جلسه یازدهم از دوره بیستم، از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر مسعود، با نگهبانی مسافر ناصر و با دبیری مسافر حجت با دستور جلسه "وادی دهم و تاثیر آن بر روی من" در روز پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر، قبل از هر چیز خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که اذن و اجازه حضور در کنگره را به من عطا کرد تا بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و همینطور از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
اما حضور من امروز در این جایگاه بخاطر پنجمین سال رهایی و جشن آزاد مردی راهنمای محترم مسافر نجمالدین است که بخشی از دستور جلسه امروز ما است. اما در مورد دستور جلسه هفتگی" وادی دهم و تاثیر آن بر روی من" که این وادی به من یادآوری میکند که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. برخی از این صفتها در وجود ما قرار دارد که انتصابی ایست و انتخاب آن به اختیار من شکل نمیگیرد، به طور مثال آدم قد بلند یا قد کوتاه، آدم زشت یا زیبا که هیچ کدام به اختیار من شکل نمیگیرد و من نمیتوانم آنها را تغییر دهم ولی صفتهایی هم وجود دارد که کسب کردنی است و این یعنی به اختیار و انتخاب من شکل میگیرد، مثل صفت مصرفکننده، معتاد، بامحبت با خشن بودن که مسیر حرکت من آنها را برای من شکل میدهد و همه این به اختیار و انتخاب من بستگی دارد و این یک ویژگی برتری است که دیگر موجودات از آن برخوردار نیستند.
من در تاریکترین نقطه جهنم قرار داشته باشم و اگر خواسته و اراده خروج از آن را داشته باشم و در مسیر خروج از تاریکیها قدم بردارم میتوانم به رفیعترین یا بالاترین نقطه انسانیت دست یابم و نقطه عکس این موضوع هم وجود دارد که اگر من در مسیر ضدارزشی قدم بگذارم به راحتی از بالاترین نقطه انسانیت به اوج ظلمت و تاریکی حرکت خواهم کرد. پس همه اینها به اختیار من شکل میگیرد و من در زمان مصرف مواد مخدر صفت معتاد را کسب کرده بودم و در طول سالیان مصرف در عمق تاریکیها قرار داشتم و به خیال خود راه برگشتی هم برای من وجود نداشت.

اما زمانی که وارد کنگره شصت شدم به واسطه این بستر و آموزشهای آن توانستم صفت معتاد را از روی خود بردارم و امروز من مسعود هستم که نه سال رهایی دارم و من خواستم که تغییر کنم و در مسیر کنگره و درمان اعتیاد یک خدمتگذار باشم و در نهایت توانستم با استفاده از نور و روشنایی کنگره که همان آموزشهای کنگره بود از این مسیر ظلمت و تاریکی خارج شدم.
اما این وادی به من هم امید به آینده را میدهد و هم به من هشدار میدهد، به کسانی که در عمق تاریکیها قرار دارد امید میدهد و امروز وارد پروسه درمان شده است و میگوید هر آنچه را که تو بخواهی در کنگره شصت راه آن برای تو نمایان خواهد شد، یک اتوبان نورانی به سمت بهشت طراحی شده است و تنها وسیله مورد نیاز خواسته من است که باید بخواهم و در این مسیر به حرفهای راهنمای خود گوش کنم.
یک هشدار به من که رها شدهام میدهد، هشدار به همه کسانی که رها شدهاند میدهد و میگوید که خطر سقوط هر لحظه وجود دارد، در سخنان روز گذشته، مهندس از ایاز صحبت کردند و این یعنی من نباید گذشته خود را فراموش کنم که با چه وضعیتی وارد کنگره شدم و امروز به کجا رسیده ام، ایاز که هر روز به آن اتاق سر میکشید تا لباسهای کهنه خود را ببیند و فراموش نکند که از کجا به کجا رسیده است و این داستان امروز همه ما است که نباید گذشته خود را فراموش کنیم. امیدوارم که بتوانیم آموزشهای کنگره را در مسیر زندگی خود کاربردی کنیم.
اما در مورد بخش دوم دستور جلسه و جشن آزاد مردی راهنمای محترم مسافر نجمالدین، در روزهای اول میگفت که من مصرفکننده نیستم و به عنوان همسفر وارد کنگره شد ولی با آشنایی از مسیر درمان سفر خود را آغاز کرد و اولین رهجویی بود که وارد لژیون من شد و از همان روزهای اول تمام تلاش خود را به کار برد تا رسیدن به رهایی و دریافت شال نارنجی که امروز همه شما میدانید که چندین نفر به کمک او چندین نفر به رهایی رسیدهاند و امروز پنجمین سال رهاییشان را با حضور شما عزیزان جشن میگیریم. من این تولد دوباره را به راهنمای سیگارشان آقا مجید و خانواده محترمشان تبریک میگویم، نجمالدین امروز اینجت پارک خانواده است و در دفتر دیدهبان محترم آقای صداقت هم خدمت میکنند و به طور کلی در مسیر کنگره یک خدمتگذار بینظیر است و از روزهای اول هر آنچه را که گفتم با تمام وجود انجام داد و امروز نتیجه این کارهای خود را میبیند. امروز من بهترینها را برایشان از خداوند متعال خواستارم.

