطح قرار دارند با هم همجنس هستند، گویی با هم خویشاوند و از یک فامیلند که در مثلی میگویند:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
ارتباط برقرار کردن یک هنر بزرگ است زیرا لازمه آن داشتن صداقت است بنابراین ما باید انسانها را همانگونه که هستند پذیرا باشیم. جهانبینی به دو بخش؛ جهانبینی درون و جهانبینی بیرون تقسیم شده است. جهانبینی بیرون شامل دنیای پیرامون ما و جهانبینی درون شامل صور پنهان ما است اگر انسان بخواهد فقط به جهان درون خود بپردازد به مشکل برمیخورد چون انسان برای ادامه حیات و زندگی باید به جهان بیرون هم بپردازد و ارتباط برقرار کند.
.jpg)
همسفر مهدیه
استاد امین در سیدی ارتباط، جهانبینی را به دو بخش، جهانبینی درون و جهانبینی بیرون تقسیم کردهاند که ارتباط جزءِ جهانبینی بیرون است.
ارتباط یکی از نیازهای زندگی انسان است و ما باید یاد بگیریم فقط به جهانبینی درون اهمیت ندهیم چون با اینکار از زندگی و امورات خودمان خسته میشویم، به مشکل برمیخوریم و آن وقت نمیتوانیم راه حل درست را پیدا کنیم.
انسان با تمام موجودات هستی فرق دارد چون انسان تکامل مییابد و این تکامل در جمع صورت میگیرد. ما در هر جمعی قرار بگیریم، جمع کنگره یا خارج از کنگره فرقی ندارد در هرصورت برای ما آموزش به همراه دارد. ارتباط برقرار کردن در جامعه خیلی مهم است چون سلامت روحی و روانی انسان در گِرو ارتباط است اما این ارتباط باید با تفکر انجام بشود چون اگر بدون تفکر صورت بگیرد مثل یک زلزله ۸ریشتری انسان را تخریب میکند.
ما خیلی از آدمها را هفتهای سه یا چهار بار میبینیم به این دلیل است که این افراد سطح انرژی یکسان و خواست مشترک دارند، در بین آنها میتواند آشنایان و حتی دشمن هم وجود داشته باشد.
قانون لایه اولِ ارتباط این است که باید بین آنها احترام و حریم فقط در حد سلام و احوالپرسی وجود داشته باشد اگر جلوتر بروند تخریب به همراه دارد و نباید اعتماد کنند.
لایه دومِ ارتباط انسانهایی هستند که تفکر و اندیشه نزدیک بههم دارند و از نظر آراء و عقاید مثل هم هستند به این معنی که دارای فاز یکسانی هستند. لایه دوم لایه دوستی و محبت است که ارتباط دوستانه و پیوند محبت بین افراد بهوجود میآورد. ویژگی این لایه از ارتباط، این است که افراد میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و این ارتباط باعث قویتر شدن رابطه میشود.
در لایه سوم افرادی هستند که خواست درونی و احساسات درونی آنها با هم یکی است به اصطلاح همجنس هستند و برای یک هدف مشترک به این دنیا آمدهاند ممکن است هیچ نسبت فامیلی با هم نداشته باشند اما همخویش یکدیگر هستند و بهطور غریزی و درونی محبت در بین این افراد برقرار میگردد و اگر ازدواج بین آنها صورت بگیرد ۱۰۰درصد موفق است. افراد اگر بخواهند به لایه سوم برسند باید لایه اول و دوم را بهخوبی آموخته باشند. در کل ما باید در ایجاد ارتباط هماهنگی و تعادل را مد نظر داشته باشیم.
استاد امین فرمودند: یک کبوتر زمانی میتواند با عقاب ارتباط داشته باشد که عقاب بیمار باشد و بتواند در سطح کبوتر پرواز کند ولی اگر عقاب سلامتی خودش را بهدست بیاورد دیگر نمیتواند در سطح آن کبوتر باشد و ارتباط این دو از بین میرود و در صورتی ارتباط بین کبوتر و عقاب همیشه برقرار است که همیشه عقاب بیمار باشد.
.jpg)
همسفر فریده
ارتباط یک نیاز طبیعی برای انسانهایی است که از نظر دانایی در یک سطح قرار دارند و یا همجنس هستند و محبت بین آنها بسیار زیاد است. انسانهایی که در یک لایه قرار دارند میتوانند به هم اعتماد کنند و این اعتماد کردن است که رابطهها را عمیقتر میکند. انسانهایی که خواسته درونی و قلبی آنها مشترک است ارتباط خوبی را با هم دارند.
ارتباط برقرار کردن یک هنر بزرگی است و لازمه آن صداقت است. ما باید انسانها را آنگونه که هستند بپذیریم. خداوند انسانها را به صورت تنها نیافریده است. همهی ما، موجوداتِ اجتماعی هستیم، منفرد نیستیم. تمام چیزها در جمع بهوجود میآید و تکامل در جمع صورت میگیرد. ما تمام چیزهایی که داریم در گِرو ارتباط، شکل و معنا پیدا میکند اگر در این ارتباط بدون فکر عمل کنیم آسیبهای زیادی میبینیم.
