English Version
This Site Is Available In English

اگر بتوانیم از ثانیه‌ به ثانیه زندگی‌ به نحو مطلوب استفاده کنیم، انسان توانمندی هستیم

اگر بتوانیم از ثانیه‌ به ثانیه زندگی‌ به نحو مطلوب استفاده کنیم، انسان توانمندی هستیم

نهمین جلسه از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی حر، به استادی دیده‌بان محترم مسافر علی‌رضا، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه  "از تعطیلات چگونه استفاده کنیم" روز شنبه بیست و هفتم اسفند ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد،

سلام دوستان علی‌رضا هستم یک مسافر، ابتدا افتتاح شعبه جدید و بسیار زیبا را به شما عزیزان تبریک می‌گویم، این اتفاقات زیباست که در کنگره رخ می‌دهد و انسان‌ها در کنگره بزرگ می‌شوند، شریف می‌شوند و این شرافت را ما از بنیان و ریشه کنگره می‌گیریم، در روزهای پایانی سال هستیم و برای همه ما سال خیلی خوبی بود و اینکه ما یک معلم و آموزگار داریم که می‌توانیم از ایشان بهره‌مند شویم و این جای شکر دارد و خداوند را سپاس می‌گوییم که می‌توانیم درکشان کنیم و ابن خود موضوع بسیار مهمی است، هستند کسانی که خیلی چیزها و کسانی در اطرافشان است ولی نمی‌توانند استفاده کنند، خداوند، علم و دانش هم به این صورت است، اینکه جلا به جان انسان می‌زند و انسان جلا پیدا می‌کند، دوستانی در جمع ما هستند که حال خوبی دارند و این جای شکر دارد به واسطه کرم و بزرگی خداوند و معلمی که داریم، تکرار می‌کنم که از یاد نرود، زمان به صورتی است که انسان‌ها فراموش می‌کنند و از یادشان می‌رود، دائم باید با خود بگویی که این لطف خداوند است که شامل حال من شده است و به محض اینکه هستی را از خود جدا کنی دیگر هیچ چیزی نیستی.
دستور جلسه‌ این هفته چگونه از تعطیلات استفاده کنیم، سرکار نمی‌رویم می‌خوابیم تا ده صبح، مدام با همسفرمان دعوا و مشاجره می‌کنیم و اگر هم به مسافرتی بخواهیم برویم وسط راه دعوا کنیم و برگرديم، کجا برویم چه چیزهایی با خود ببريم، خیلی چیزها را بلد نيستيم، جناب مهندس در سخنان خود می‌فرماید که اگر از منزل  خارج می‌شوید حتما آراسته باشید شاید به بعضی از ما بربخورد و بگوییم مگر ما بلد نيستيم، نه خیلی چیزها را بلد نیستیم، چگونه از تعطیلات استفاده کنیم، خیلی از ما می‌گوییم که برویم سر کار تا اضافه کار بگیریم در صورتی که بسیار کار اشتباهی است، انسان‌ها باید در طول زمانی که کار و آموزش می‌پردازند یک جا فقط و فقط باید به خودشان و خانواده‌شان بپردازند و این یعنی همه چیز تعطیل و در خدمت خود و خانواده باشند، من خود کسی بودم که در تعطیلات نوروز سرکار می‌رفتم و دیدگاهم این بود که در خانه نباشم بهتر است در صورتی که بلد نیستیم در خانه باشیم، اگر بلد باشیم چگونه کنار همسفر و خانواده باشیم وقتی که تعطیلات تمام می‌شود برای تعطیلات دلتنگی می‌کنیم و این یک برنامه‌ریزی و علم و دانش می‌خواهد که شاید شما دوستان بلد باشید و من بلد نباشم ولی در واقع شخصی بتواند از ثانیه‌ به ثانیه زندگی‌ به نحو مطلوب استفاده کند انسان توانمندی است، شخصی که یک سال کار می‌کند و پس از یک سال بتواند خانواده‌اش را بدون دغدغه مالی یک هفته به مسافرت ببرد این شخص، شخص توانمندی است، ما حتما باید خوب کار کنیم و خوب درآمد داشته باشبم و خوب برنامه ریزی کنیم و بتوانیم به خانواده‌مان خوب خدمات بدهیم و این اتفاق به تدریج رخ می‌دهد و جای هیچ نگرانی نیست، همه کسانی که وارد کنگره می‌شوند و پس از مدتی به این توانایی می‌رسند، امیدوارم که تعطیلات خوبی داشته باشید.