بخشی از سخنان مسافر نجمالدین
سلام دوستان نجمالدین هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که امروز در کنگره حضور دارم و میتوانم از آموزش بینم.
هفته بنیان را خدمت مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک میگویم و از پیشکسوتان نمایندگی قیدار تقدیر و تشکر میکنم که این شعبه را تاسیس کردند تا امروز من به راحتی بتوانم سفر کنم. شاید. از راهنمای خودم آقا مسعود تشکر میکنم که در سفر اول و دوم خیلی به ایشان زحمت دادم که با کلام قابل بیان نیست، امیدوارم که باز هم بتوانم از آموزشهای و راهنماییهای ایشان استفاده کنم.
از راهنمای سیگار خودم آقا مجید تشکر میکنم که اگر سیگار را درمان نمیکردم امروز در این جایگاه نبودم از آقا مسعود و خانواده خودم که در این مسیر مرا همراهی کردند تشکر میکنم.
برخی از دوستانم میگویند که بعد از گذشت چند سال از رهایی چرا به کنگره میروید؟ این سوال آنها بیدلیل نیست، چون آنها از آموزشهای کنگره خبر ندارند ولی ما میدانیم که به غیر از درمان اعتیاد امروز کنگره مسیر درست زندگی را به من آموزش میدهد و من آرامش امروز خود را مدیون کنگره هستم.
وضعیت کنونی جامعه را میبیند که چه سختیهایی وجود دارد، اما خدا را شکر میکنم که در قطعهای از بهشت قرار دارم و میتوانم به کمک آموزشهای آن تمام مشکلات خود را در مسیر زندگی برطرف کنم، چون که من از راه دوری به کنگره میآیم و در این مسیر حتی اگر ماشین هم نباشد من پیاده این مسیر را طی میکنم و همه اینها بخاطر عشق و محبتای است که در کنگره شصت موج میزند.
من یک روز به عنوان همسفر به همراه آقا مجید وارد کنگره شدم و بعد از شناختی که از کنگره دریافت کردم یک مدت زمانی را مواد مصرف کردم تا بتوانم به عنوان مسافر در کنگره سفر کنم و از آموزشهای ناب آن استفاده کنم و امروز به قدرت میتوانم بگویم آنچه را که کنگره به من هدیه کرده است را در هیچ کجا نمیتوانستم پیدا کنم.

مواد من طوری بود که باید با بطری نوشابه مصرف میکردم هر کام که به نوشابه میزدم عذاب میکشیدم و گریبان من را میگرفت، چون حال بد را در کنگره دیده بودم. انشاالله که همیشه بتوانم در کنگره باشم و از آموزشهای کنگره بهره بگیرم و دورههای خدمتی را بتوانم تجربه کنم.
از اول که وارد کنگره شدم به من گفتند که باید یک خواسته داشته باشی و یک جایگاه برای خودت تعیین کنی و من یه جایگاهی را گفتم که همه خندیدند، انشاالله که به آن جایگاه خواهم رسید. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از شما ممنون و متشکرم.
تایپ: مسافر مجید و مسافر یاسر، رهجویان لژیون دهم
درج و ارسال: مسافر ابوذر، راهنمای لژیون یکم
عکس و ضبط صدا: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
207