وقتی انسانها در یک مدار مشترک باشند گفته میشود که در یک سطح انرژی قرار دارند مثل همباشگاهی، همدانشگاهی و... اینها با هم خواسته مشترکی دارند و انسانهایی هستند که در تفکر، انديشه و سیستم فکری به هم نزدیکتر هستند.
.jpg)
همسفر سمیه
برای ارتباط برقرار کردن، سه مرحله در نظر گرفته میشود؛ مرحله اول در حد صحبت و کلام هست و سطح انرژیها در حدی است که دو طرف میتوانند از طریق کلامی با هم ارتباط برقرار کنند و ارتباط برقرار کردن بیشتر از صحبت و کلام نیست. در این مرحله آنچنان ارتباطی برقرار نمیشود اما در مرحله دوم سطح انرژیها، افکار و اندیشهها شبیهِ هم میشود، وقتی افکار و اندیشهها شبیه هم شود مطمئناً ارتباط بیشتر میشود چون حرف بیشتری برای گفتن دارند و بیشتر با هم بیرون میروند زیرا بیشتر عقاید آنها شبیه بههم است بنابراین با هم ارتباط برقرار میکنند و دوست میشوند.
مرحله سوم به خواسته درونی هر فرد برای ارتباط میرسد و این سؤال پیش میآید که من با چه کسی ارتباط برقرار کنم تا خواسته درونی من با طرف مقابل یکی شود؟ یعنی اینقدر به هم نزدیک میشویم که میرسیم به مرحله دوستی شدید و حتی به عشق فکر میکنیم. این مرحله مربوط میشود به زن و شوهرها و کسانی که میخواهند زندگی مشترک داشته باشند چون وقتی ارتباط عاشقانه برقرار میکنند، عشق و دوستی آنچنان در این ارتباط زیاد است که از درون و رازهای یکدیگر بیشتر خبر دارند.
من فکر میکنم یکی از علتهایی که آقای مهندس میگویند: همسفرها به همراه مسافرهایشان به کنگره بیایند این است که آموزشهایی که اینجا میگیرند باعث میشود خواسته، اندیشه و افکارشان یکی شود بنابراین راحتتر میتوانند عشقی را که در زندگی به آن نیاز دارند پیدا کنند.
ما انسانها تنها آفریده نشدیم، همه نیاز به ارتباط داریم و ارتباطی که بیرون با دیگران برقرار میکنیم به دنبال خواستهای هستیم، معمولاً کم پیش میآید که بدون دلیل بخواهیم ارتباط برقرار کنیم به خاطر اینکه مثلاً میتواند جهت آموزش باشد یا وقتی به مسافرت میرویم به دنبال همصحبت میگردیم.
یکی از چیزهای قشنگ در کنگره این است که مثلاً یک راهنمایی که اینجا حضور پیدا میکند و آموزش میدهد مطمئناً یک هدف دارد که با رهجوهای خود صحبت میکند، هدف او این است که خودش آموزش بگیرد، رشد کند، به تکامل برسد و به آن آرامشی که مدنظرش است برسد پس یک چیز خیلی قشنگی که میتواند اینجا باشد هدف متقابل است که او به هدفِ رهجوی خود هم فکر میکند، ما بیرون از کنگره به این قضیه خیلی فکر نمیکنیم مگر اینکه کسی رفته باشد پیش مشاور یا کسی که این هدف را دوطرفه و متقابلاً داشته باشد ولی اینجا در کنگره راهنما یا من وقتی در جایگاه راهنمای تازهواردین قرار میگیرم، این را قشنگ حس میکنم که دلم میخواهد از نشستنِ اینجا چیزی برای درون خودم بهدست آورم و خیلی برایم مهم است آنلحظه که با تازهوارد صحبت میکنم طرف مقابل ِمن هم به آرامش و حال خوب برسد پس به هدفی که در اینجا داریم خیلی دقت میکنم و این ارتباط برقرار کردن در کنگره خیلی قشنگ، دوطرفه و متقابل است.
.jpg)
راهنما همسفر فاطمه
ارتباط سه ضلع دارد؛ یک ضلع آن صوت است که ما از طریق صوت به واسطه کلام ارتباط برقرار میکنیم، ضلع دیگر نور است که از طریق دیدن ارتباط برقرار میکنیم و ضلع سوم حس است که حس اولین قوه بهکارگیری عقل است پس مثلث ارتباط از سه ضلع نور، صوت و حس تشکیل شده است.
