در کلامالله داستانهای آموزندهای آمده است که هرکدام برای ما موضوعاتی را روشن میکنند تا که یکی از مشهورترین این داستانها، داستان حضرت یوسف است.
داستان و مطالبی که در آن بیان میشود بسیار شیرین است و به دل انسان مینشیند و باعث میشود بهتر درک کنیم که موضوع چیست. گاهی در یک خانوادهای که دارای چند فرزند هستند یکی از این فرزندان خیلی با استعداد میشود و مورد توجه قرار میگیرد.
البته این طبیعی است که اکثراً میخواهند دیده شوند و مورد لطف و محبت قرار گیرند؛ اما اگر این موضوع را بهدرستی مدیریت نکنند مشکلاتی را به وجود میآورند.
ممکن است فرزندانِ دیگر تصور میکنند در حق آنها اجحاف شده و موجب حسادت آنها میشود و این امکان وجود دارد که بین آنها کینه و کدورت ایجاد شود و با توطئهچینی که با مکر و تزویر همراه است باعث جدایی و از دست رفتن مهر و محبت طرف مقابل شود و یک شوک در او به وجود آورند که دچار تخریب شود.
اگر شخص نتواند خود را از این مصیبتی که بر سرش آمده رها سازد دچار غم و اندوه میشود و این شوک که به او وارد میشود در مدت کوتاهی او را آنچنان سرشکسته میکند که گویی چندین سال پیر شده است.
حقه تاریکی نه تنها اعتماد شخص را نسبت به دیگران از او میگیرد بلکه مرحلهبهمرحله آن شخص را به سمت تاریکی سوق میدهد، مگر اینکه شخص تدبیری بیاندیشد و از مثلث شخصیت خودش حفاظت کند.
استاد امین از آن اینگونه یاد میکند؛ اعتماد، اطمینان و باور در یک ضلع و پاکی و معصومیت در ضلع دیگر آن و شایستگی که ضلع سوم است و در این تعادل شهر وجودی خودش را به آرامش برساند.
در اینجا ما با پشت سر گذاشتن عدم اعتماد به دیگران و انواع و اقسام کارهای ضدارزشی با ورود به کنگره ۶۰ از ادامه تاریکی که پاکی و معصومیت و شایستگی ما را تهدید میکرد رها شدیم.
خداوند برای اینکه شخصی را ویژگی خاصی بدهد واو را عزیز گرداند او را به پایین و تاریکی میکشاند چون آن شخص باید بهایش را بپردازد تا بتواند شکرگزار خوبی در آن جایگاه باشد.
نمونه بارز آن آقای مهندس دژاکام است که با قرار گرفتن در تاریکی اعتیاد و سختیهایی که در این راه تحمل کردند بهای آن را پرداختند و به ویژگیها دست پیدا کرد که نه تنها خودش بلکه خیلی از انسانهای دیگر را نیز از این تاریکی نجات داد و با قرار گرفتن در این جایگاه قدردانی خودش را به این زیبایی به نمایش گذاشت.
امیدوارم بتوانم در این راه و مسیر صراط مستقیم باشم و قطرهای از این دریای بیکران باشم.
تایپ و تنظیم: مسافر جواد
لژیون آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
575