یاران بی ادعا
تکه ای از خاک فردوس برین اطراف ماست
وسعت این عشقبازی تا ابد بی انتهاست
رسم دیدار صداقت از شب خاکستری
در سحر خورشید مبهوت از طلای کیمیاست
یک نفر در خدمت جمع و همه در فکر او
این مرام مرشد و پیر چنین عاشق سراست
هر کدام از گوشه ای و هر نفر از قصه ای
جمع افراد غریبه در حضوری آشناست
ناسپاسی و فراموشی در این گهواره نیست
هر که آمد در مسیر خود یک چراغ رهنماست
دست ما یاری،صدا شادی، نگاه از همدلی
این همان مبنای خلق حس و انوار و صداست
تابلو زیبای خدمت بر تن دیوار عشق
بی قراری های موج و رقص یک پر در هواست
جشن ایجنت و گروه مرزبانان شعله ای
در شب خاموش یاران گم و بی ادعاست
رخت ما نو در ضیافتهای راه زندگیست
شکر، بر سر سایه سروی که آزاد و رهاست
مسافر بهمن ،نمایندگی شمس لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
3526