ارتباط میتواند بهصورت کلامی باشد که در اینصورت حتماً باید با همدیگر حرف بزنیم یا از طریق دیدن یعنی اگر در تاریکی نوری نباشد هیچ چیزی قابل رؤیت نیست پس حتماً باید نوری باشد تا ارتباطی صورت بگیرد. حس، راه دیگر ارتباط برقرار کردن و از همه مهمتر است چون حسی باید وجود داشته باشد تا ارتباطی شکل بگیرد.
سلامتی روحی و روانی یک فرد یا یک جامعه بستگی به این دارد که افراد چگونه با همدیگر ارتباط برقرار میکنند. ارتباط به معنی دادن انتقال پیام از یک فرد به فرد دیگر یا به یک جمع میباشد.
در ادامه راهنما همسفر فاطمه ضمن تبریک هفته سایت، گفت:
سایت خود یک ذخیره ارتباطی بین کسانی است که میخواهند با کنگره۶۰ آشنا شوند و با کنگره ارتباط برقرار کنند.
لایههای ارتباط عبارتند از:
لایه اول که ارتباط آشنایان و دوستان است که دوستی بین آنها در حد معمولی است. ویژگی این لایه یکسان بودنِ سطحِ انرژی آنها است.
لایه دوم انسانهایی هستند که تفکر، عقاید و اندیشههای مثل هم دارند. میتوانیم بگوییم اعضای کنگره این ویژگی را دارند و پیوند دوستی و محبت بین آنها برقرار است. انسانهایی که در این لایه قرار دارند میتوانند به هم اعتماد کنند و این اعتماد کردن میتواند رابطهها را عمیقتر کند.
لایه سوم انسانهایی هستند که خواسته قلبی و درونی آنها مشترک است و از نظر دانایی نیز در یک سطح قرار دارند، گویی خویشِ خویشتن هستند.
یکی از راههای ارتباط برقرار کردن، داشتن صداقت است اگر صداقت در ارتباطی نباشد این ارتباط از بین میرود. برای یک ارتباط خوب باید شنونده خوبی هم باشیم، یکی از حرمتهای کنگره۶۰ این است که حرف کسی را قطع نکنیم و وسط حرف کسی نیاییم، شاید فردی هنگام صحبت کردن چیزهایی که میگوید برخلاف میل ماست اما آنجا صلاح بر این است که شنونده خوبی باشیم، گوش کنیم و در زمان مناسب حرفهای خودمان را بزنیم پس شنوندهی خوب بودن برای داشتن یک ارتباطِ خوب الزامی است.
چیزی که وادی اول ما به آن میرسیم تفکر قبل از کلام است که به ما در بهتر برقرار کردنِ رابطه کمک میکند. یک راه دیگر، تقویتِ ارتباط غیرکلامی است، ما با نگاه کردن و لبخند میتوانیم نشان دهیم که به حرفهای طرف مقابل گوش میکنیم و یک جایی در زمان مناسب از کلمات مناسب مثل کلمه بله برای تأیید طرفِ مقابل استفاده کنیم و از همه مهمتر اینکه ما در کنگر۶۰ سکوتِ هوشمندانه را تمرین میکنیم یعنی بعضی وقتها شاید حق با ما باشد و ما میتوانیم حرف بزنیم ولی صلاح نیست، سکوت میکنیم و رد میشویم.
ما گاهی اوقات چیزی را میگوییم اما شنونده چیزِ دیگری میشنود و برداشت دیگری میکند، اینجا سوءتفاهم بین آنها بهوجود میآید. همانطور که جاده حریم دارد ارتباطهای ما هم باید حریم داشته باشد، هر فرد در جامعه یا در خانواه یک حریم دارد مثلاً ارتباط با همکار باید حریم خودش را داشته باشد اگر از حریم خارج شود اینجا مشکل بهوجود میآید.
آقای مهندس در یکی از سیدیها فرمودند: دشمن درست کردن هیچ کاری ندارد اما اگر توانستید یک دشمن را به دوست خود تبدیل کنید، بسیار خوب است یعنی ما باید اینقدر مهارت داشته باشیم که بدانیم چگونه دشمنمان دوستِ ما میشود؟ اگر رفتار سالمی داشته باشیم دشمن میبیند آنوقت دوست ما میشود پس ما با رفتار و کردارمان میتوانیم روی دشمنان و دوستان خود تأثیر بگذاریم.
در نهایت به این نتیجه میرسیم که انسان وقتی به تعادل میرسد که حسهایش خوب کار کند و وقتی حس خوب شد ارتباط کلامی و بصری بهتری میتواند داشته باشد و بهتر میتواند در جامعه و در خانوادهاش تمرین کند و ارتباطهایش را محکم و قوی کند بنابراین در انتخاباتی که در محله، خیابان، جامعه و... انجام میشود، کسانی رأی میآورند که بهتر توانستهاند با دیگران ارتباط برقرار کرده و خودشان را نشان دهند پس حس سالم، نور و صوت در برقراری ارتباط با دیگران خیلی مهم است.
تایپ: همسفر اعظم لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ویرایش: رابط خبری همسفر هاجر لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر افسانه لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
549