دهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی پرستار، با استادی راهنما مسافر محسن، نگهبانی مسافر امیرحسین و دبیری همسفر علیرضا، با دستور جلسه « وادی ششم و تاثیر آن روی من و تولد اولین سال رهایی راهنمای تازه واردین مسافر امیر » شنبه 21 تیر 1402 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر خدا را شاکرم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم عصر دوشنبه شما بخیر باشه دستور جلسه امروز وادی ششم و تاثیر آن روی من بخش دوم دستور جلسه تولد امیر راهنمای تازه واردین هست در وادی ششم به زبان ساده آقای مهندس بیان میکند عقل چیست یک نیروی فناناپذیر فر ایزدی دارد نشانهای از خداوند دارد در اختیار انسان قرار گرفته و هیچ وقت اشتباه نمیکند و در مقابل درباره نیرویی صحبت میکند که در اختیار انسان قرار گرفته است و آن نیروی نفس است نفسی که خداوند درون انسان قرار داده است و دائماً خواسته دارد خواستههای معقول و خواستههای نامعقول نفس با تزکیه و پالایش میتوانیم نفس را ارتقا دهیم وقتی رسید به نفس مطمئنه خواسته منفی و بدی را مطرح نمیکند امروزه در بیرون همگی دنبال آن هستند که به خواستههای خودشان برسند و لذت ببرند کلاسهای انگیزشی میروند تا خواستههای خودشان را از قوه به فعل تبدیل کنند ولی در این وادی با انجام دادن فرمانهای کوچیک میتوانیم به انجام دادن فرمانهای بزرگتری برسیم مثل به موقع آمدن مثل اصلاح کردن صورت مثل سی دی نوشتن فرمانهای عقل را ذره ذره اجرا کنیم قدم به قدم رو به جلو حرکت کنیم تا بتوانم به فرمان عقل نزدیک شوم نیروی عقل از طرف عقل کل از طرف خداوند به تمام انسانها داده شده است و این ما هستیم که پنجره وجودیمان را به سمت خودمون آیا باز میگذاریم یا آمدیم با مواد مخدر و با حجابهای مختلف و با خمر روی آن پوشش بگذاریم و بپوشانیم و شاید هیچ نیرویی از عقل کل دریافت نمیکنیم و هر چقدر در مسیر تزکیه و پالایش حرکت کنیم میتوانیم آن حجابها را کنار بزنیم و نیروی بیشتری دریافت کنیم هر چقدر در مسیر تزکیه و پالایش حرکت کنیم نیروی عقل بیشتری به من میرسد و هر چقدر در مسیر ضد ارزشها حرکت کنیم پشت کردیم به نیروی عقل و هیچ نیرویی دریافت نمیکنیم من خیلی کارها را میخواستم انجام دهم ولی فقط در ذهن باقی میماند و انجام نمیشد و به موفقیت نمیرسیدم ولی در این وادی میگوید از کارهای کوچیک میتوانیم به جایگاههای بالاتری برسیم و کارهای بزرگتری انجام دهیم و تولد یکسال رهایی مسافر امیر را تبریک میگویم و تبریک میگویم به خانواده محترمشان و به خصوص مادر گرامی که در جلسه حضور دارند وقتی امیر وارد لژیون شد در زمان کرونا بود و با ذهن به هم ریخته و اصلاً آرام و قرار نداشت وضعیت آشفته روحی روانی داشت امیر با انجام دادن فرامین عقل به جایگاه راهنمایی تازه واردین دست یافت و یک الگویی باشه برای تازه واردین که بدانند میشود بعد از یک سال اینقدر تغییر کرد و امیدوارم در سال آینده شال نارنجی کمک راهنمای دریافت کند و از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همگی دوستان تشکر میکنم.
خلاصه سخنان مسافر امیر:
سلام دوستان، امیر هستم مسافر؛
خدا را شکر که این جایگاه را تجربه میکنم و از راهنما و همه کسانی که در این راستا برای من زحمت کشيدهاند سپاسگزارم و قدردان حضور تکتک شما در تولدم و در کنارم هستم؛
حقیقت را بیان کنم و آن این است که از زمان حضور در کنگره در بسیاری از چالشهای زندگی بخاطر این حضور ودریافت آموزشها و به کارگیری آنها نجات می یابم، من قبل از آمدن به کنگره بارها خواستم دست به خودکشی بزنم و تا مرز انجام آن هم رفتم و حتی انجام هم دادم اما شکر خدا موفق نشدم؛
میخواهم این را بگویم که یک مسیری به سمت روشنایی هست و من شخصا هرزمان میخواستم در این جهت قدم بردارم و به کنگره بیایم در هر آنی هر تلنگر یا بهانهای باعث میشد که از این مسیر برگردم و آن اوایل که به همه چیز در کنگره شک داشتم یک قدم به جلو می آمدم و دوباره یک قدم یه طرف تاریکی میرفتم، بعد شد دوقدم سمت روشنایی و یک قدم سمت تاریکی و سپس شد سه قدم سمت روشنایی و یک قدم سمت تاریکی و همینطور گرایش من به سمت روشنایی تدریجا افزایش یافت. نمیتوانم بگویم الان دیگر قدمی سمت تاریکی نمیروم ولی بقول آقای مهندس باید با هزاران نیروی منفی که در درونم هستند بجنگم ولی هرچقدر قدم های در مسیر مثبت بیشتر باشد حال خودم بهتر میشود و حال اطرافیان من بهتر میشود و هرکس که با من مراوده دارد حال بهتری را تجربه میکند، من چندوقت یکبار کاملا این را حس میکنم که سپاهی عظیم از نیروهای منفی به من حمله میکنند و میخواهند از طریق اطرافیانم مرا وارد بازی کنند و اتفاقات بدی را برایم رقم بزنند که دوباره مرا به سمت خودشان ترغیب کنند ولی من حتی در آستانه هجومشان هم نمی مانم چه رسد به اینکه به سمت آنها بروم و این توانمندی از نعمت حضورم در کنگره حاصل شده است.
من قبلا خیلی اندیشه های ماورایی و افکار معنوی داشتم و در اینستاگرام دنبال کانالهایی بودم که به مدیتیشن میپرداختند و مثلا میرفتم در اتاق خودم و شمعی جلوی خودم میگذاشتم و ساعتها در توهمات خودم غرق بودم و این فازها را داشتم؛ چیزی امروز از یک دیدهبان شنیدم که میگفت خداوند بسیار بخشنده و مهربان است و حتی به شخصی که اعمال منفی انجام میدهد هم میبخشد ، همانطور که آفتاب به همه یکسان میتابد خداوند هم به بندگان بد و خوب همانطور عنایت میکند؛من در جهت تاریکی بودم و همه خواستههایم را بدست میآوردم و امروز در جهت روشنایی هم همینطور است و خداوند به بنده خوب و بدش کمک میکند. من از مواد انرژی میگرفتم اما واقعا با آن انرژی به کجا میخواستم برسم و شکر خدا که امروز در کنگره در کنار انرژی که دریافت میکنم آرامش هم بدست میآورم و الان که در جایگاه راهنمای تازهواردین در حال خدمت هستم وقتی چند نفر در شعبه نارمک برای مشاوره آمدند واقعا مرا یاد روزهای اول حضور خودم در کنگره انداختند که چه احساس و انرژی و چه تفکری داشتم و به این چندنفر هم خالصانه گفتم که من هم همینطور بودم و همین کارهایی که شما مشغول آن هستید را انجام میدادم
حالا اگر سفر کنید دستاورد متفاوتی را تجربه خواهید کرد.
پیامی هم که من میتوانم به تازهواردین بدهم این است که باید انرژی بگذارند ، همانطوری که من برای سقوط در تاریکی و تحمل حقارت های آن انرژی گذاشتهام باید به همان شکل هم انرژی صرف کنم تا از آن تاریکیها نجات پیدا کنم و هنگامی که نجات پیدا کنم آنوقت به خودم خواهم بالید و هزاران بار خواهم گفت که خدایا شکرت که تاریکی را تجربه کردم تا به این جایگاه برسم.
باز هم از راهنمای خوبم آقا محسن و از ایجنت و مرزبانان و همه خدمتگزاران سپاسگزاری میکنم و امیدوارم که خداوند آقای مهندس و خوانواده ایشان را در سلامت و صحت برای ما حفظ کند و سایه مهندس بر سر ما برقرار بماند؛
از خانواده و از پدر و مادرم که بسیار به من خدمت کرده اند سپاسگزارم و واقعا من محبت آنها را درک میکنم و میدانم هرچه تلاش کنم نخواهم توانست جبران محبت کنم اما تلاش میکنم قدردان آنها باشم.
مرسی که به صحبتهای من گوش دادید.
تصاویر: مرزبان خبری
تایپ: مسافر امیرعباس
بارگذاری و ارسال: مسافر امیرحسین
تهیه و تنظیم سایت نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
770