چرا بعضي از افراد دو شخصيتي هستند؟ در خواب به يك شخصيت ودر بيداري با يك شخصيت ديگر هستند.
چرا فردي كه مواد را ترك كرده، در خواب خود را مي بيند كه مواد مصرف مي كند و يا يك الكلي و يا در مورد موارد ديگر و اينها اوهام نيست بلكه بعد، يا شخصيت ديگر ما است كه آن را نمي بينيم ولي وجود دارد.
مرز بين اين دو شخصيت ما اگر زياد شد یا اگر يكي از اين دو وارد ديگري شود مشكل ساز مي شود چون كه با هم فاصله دارند ولي اگر با آموزش هاي خاص و گذشت زمان مرز بين اين دو را برداريم و با هم دوست شوند ديگر نمي توان گفت دو شخصيتي، مي شود يك شخصيت واحد كه بر هم منطبق هستند و آنجا تعادل بوجود مي آيد.
پس وقتي در مورد خدا صحبت ميكنيم حرف ما فقط مذهب و پيامبر و مسجد و يا كليسا نيست چون وقتي درون و برون با هم فاصله پيدا مي كنند، مي شود بيماري هاي رواني وبايد اينها را كشف نمود.
اگر در خواب كابوس مي بينم و درجاهاي بدي هستم، اين به خاطر اعمال روز من است. اين توهم نيست واقعيت محض است. بر عكس اين هم وجود دارد و اين نشانه اي است براي من انسان كه اگر در اين جهان اعمالي چه خوب و چه بد انجام دادم در جهان ديگر نتيجه اش را مي بينم، مثل خواب و خواب مثال كوچكي از جهان ديگر است و اگر مي خواهم اين گونه نباشد بايد اعمال و رفتارم را درست كنم و يك راه بيشتر وجود ندارد و آن صراط مستقيم است. در راه مستقيم هم فقط با تزكيه وپالايش كردن يعني يك شبه نمي شود درست شد بايد ذره ذره از ضد ارزشها كم كنم و ذره ذره به ارزشها اضافه كنم.
تمامي پيامبران الهي آمدند تا به ما بگويند رفتار و كردارت را درست كن ولي اگر كسي با بنزين جنگلي را آتش مي زند مقصر بنزين است و يا فاعل اين عمل؟ اگر به نام دين جنايت مي كنند مقصر آناني هستند كه اين اعمال را مرتكب مي شوند نه دين. انسان مانند گياهان و طبيعت در حال تبديل است دايناسور هايي كه در زمين بودند چرا از بين رفتند؟ براي اين كه شرايط را براي انسان فراهم كنند و همه اين ها برنامه ريزي و نظم قدرتي برتر و بزرگ است.
در هر جايگاهي كه قرار مي گيريم بايد بدانيم كه بالا تر ازما نيز وجود دارد و اگر در صراط مستقيم نباشيم آن را از ما خواهند گرفت. انساني كه به عشق وايمان واقعي برسد به آرامش دست خواهد يافت. انساني كه به عشق و ايمان برسد هزاران مشكلي كه بسياري دارند را نخواهد داشت و چنين انساني هر دو شخصيت او بر هم منطبق مي شوند و باهم مانند دو دوست خواهند بود چنين انساني نمي تواند و يا نمي خواهد بدي كند و ديگر چنين انساني نمي تواند دروغ بگويد، رشوه بگيرد، به طبيعت خيانت كند، جنگل را از بين ببرد و نمي تواند به حقوق ديگران تجاوز كند.
« حفره های سیاه »
« نگهبان »
- تعداد بازدید از این مطلب :
437