English Version
English

چه خوب است مسافر، مسافر واقعی باشد (۵)

چه خوب است مسافر، مسافر واقعی باشد (۵)

سفر سخت است و طولانی خداوندا  مرا رها نکن تو ببخش من بی دفاعم من پناهی ندارم جز کنگره۶٠ جز لژیون دوازدهم،راهنمای عزیزم بسیار دوستت دارم،حال روز ۳ ماه پیشم را بیاد می آورم و امروز اگر چه مشکلاتم حل نشده ولی مسیر برایم روشن است چون با خودم عهد بستم سفرم را به پایان برسانم ،چون در مسیر نور در حال حرکتم،بیش از ۲۰ مرتبه سقوط آزاد داشتم و فکر می کردم ترک کردم ،۳ یا ۴ روز از کار می افتادم ،بستری می شدم و تا بلند می شدم کارم را شروع کنم دوباره روز از نو و دوباره مصرف مواد و دوباره تاریکی،تو چه میدانی که من چه ها کشیده ام ،تصمیم داشتم کوله بارم را بردارم و یک روز همسر وفرزندانم را بی خبر ترک کنم و بروم،اما در همین فکرها ،ناگهان در یکی از همان روزهای سیاه مسیر کنگره۶۰ برایم نمایان شد و کسی مرا در مسیر قرار داد در اوج نا امیدی و نگرانی،من که تا حد خودکشی هم رفته بودم ،با تنی رنجور به کنگره۶۰ آمدم ،همه از من استقبال کردند و من را با عشق و محبت پذیرفتند روز اول که خود را بعنوان تازه وارد معرفی کردم و همه برایم دست زدند را هرگز فراموش نمیکنم،چه خوب است مسافر مسافر واقعی باشد الان که در تعطیلات قرار داریم و من چندماه از سفرم میگذرد مصمم تر از فبل ادامه می دهم ،حالم خوب است و به یک آرامش رسیده ام اما میدانم که مسیر طولانی در پیش دارم و باید قدم هایم را محکم بردارم،امروز راهنمایی دارم که مسیر را به من نشان میدهد دوستانی دارم که با قصد و قرض با من رفاقت نمیکنند بلکه از روی مهر و محبت است ،همه به هم کمک می کنیم تا حالمان خوب باشد امسال تعطیلات من به گونه ای دیگر است و هر روز که از خواب بیدار می شوم خداوند را شکر میکنم ،سعی کرده ام  منظم باشم ،مطالعه کنم ،سی دی هایم را مرتب بنویسم در کنار خانواده باشم و تفریح کنم و لذت ببرم،خدارا شکر که کنگره ای شده ام

نوشته: مسافر رضا لژیون دوازدهم

ویرایش و ارسال به سایت: مسافر محسن لژیون هشتم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .