بـس بـبـار ای ابـر بـاران بـهـار
تا فزون از اشک هایت لاله زار
زار هر سبزی فزون از زار توست
زارها زد شد به جنت همجـوار
بنگری چون در پس خرم زمین
رمـز جـاویـدش از انـدوه مـزار
اشکها پای زمین خشک و سرد
تا برویـانـد از آن ها بیـشه زار
ای بـهـار آورده نیـکـو زنـدگی
گریه ها کردی که خرم شد بهار
در پس آن گوهر هجرت ز درد
غنچه ها روید به گیتی پرشمار
نغمـه روح است ایـن درِّ عزیـز
قطرهای شد خود سفیر صدهزار
پاک شـد از جـان تـو نامـردمی
تا میان مردمـان شیرین عـذار
هـر رخ بـد از وجودت بـرگرفت
کـاردان آمـد بـرون از نـابکـار
تا مگریـد کس نبیند سر عشـق
خاک از چشمان جانش برکنار
اشک شد همراه و یار بیشه ام
تا مگردم از شقاوت شرمـسار
اشک مونس هرکه شد انسانسرشت
از سیـه بیـشه برویـد مـرغـزار
نوروزتان پرشگون و بهار پربار باشد
- تعداد بازدید از این مطلب :
509