در ادامه تولد ده سال رهایی مجید عزیز را تبریک می‌گویم، من در سفر دوم در لژیون سردار  با مجيد آشنا شدم این حال خوب را به ایشان تبریک می‌گویم، اینکه همه ما تلاش می‌کنیم تا جزئی از این خانمان کنگره باشیم، کنگره خدمتگذار زیاد دارد اینکه آیا من خدمتگذار هستم یا نه؟  مجيد برای کمک راهنمایی دو بار امتحان داد و هر دو بار قبول شد و من از این بابت خیلی خوشحالم که اکنون شال دارد و رهجو دارد و می‌تواند خدمت کند و این لطف خداوند است و امیدوارم که از این موقعیت استفاده کند و قطعا می‌تواند و رهجوهای خوبی پرورش می‌دهد و این رهجو‌ها جایگاه‌های خدمتی را تجربه کنند، من این تولد ده سال رهایی را به مجيد عزیز مجددا تبریک می‌گویم و امیدوارم که همچنان در کنار هم  در کنگره باشیم و بتوانیم خودمان را کامل کنیم، از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.

آرزوی مسافر مجید:

من امروز با کمک راهنمای خودم آقای فیض‌آبادی صحبت می‌کردم و ایشان گفتند آرزوی قلبی‌تان سلامتی من باشد و من آرزو می‌کنم آقای فیض‌آبادی هرچه زودتر سلامتی‌شان را به‌دست بیاورند.

مشارکت مسافر مجید:

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر، ممنون هستم از استاد زرکش که قبول زحمت کردند و به بنده افتخار دادن که تشریف آوردند. همه ما اولین باری که وارد کنگره شدیم در ذهنمان هک شده است و فراموش نمی‌شود، من هم اولین نفری که در شعبه سرباز دیدم آقای منوچهر اسلامی بودکه آن زمان مرزبان بودند و با آغوش باز بنده را پذیرفتند و معرفی کردند به راهنمای تازه‌واردین که آقای فیض‌آبادی من را مشاوره کردند و آن بند عشق و محبت برقرار شد، سال 1390 که وارد کنگره شدم مثل الان پروژه OT برقرار نبود و سفر کردن با تریاک بود که بعضی از عزیزان دودی و بعضی دیگر خوراکی سفر می‌‍کردند، راهنمای بنده تشخیص داد که به روش دودی سفر کنم و من هم تا آخر سفرم که 14 ماه طول کشید تریاک را دودی کم کردم و خیلی سخت بود، اما لذت بخش هم بود .یکی از آرزوهای من این بود که در خانه راحت بنشینم و تریاک مصرف کنم چون شاید در روز بیست کیلومتر باید راه می‌رفتم تا برسم به محلی که موادم را مصرف کنم اما الان که فکر می‌کنم این از حکم عقل به دور بود اما آن موقع از این کارها می‌کردم. افتخار داشتم که همان سال‌های ابتدایی رهایی با جناب مهندس در پارک طالقانی بعد از حادثه که برای ایشان پیش آمد و سفر سیگار انجام دادند من هم به تبعیت از ایشان در پارک طالقانی یک لژیون سیگار تشکیل شد شروع به سفر سیگار کردم. در آن‌جا پایین تر از لژیون سیگار ما آقای زرکش هم لژیون جونز داشتند  و ما دورادور ایشان را می‌شناختیم و بند عشق بین ما در همان مکان رقم خورد. آقای سلامی هفته پیش گفتند که خدمتگزاران کنگره جزو مقربین هستند و من برای دقیق شدن روی این کلمه به کلام الله مراجعه کردم که در سوره فاتحه خداوند می‌فرمایند؛ فرشتگانم دوباره سه بار و چهار باره به سوی این افراد می‌روند و طبق این فرمایشات احساس من این بود که همین سال‌های خدمتی چنین جایگاهی دارد که جناب مهندس بنیان کنگره، این شال‌ها را به ما می‌دهند بعد که در تفاسیر رفتم اساتید بزرگی تفسیر کرده بودند که این بالها ،بال عشق و عقل و ایمان و به مرور زمان که خداوند می گوید این باب ها را افزایش می دهم منظورشان اینها بود که به مرور زمان علم و خدمت است که واقعا یک مسافر را پخته می‌کند، در آن لحظه بنده واقعا به دیده‌بان‌ها غبطه خوردم و دیدم که دیده‌بان‌ها اصلا بر روی پای خودشان نیستند و این عزیزان آن‌قدر عاشق هستند که هر روز و هر لحظه در گوشه‌ایی از کشور در حال خدمت می‌باشند و دنباله رو همان فرمان الهی هستند که به جناب مهندس توسط اساتیدشان می‌رسد و من واقعا به خودم افتخار می‌کردم که امروز در کنار یک دیده‌بان قرار می‌گیرم و خوش به سعادت عزیزانی که همیشه به همراه این بزرگواران هستند. جناب مهندس می‌گفتند که الان 140هزار نفر کارت عضویت داریم‌، یکی از آرزوهای بزرگ آقای مهندس ساختن آکادمی است که به شکل یک تخم مرغ است و اگر هر نفر فقط شش میلیون تومان بدهد این زمینه فراهم می‌شود و همه این بزرگواران در لژیون سردار دنبال همین پیام هستند که روزی همه افراد در کنگره به رشدی برسند که بتوانند عضو لژیون سردار بشوند. سال گذشته آقای زرکش در هفته دیده‌بان گفتند که کنگره مرکز درد است و خودشان هم درد کشیده هستند.
من بعد از رهایی پدر و مادرم فوت شدن و از لحاظ مالی بسیار ضعیف بودم دوره مرزبانی من تازه تمام شده بود و حکم کمک راهنمایی را از آقای ترابخانی گرفته بودم ولی بخاطر مشکلاتی که در زندگی برای منت پیش آمده بود  برای مدتی از کنگره دور شدم و رفتم برای کارکردن ولی هعمیشه با دوستان در ارتباط بودم و سی‌دی های مهندس را در اولین فرصت گوش می‌کردم بعد از سه چهار سال که گذشت و من دوباره وارد کنگره شدم دوستان عزیز کنگره خیلی ارادت داشتند آقای علیرضا حسنی آن موقع در نشریات بودند اکبر آقا همیشه برای مراسم‌ها یا تولدها من را دعوت می‌کردند، آقای مهدی کنعانی بودند آقای جهانگیر و منوچهر اسلامی بودند آقای خسرو باباخانی این عزیزان قدیمی‌های شعبه بودند و در تماس بودیم.

آقای مهندس می‌فرمایند شال کمک راهنمایی مکمل درمان اعتیاد است، زمانی که شال می‌گیری و رهجو در لژیون می‌نشیند سختی ندارد همه حال خوشی است و وظیفه ما است که اگر توانستیم نفسی را آزاد کنیم آن‌وقت می‌شود گفت که درمان شده‌ایم و این خدمتی است که به خودمان می‌کنیم و هیچ منتی نیست، انشاالله همه عزیزان سفر اولی به رهایی برسند و تولدها را جشن بگیریم و امیدوارم در آینده نزدیک  بتوانیم یک جا را برای نمایندگی خودمان بخریم. از همه شما عزیزان تشکر می‌کنم که با حضورتان باعث دلگرمی من شدید تا بتوانم بیشتر خدمت کنم، ممنون که به صحبت‌های بنده توجه کردید.

تایپ:  مسافر مهدی

بارگزاری: مسافر حسین

مرزبان کشیک: مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .