English Version
English

یک مسافر چگونه از تعطیلات استفاده می کند؟ (۳)

یک مسافر چگونه از تعطیلات استفاده می کند؟ (۳)

اولین و قشنگ ترین کلمه یا واژه ای که من را جذب کنگره کرد همین واژه مسافر بود،چون همیشه علاقه شدیدی به جاده و سفر و مسافرت داشتم ، وقتی شنیدم در کنگره به کسی که جوینده راه است مسافر گفته می شود کلی ذوق کردم ،ابتدا فکر می کردم مسافر یک لقب است،هر چند که اگر همه کارهایمان درست و حسابی انجام بدهیم صاحب لقب خواهیم شد( اما این موضوع مقوله ای دیگر است بگذریم) ،مسافر محسن،مسافر علی و.......! اما کم کم یاد گرفتم مسافر بودن قبول مسئولیت است، یعنی هر وظیفه ای که به من محول می شود باید با تمام وجود و به نحو احسن انجام بدهم  و اگر این اتفاق نیفتد دیگر من مسافر نیستم و سفرخوبی هم نخواهم داشت و این مساله اصلا شوخی بردار نیست ! در سفر اول راهنمایم آقای حمید رئیسی که امیدوارم  همواره در صحت و سلامت باشند به من گفتند اجازه نداری به سفر بروی و علت و دلیل آن و تاثیر مخربی که بر درمان من میگذارد را تشریح کردند و من هم گفتم اطاعت امر!
همین اطاعت امر است که یک سفر را با کیفیت میکند ،گوش به فرمان بودن در ظاهر و باطن است و با  خود فرمانی بسیار فرق می کند که همه عزیزان حتما واقف به امر هستند ،آن سال به سفر نرفتم یادم می آید به اتفاق راهنما و یاران لژیون یازدهم به عید دیدنی آقای مهندس رفتیم و چقدر عالی بود و تهران بودم ، از جاذبه ها و جاهایی که نرفته بودم دیدن کردم و لذت بردم،سی دی نوشتم،فیلم نگاه کردم،در کنار خانواده بودم و در جمع آن ها  بسیار لذت بردم ،اما منتظر لحظه ای بودم که بتوانم بدون مصرف مواد به سفر بروم ،از طبیعت زیبا لذت ببرم،دریا و جنگل و کوه را با اعماق وجودم حس کنم و شکر گزار خداوند باشم ،یک نکته مهم وجود دارد آقای مهندس می فرماید، ساختن قالب  زمان می برد،این برای سفر دومی ها هم صدق میکند،یک سفر دومی بعد از رهایی یک سال زمان می برد تا قالبش ساخته و سفت شود پس این نکته هم بسیار حائز اهمیت است، که یک سفر دومی هم تا قالبش سفت نشده نباید به سفر برود ،یادم می آید بعد از درمان و سفت شدن قالبم، اولین سفری که به شمال رفتم بسیار لذت بخش بود ،سطح انرژی بالایی را تجربه می کردم که تا به حال دریافت نمیکردم،ساعت ها در جنگل قدم میزدم و با نگاه به درختان هر لحظه شکرگزار بودم،دریا و جویبار و پرندگان و حتی لذت غذا خوردن برایم به گونه ای دیگر بود،نه دنبال جایی برای مصرف مواد بودم و نه علاقه و هوسی برای کشیدن سیگار و نه اعصاب همسفرانم را بهم میریختم و اوقات را به آن ها تلخ می کردم ،تمام این ها یک کلید داشت و آن هم اطاعت امربود،و حالا دوست عزیزی که این مطلب میخوانی اگر میخواهی حال خوب را تجربه کنی و نشئه طبیعی باشی! در مسیر درمان هرچه  استاد گفت فقط بگو چشم ،مطمئنا منفعتی خواهی برد که بزرگترین تجار هم در طول سال ها معامله چنین منفعتی نخواهند برد، در پایان برای تمام عزیزانی که تعطیلات را سپری می کنند حال خوش،تعادل و آرامش در زندگی آرزو می کنم و خدا را شاکرم که عضو کوچکی از کنگره۶۰ هستم و اجازه داده شده با آموزه های کنگره۶۰  هر روز در جهت توسعه فردی خودم  قدمی بردارم،در مسیر نور باشید

نوشتار و ارسال به سایت : مسافر محسن لژیون هشتم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .