جلسه یازدهم از چهارمین کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ، ۶۰ ویژۀ مسافران و همسفران در نمایندگی یوسفآباد با استادی کمک راهنما امیر، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علیاکبر با دستور جلسۀ: "در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟ " در تاریخ 23 اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ برگزار شد.
.JPG)
خلاصه سخنان استاد:
جمعیت احیای انسانی کنگره 60 یک سازمان مردم نهاد است که مخفف آن میشود سمن، یعنی یک سازمانی که نه تنها وابستگی به دولت ندارد بلکه بار هم از روی دوش دولت برمیدارد، سرویسدهنده و سرویس گیرندهها در سمنها قشر عادی مردم هستند که در مسیر برنامه و اهداف سازمان حرکت میکنند، کنگره 60 هم که یک NGO و یا همان به فارسی سمن هست در زمینه درمان اعتیاد و رهایی انسانها از بند مواد مخدر فعالیت میکند.
.JPG)
زمانی که من برای اولین بار به کنگره آمدم دو دلیل باعث جذب من شد یک اینکه مکانی مسقف داشت، چون وقتی میدیدم گروههای دیگری هستند که در پارکها جلسه تشکیل میدهند پیش خودم به این مسئله فکر میکردم بهتر است بهجای اینکه بروم در پارک، همه من را ببینند و آنهایی هم که نمیدانستند از شرایط من مطلع شوند، بروم در خانۀ خودم و همان موادم را مصرف کنم تا حداقل آبرویم حفظ شود یا در سرمای زمستان چه کسی پای گاز را ول میکند برود روی نیمکت سرد پارک بنشیند؟! اینکه مکان کنگره جایی بود که سقف داشت، دیوار داشت و کسی من را نمیدید، برایم خیلی مهم بود و این مسئله به همان پایههای مالی برمیگردد.
.JPG)
آمدم به کنگره و مشاوره گرفتم، جان کلام آن کسی که به من مشاوره داد این بود که تو پلهپله پنجاه طبقه رفتهای بالا روشهایی مانند سقوط آزاد مثل این است که این طبقات را بپری پایین و دست و پایت بشکند و راه درست این است که پلهها را یواش یواش و پله پله پایین بیایی، این هم شد همان پایههای علمی کنگره که در همان زمان ورود من را جذب کرد که آمدم و سفر کردم و به درمان شدم.
.JPG)
اساس کنگره 60 پایههای علمی و پایههای مالی آن است که اگر یکی از آنها را نداشت خیلی از ما نمیتوانستیم اینجا بنشینیم و با توجه به اینکه ما یک NGO قطعاً همه چیز را خودمان باید فراهم کنیم، هر کم و کاستی هست را خودمان باید تهیه کنیم، یک سری پیش از ما آمدند، درمان شدند و به استحکام پایههای مالی کنگره کمک کردند، حالا نوبت ماست.
.JPG)
از نظر علمی هم شاید از خودمان بپرسیم که من چه کمکی میتوانم به کنگره بکنم؟ به نظر من درست سفر کردن و درست به راهنما گزارش دادن بالاترین کاری است که یک سفر اولی میتواند انجام بدهد. من در این سالها که در کنگره هستم بارها دیدهام بر اساس همین گزارشها پروتکل تغییراتی کرده و روز به روز بهتر شده است.
.JPG)
در بخش دوم میخواهم کمی دربارۀ آقا مجید که امروز پنجمین سال رهائی و تولدش را جشن میگیریم، صحبت کنم؛ روز اول که مجید آمد، من طبق قانون لژیون خودمون بهش گفتم تو یازده ماه باید بیای، چهار جلسه در هفته، یک جلسه پارک، مشق باید بنویسی، غیبت نباید داشته باشی، مسافرت نباید بروی، تصمیم بزرگ نگیری، ماشین نخری، ماشین نفروشی، زمین، خونه، هیچ کاری نباید بکنی، چندسال بعد به گفتۀ خودش وقتی اون شب از من جدا شده بود در ذهنش کلی با من کلنجار رفته بود که مگر اینجا مدرسه است یا پادگان است!؟ ولی جلسه بعد آمد. البته مجید آنچه در سفر اول نباید میکرد همه را کرد! خانه عوض کرد، کار عوض کرد، مسافرت رفت، البته این به واسطۀ اتفاقاتی بود که در زندگی برایش میافتاد و همه به اجبار بود و من امروز خیلی به ایشان تبریک میگویم پون دیدهام خیلیها با کمترین مشکلی میروند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند ولی مجید قدرت خیلی خوبی داشت که منشائ آن فرمانبرداری، حضور و ایمانش بود در نهایت هم، همسفرشان در سفر دوم به کنگره پیوستند و هر دو کمک راهنما شدند و زندگی برایشان داستان خیلی قشنگی شد.
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
.JPG)
تهیه گزارش و عکس: مسافر کوروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
792