دستور جلسه: "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من"
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ملیحه هستم یک مسافر.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. دستور جلسه این هفته "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" است.
وقتی وارد کنگره میشویم، اولین درس یا وادی، تفکر است؛ "با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود". این وادی به من یاد میدهد که قبل از انجام هر کاری، چگونه فکر کنم و در مورد چه چیزهایی فکر کنم. وادی دوم میگوید که من بیهوده به این جهان نیامدهام. وادی دهم میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. پس من میتوانم با آموزش، تزکیه و پالایش، صفت خود را تغییر دهم. یعنی اگر در گذشته مرتکب اشتباهی شدهام، تا ابد محکوم به این نیستم که این صفت را با خود به دوش بکشم، میتوانم تغییر کنم و تبدیل شوم.
وادی یازدهم به من میآموزد که برای رسیدن به اقیانوس، چگونه میتوانم چشمه جوشان یا رود خروشان باشم. برای این کار باید سختیها و ناهمواریها را تحمل کنم و اگر مشکلی برایم پیش آمد، از حرکت باز نایستم و با عبور از میان سنگلاخها خود را به اقیانوس که همان رهایی و حال خوب است برسانم.
در وادی دوازدهم هر بذری که میکاریم، با مراقبت و گذر زمان به محصول خواهد رسید. پس پروسه زمان و سعی و تلاش برای رسیدن به هدف لازم است که اجرا شود. یعنی برای رسیدن به سلامتی، باید آموزش ببینم و صبر داشته باشم تا در آخر امر، امر اول اجرا شود.
در نهایت به وادی چهاردهم یعنی عشق و محبت میرسیم. اگر مسیر را درست طی کرده باشیم، آن موقع میتوانیم به محبت واقعی دست یابیم. آن موقع است که میتوانم عاشق هستی باشم؛ ولی برای رسیدن به این وادی، باید ابتدا خودم را دوست داشته باشم. منظورم خودشیدایی یا خودخواهی نیست. اگر من با انجام کارهای ضدارزشی به خودم آسیب برسانم، یعنی خودم را دوست ندارم، و کسی که خودش را دوست نداشته باشد، چگونه میتواند هستی را دوست داشته باشد؟
وادی چهاردهم یعنی عشق بلاعوض به تمام هستی. یعنی عاشق طبیعت بودن، عشق ورزیدن به گیاهان، پرندگان، حیوانات، آب، دریا، جنگل و غیره. اینکه انسانها را به زحمت نیندازیم. وقتی من سیگار میکشم یعنی خودم را دوست ندارم.
با سیگار کشیدن ما، گروههای مختلفی آسیب میبینند. گروه اول کسانی هستند که با من زندگی میکنند و ناخواسته در معرض دود سیگار قرار میگیرند و وارد ریههایشان میشود. دود سیگار به علت چرب بودن بر روی لوازم و اشیا مینشیند؛ پس گروه دوم افرادی هستند که با لوازم من در تماس می باشند. همچنین گیاهانی که در منزل یا محل کار من هستند.
خود من که با کشیدن سیگار ۴۷۰۰ نوع سم وارد بدنم میکنم و تخریب زیادی به سیستم ایکس، ریه، پوست، مو، قلب و کلیه هایم میزنم. بسیاری از بیماریهای خونی، فشار خون، غلظت خون و انواع و اقسام سرطانها را با استعمال دخانیات به جسمی که خداوند به من عطا کرده وارد میکنم. با این کار با خودم در جنگ و جدال هستم، پس نمیتوانم بگویم که هستی را دوست دارم. برای رسیدن به عشق و محبت، باید مراحلی را طی کنم، تزکیه و پالایش شوم تا بتوانم به رسالتی که به عنوان یک انسان برای من تعیین شده است برسم، و مقام انسانی خود را از نیروهای منفی پس بگیرم.
من زمانی میتوانم بگویم هستی را دوست دارم که در برقراری صلح، دوستی، آرامش و آسایش جامعه بکوشم و برای بشریت مفید باشم؛ چون پیام کنگره، پیام صلح و دوستی است.
برای برقراری پیوند محبت، باید با خودم در صلح و آرامش باشم. الان که در لژیون درمان سیگار قرار دارم، سعی کنم آموزشها را کاربردی کنم تا به درمان رسیده و خود را برای کمک به سایر افراد گرفتار آماده کنم. آن موقع است که پیوند محبت جاری میشود؛ یعنی کاری که راهنماها در کنگره ۶۰ انجام میدهند و با عشق کامل برای سلامتی بخشیدن به دردمندان تلاش میکنند.
تعطیلات نوروز را در پیش داریم. در وادی پنجم یک موضوع به نام خودداری وجود دارد. یعنی اگر جایی دعوت شدیم که میدانیم افرادی در آنجا هستند که مشروبات الکلی، مواد یا سیگار مصرف میکنند و رفتن ما به آنجا ضرورتی ندارد، از رفتن خودداری کنیم. چون وقتی ما در اوایل سفر سیگار هستیم یا به تازگی رها شدهایم، مانند نهالی کوچک هستیم که ریشههایش هنوز در خاک محکم نشده است. ولی با گذشت زمان و گرفتن آموزشها و اجرای آنها، تغییر و تبدیل در ما ایجاد شده و حسهای خوب ما آنقدر قوی خواهد شد که حتی طوفانهای سهمناک هم نمیتوانند ما را از مسیر دور کنند، و حتی میتوانیم با حسهای خوب خودمان بر دیگران تاثیر بگذاریم.
امیدوارم سال جدید سالی پربار و پر از موفقیت، همراه با آرامش وعشق برایتان باشد.
گردآوری و تایپ: مسافر ملیحه کمک راهنمای ویلیام- نمایندگی رز
ویرایش: همسفر مرجان- نمایندگی رز
بازبینی: همسفر مریم- نمایندگی رز
- تعداد بازدید از این مطلب :
638