English Version
English

بهاریه ای از استاد امین دژاکام-نوروز 1402

بهاریه ای از استاد امین دژاکام-نوروز 1402

بـس بـبـار ای ابـر بـاران بـهـار

تا فزون از اشک هایت لاله زار

 

زار هر سبزی فزون از زار توست

زارها زد شد به جنت همجـوار

 

بنگری چون در پس خرم زمین

رمـز جـاویـدش از انـدوه مـزار

 

اشک‌ها پای زمین خشک و سرد

تا برویـانـد از آن ها بیـشه زار

 

ای بـهـار آورده نیـکـو زنـدگی

گریه ها کردی که خرم شد بهار

 

در پس آن گوهر هجرت ز درد

غنچه ها روید به گیتی پرشمار

 

نغمـه روح است ایـن درِّ عزیـز

قطره‌ای شد خود سفیر صدهزار

 

پاک شـد از جـان تـو نامـردمی

تا میان مردمـان شیرین عـذار

 

هـر رخ بـد از وجودت بـرگرفت

کـاردان آمـد بـرون از نـابکـار

 

تا مگریـد کس نبیند سر عشـق

خاک از چشمان جانش برکنار

 

اشک شد همراه و یار بیشه ام

تا مگردم از شقاوت شرمـسار

 

اشک مونس هرکه شد انسان‌سرشت

از سیـه بیـشه برویـد مـرغـزار

 

نوروزتان پرشگون و بهار پربار باشد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .